خالد قدومی، نماینده دفتر حماس در تهران:
قطع مناسبات دیپلماتیک با تهران خودکشی سیاسی است
عبدالرحمن فتح الهی: دوشنبه اول ماه می، رسانه های خبری از انتشار سند سیاسی جدیدی از سوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) خبر دادند که براساس آن برپایی کشور مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ به عنوان یک توافق ملی مورد تأکید قرار گرفته است. این سند سیاسی تحت عنوان «اصول و سیاست های کلی حماس» منتشر شد. حماس در این بند ها به معرفی خود، پروژه و دیدگاهش درباره آزادسازی فلسطین و نظام سیاسی آن پرداخته و به اصول و مبانی اساسی مسئله فلسطین، وحدت ملت و یکپارچگی سرزمین و آرمان فلسطین و تعریف نظام سیاسی آن نیز اشاره کرده است.
باید توجه داشت حتی در بدبینانه ترین حالت یک جنبش اجتماعی و انقلابی نمی تواند یک شبه و به تمامی آرمان خود را که نتیجه مبارزه و مقاومت چندین نسل از آن جامعه است، کنار بگذارد و رهبران آن هرگونه که بخواهند مسیر آن جنبش را تغییر دهند؛ بدون شک نخستین کسانی که در برابر چرخش ناگهانی رهبران جنبش مقاومت خواهند کرد خود جریانهای داخلی آن جنبش است. براین اساس در ضدیت با تفسیر رسانه های مسلط و جریانهای ضد مقاومت در منطقه از اساسنامه جدید حماس، باید همچنان این حرکت جنبش مقاومت اسلامی فلسطین را در چارچوب آرمان انقلابی آن تفسیر کرد و مضاف بر این تحولات، تغییرات ششم می در کادر رهبری از خالد مشعل به اسماعیل هنیه و سفر ترامپ هم موضوعاتی بود که مسئله اساسنامه و در کل تمام داستان فلسطین را در این مدت کمتر از یک ماه بیش ازپیش تحت تأثیر قرار داده است؛ لذا تحلیل چیستی و چرایی این اساسنامه، تأثیرات آن بر عملکرد حماس، آینده این جنبش، در تحولات منطقه در سایه اساسنامه جدید اول می، بر روابط و مناسبات دیپلماتیک با تهران و نگاهی به تاریخ روابط تهران با حماس و بررسی اختلافات موجود در این روابط، موضوع گفت وگویی است با دکتر خالد قدومی، نماینده دفتر حماس در تهران که در ادامه می خوانید:
با توجه به تغییر اساسنامه جدید در مقایسه با اساسنامه 18 آگوست 1988، قطعا این اساسنامه فصل و برگ جدیدی در روابط با کشورهای منطقه و جهان ایجاد خواهد کرد. ایران یکی از مهم ترین هم پیمانان حماس و گروه های مقاومت اسلامی است و از همین رو این سند جدید در بستر شرایط ملتهب منطقه، چه تأثیری در رابطه دیپلماتیک تهران و حماس ایجاد می کند؟
قبل از پاسخگویی به سؤال شما از این فرصت استفاده می کنم و از تریبون روزنامه «وقایع اتفاقیه» پیروزی مجدد حسن روحانی را به ملت ایران تبریک گفته و امیدوارم که در پیشبرد سیاست هایشان هم برای کشور ایران و هم برای جهان اسلام موفق باشند اما درباره سؤال شما باید گفت که این سند جدید اساسنامه حماس از ثبات و استقرار در پایبندی به اصول ملت فلسطین، آرمان رهایی قدس و ستاندن حقوق حقه ملت فلسطین سخن می گوید و درعین حال از یک زبان پخته در روابط بین الملل و حقوق بین الملل برخوردار است که می تواند اساس و پایه خوبی برای برقراری مناسبات با سایر کشورها در صحنه منطقه و بین الملل باشد و شکی نیست که در بین محافل ایرانی نظرات، دیدگاه ها و تفسیرهای متفاوتی بر اساسنامه جدید حماس گفته شد و ما هم در جایگاه نمایندگان حماس در ایران از کلیه این نظرات و پیشنهادات و حتی انتقادات وارده استقبال می کنیم اما درباره تأثیرگذاری این اساسنامه جدید حماس بر روابط فی مابین حماس و جمهوری اسلامی ایران، قطعا این تأثیرات در راستای تأثیرات سوء و منفی نخواهد بود و در سایه این نکته تلقی ما از مجموع موضع گیری های مقامات جمهوری اسلامی ایران درباره اساسنامه جدید این است که این سند رضایتی هر چند نسبی را در مقامات تهران در پی داشته است که از نشانه های این رضایت می توان به اظهارات آقای دکتر ولایتی، مشاور بین الملل رهبری انقلاب، اشاره کرد. به هرحال، با توجه به نکات یاد شده و در بستر این اساسنامه حماس کماکان به آرمان فلسطین و اصول و ارزش های خود پایبند است و به فلسطین «از بحر تا نهر» همچنان معتقدیم. ما همچنان به پایتخت بودن قدس پایبندیم، به بازگشت آوارگان و پناهندگانی که از خانه و کاشانه شان بیرون رانده شدند، اصرار داریم و هیچگاه هم رژیم صهیونیستی را به رسمیت نخواهیم شناخت و من قطعا این پارامترها را، پارامترهای مهمی در راستای فصل جدیدی از روابط سازنده با برادرانمان در جمهوری اسلامی ایران می بینم و قطعا این اساسنامه جدید تأثیری سوء و منفی ولو اندک را در روابطمان با تهران نخواهد داشت و در مقابل اتفاقا این سند به پویایی و رشد هر چه بیشتر روابط کمک می کند.
تغییر کادر رهبری از خالد مشعل به اسماعیل هنیه در 6 می بعد از تدوین و ارائه اساسنامه جدید هم، آیا در راستای همان تغییرات در حماس بود یا به دلیل رسیدن موعد انتخاباتی خود این تغییرات صورت گرفته است؟
چنین تغییراتی فقط و فقط به دلیل رسیدن موعد انتخابات بوده است.
اما برخی از تحلیل ها ناظر بر این بود که خالد مشعل تا قبل از پایان دوره مأموریتی خود تدوین و ارائه اساسنامه جدید حماس را به عنوان وظیفه و نوعی مسئولیت برای خود می دانست.
خیر، چنین مسئله ای صحت ندارد و من این تحلیل ها را به دور از واقعیت می بینم زیرا هیچگاه آقای خالد مشعل به چنین مأموریتی برای خود اشاره نکرده و باز هم تأکید دارم اساسنامه یک کار پنج ساله مشورتی بوده و مضافا این سند بیانگر و نمایانگر حرکت جنبش اسلامی حماس است، به این معنا که نه بیانگر حرکت یک فرد بلکه بیانگر تلاش های جمعی کل حماس است و همچنین در جلسه ارائه این سند تمام رهبران حماس در هر دو شاخه چه سیاسی و چه نظامی حضور داشتند.
روابط تهران با گروه های مقاومت فلسطینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک رابطه ثابت و پایداری بوده اما بعد از سال 2011 میلادی و مسئله بهار عربی به ویژه بعد از مسائل جنگ داخلی سوریه، این روابط پایدار با فراز و فرودهایی همراه بوده است؛ آیا پس از گذشت نزدیک به 6 سال از انقلاب های منطقه و جنگ سوریه، باز این مسئله در روابط تهران با حماس تأثیرات خود را دارد و کماکان این زاویه گیری به ویژه در مسئله سوریه در روابط دیپلماتیک حضور دارد؟
در این خصوص بگذارید این گونه بگویم که ما راه طولانی ای را درباره مسائلی که مطرح کردید، طی کرده و به این نتایجی که عرض می کنم، رسیده ایم، اولا نتیجه مهم این است که اساس و مبنای دیپلماتیک ما با برادرانمان در جمهوری اسلامی ایران فقط و فقط مسئله فلسطین است و در این مقوله، تأکید دارم هیچ گونه اختلافی نداریم و اگر شاکله روابط دیپلماتیک با تهران را صددرصد در نظر بگیریم این مسئله (آرمان فلسطین) بیش از 90 درصد این روابط و مناسبات دیپلماتیک را تشکیل می دهد و آن اختلافاتی که شما به آن اشاره داشتید از 10 درصد هم تجاوز نمی کند و البته هم باید گفت که این اختلاف نظر یک مسئله بسیار طبیعی در روابط دیپلماتیک است و چنین مسئله ای با شدت و ضعف در میان سایر هم پیمانان روابط بین الملل وجود دارد و این یک امر عادی بوده؛ البته باید این نکته را هم بگویم که تلاش های ما علی رغم وجود تفاوت های مذهبی، قومی و نژادی برای رسیدن به مکانیسمی صحیح و منطقی به منظور حفظ و رشد مناسبات دیپلماتیک با تهران و سایر کشورهای اسلامی و عربی در منطقه کماکان وجود دارد؛ لذا ما در حماس، اسلام میانه رو و معتدل را برای پروژه مشروع مقاومت فلسطینی به کار گرفته ایم و از همین رو حماس یکی از مهم ترین و بزرگ ترین نمایندگان آرمان فلسطین بوده که تقریبا مورد اجماع اکثریت نسبی کشورها و دولت های جهان عرب و اسلام است و ما در این راستا دربست و بدون پیش شرط به هر پروژه ای در راستای ثبات و امنیت پایدار در منطقه کمک می کنیم و در سایه این نکات قطعا هدف غایی باید مقابله با رژیم اشغالگر قدس باشد، چرا؟ چون رژیم صهیونیستی تنها دشمن ملت فلسطین نیست، بلکه دشمن تمام ملت های منطقه است؛ بنابراین اگر ما آن زاویه گیری، اختلاف و تفاوت نظر را در میان خود کنار بگذاریم مطمئن باشید که نتیجه طبیعی آن زوال و نابودی رژیم صهیونیستی است.
حتی اگر با دید شما به این شاکله صددرصدی روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و حماس نگاه کنیم، باز نمی توان از آن 10 درصد اختلاف نظر و زاویه موجود در مناسبات دیپلماتیک صرف نظر کرد. پس با یک نگاه تحلیلی از دید شما اشتباهات محاسباتی، آن هم از جنس استراتژیک را بعد از جریانات بهار عربی چگونه برآورد می کنید؟ زیرا بسیاری معتقد بودند پس از روی کارآمدن دولت اخوان المسلمینی محمد مرسی در مصر، حماس را باید در یک تغییر زاویه از تهران به قاهره نگه داشت اما بعد از سقوط دولت محمد مرسی و روی کارآمدن عبدالفتاح سیسی و مضاف بر آن، مسئله سوریه و تأثیرات عربستان، امارات در تحریم اخوان المسلمین سبب شد تا حماس به دنبال بازسازی روابط خود با تهران باشد، در این فراز و نشیب آیا به واقع حماس موفق عمل کرده است؟
این نکاتی که در قالب این سؤال مطرح شد بسیار مهم است و من باید به صورت دقیق به آن پاسخ گویم. بله من هم معتقدم که ممکن است در صورت نادیده گرفتن و عدم پیگیری لازم در کاهش اختلافات در روابط دیپلماتیک حماس با تهران، آن 10 درصد، 90 درصد دیگر را تحت تأثیر قرار دهد و این یک چالش جدی و اساسی در روابط تهران با حماس است. اینجا باید دید که حکمت و مصلحت چه چیزی را عنوان می کند؟ آیا در این شاکله کلی صد درصدی روابط دیپلماتیک فقط باید به آن 10 درصد توجه کرد و به قول شما نیمه خالی لیوان را دید یا اینکه باید آن 90 درصد را در نظر داشت؟ و قطعا اگر این 90 درصد فدای آن 10 درصد شود، یک خودکشی سیاسی برای حماس به وقوع می پیوندد. پس من با این نکات که مطرح می کنم به این پرسش شما پاسخ می گویم. من با آن نظری که ناظر بر این است که حماس دچار اشتباهات محاسباتی آن هم از جنس استراتژیک شده، موافق نیستم؛ البته باید بگویم که ما فرشته نبوده و از اشتباه و خطا هم معصوم نیستیم و به همین واسطه ممکن است در جایی درست عمل کنیم و در جایی هم اشتباهاتی داشته باشیم.
با وجود تمام تلاش ها و با درنظرگرفتن تمام کش و قوس ها و فراز و نشیب ها حماس در محور مقاومت فلسطینی با اندیشه های اعتدالی توانست آرمان فلسطین را یک آرمان میانه رو و به دور از اندیشه های تندروانه که اکنون هم در منطقه وجود دارند، عرضه کند. با درنظرگرفتن چنین مسئله ای حماس توانست به طور نسبی موفقیت هایی به دست آورد، پس به طور خلاصه در جواب سؤال شما می گویم ما و برادرانمان در جمهوری اسلامی توانسته ایم گام های مؤثری در بهبود روابط و مناسبات دیپلماتیک فی مابین بعد از مسئله بهار عربی برداریم.
در برخی از تحلیل ها فارغ از درست یا غلط بودن آن که ناظر بر بحث اساسنامه جدید حماس است، دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه اول اساسنامه جدید به نوعی اقرار به ارتکاب اشتباهات محاسباتی و بازگشت از آن بوده و دیدگاه دوم ناظر بر این مسئله است که اساسنامه جدید حماس به واسطه بند بیستم آن و اشاره صریح به مرزهای 4 ژوئن 1967 زاویه موجود را با تهران، نه تنها کم نکرده که حتی باعث تشدید آن هم شده اما باور و تحلیل شما درباره این تفسیرها و دیدگاه ها چیست؟
مشکل اساسی درباره ارائه سند جدید اساسنامه حماس همین قرائت ها و تفسیرهای گوناگون است اما دریافت ما از بازخورد مجموعه آرای در جمهوری اسلامی ایران به عنوان کسانی که دلسوز واقعی مسئله فلسطین هستند، حکایت از نارضایتی آنها ندارد. من معتقدم که این انتقادهایی که به واسطه این سند به حماس شده هر چند گاهی تخریبی و به دور از واقعیت است اما آن را سازنده ارزیابی می کنیم. پس انتظاری که ما داریم این است که این تفاسیر و آرای متفاوت ما را به جایی نرساند که دچار تشکیک شده و کل مسئله فلسطین را زیر سؤال ببریم، پس واضح عرض می کنم که دیدگاه هایی را که سند اساسنامه جدید را باعث ایجاد اختلاف بیشتر با تهران می داند نادرست ارزیابی می کنم و تمام تلاش ما در حماس در سایه این سند ایجاد روابط حسنه دیپلماتیک با تمام کشورهای عربی و اسلامی به ویژه ایران است و حماس هم با یاری خداوند و در سایه این روابط با همرزمان و دوستان همچنان یک حرکت مقاومت فلسطینی، جنبش مقاومت اسلامی و فلسطینی بوده و خواهد بود. من مثل دیگران مشکلی در بند بیستم نمی بینم، منتها مناقشه در این است که دیگران چه برداشتی از این بند دارند و از چه زاویه ای به آن نگاه می کنند. نکته ای که در اینجا وجود دارد این بوده که حتی قرآن مورد تفسیرهای متفاوت و گوناگونی قرار گرفته که متأسفانه برخی از آنها نادرست است و قطعا هم سند اساسنامه جدید حماس از این تفاسیر متفاوت و گوناگون در امان نبوده و از این قاعده مستثنا نیست. در اصل بیستم از شاخص هایی صحبت شده که به مرزهای 1967 اشاره دارد و در این خصوص ما طرحی ارائه نداده ایم و در این بند مورد اشاره نه دیروز، نه امروز و نه در آینده حماس هیچ مشروعیتی برای اسرائیل قائل نیست و این جزئی از ماهیت وجودی مقاومت است. آن روز که مقاومت اسرائیل را به رسمیت بشناسد از هویت وجودی خود و از مشروعیت مقاومت دست کشیده است. شاخص سوم مرزهای 1967 قائل به یک بسته بوده و این بسته از این قرار است که یک کشور با حاکمیت و تمامیت ارضی به پایتختی قدس، بازگشت آوارگان و پناهندگان، بدون اعتراف به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی...
آیا این به معنای معتدل شدن حماس در دوره پس از این اساسنامه اول می 2017 است؟
این سؤال بسیار مهمی است. نکته اساسی اینجا ست که چگونه ما حرکت حماس را ببینیم و چه قرائتی از آن داشته باشیم. حرکت حماس از همان بدو تشکیل تاکنون پوسته خود را تغییر نداده و همچنان به اصول و ارزش های خود پایبند است و به کل سرزمین فلسطین از بحر تا نهر اعتقاد داشته و اصرار و پایبندی به بازگشت آوارگان دارد و پناهندگانی که از سرزمین خود بیرون رانده شده اند و همچنان بر پایتخت بودن قدس و بیت المقدس اصرار دارد اما مسئله تازه ای که در سند حماس وجود دارد نشانه رشد و بالندگی حماس است. نشانه پختگی و کارآمدی سیاسی حماس است. این اساسنامه یک مانوری بوده برای تغییر در تاکتیک ها، نه در اصول، ارزش ها، آرمان ها و استراتژیک و همان طور که گفتم این سند اصول و مبانی ای بوده برای روابط بین الملل که متناسب با شرایط و اقتضائات منطقه که در آن تنش و تشنج وجود دارد، تنظیم شده؛ بنابراین این سند یک صفحه و فصل جدید است که تلاش دارد راه حل اساسی ای برای مسئله فلسطین در بازپس گیری حقوق مردم فلسطین داشته باشد و اینکه از جانبداری یکسویه از رژیم صهیونیستی دست بکشد.
باز جای سؤال اینجاست که اگر ما در منطقه خاورمیانه آنکارا و دوحه را نماینده دولتی اندیشه های اخوان المسلمین بدانیم و همچنین این واقعیت بدون کتمان را هم در نظر داشته باشیم که حماس شالوده و درونمایه اش از اندیشه های اخوان المسلمین است ولی در مقابل با تحریم شدن اخوان المسلمین از سوی عربستان، امارات متحده عربی و مصر در زمان عبدالفتاح سیسی و همچنین فشار آوردن بر دولت ترامپ برای قراردادن اخوان المسلمین در لیست گروه های تروریستی، حماس هم برای قرار نگرفتن در چنین لیستی در اساسنامه جدید اسمی از اخوان المسلمین برخلاف اساسنامه18 آگوست 1988 مطرح نکرده است، پس حماس در سایه این اساسنامه جدید چه آینده ای را بین تحریم کنندگان اخوان المسلمین و نمایندگان دولتی اندیشه های اخوان المسلمین پیدا می کند و این مسئله چه تأثیری بر روابط با تهران دارد؟
من این تحلیل را بارها شنیده ام اما آن را به دور از واقعیت می دانم، بگذارید اساسنامه جدید را این گونه مطرح کنم که این سندی است که بر اصول و ارزش های احترام متقابل در روابط بین کشورها پایبند است و درعین حال با گفتمانی کارآمدتر و گویا تر و همزمان پخته تر که نتیجه تجربه سال ها تلاش و مجاهدت حماس در منطقه و فلسطین و پراگماتیسم منطقی و واقعی بوده، ارائه شده و این گفتمان کارآمد و پخته قطعا در جناح بندی و تأثیرگذاری کشورهای منطقه صورت نگرفته بلکه نتیجه یک کار سازمانی و پنج سال تلاش حماس است؛ البته نمی توان در شرایط آشفته منطقه خاورمیانه برخی از مسائل و تأثیرات را هم نادیده گرفت و قطعا این مسئله و رویه منطقی و عقلانی است زیرا ما در یک بستر و محیطی به نام خاورمیانه زندگی می کنیم که مجموعه ای از کشورها و دولت هایی است که هر کدام به دنبال منافع خود می گردند و برای دستیابی به آن، قطعا به دنبال تأثیرگذاری هستند، پس نمی توان این عوامل تأثیرگذار را نادیده گرفت و ما منکر تأثیر آنها هم نیستیم اما قطعا در رویکردی منطقی به دنبال تعامل با آنها هستیم، پس درست این است که این شرایط و تأثیرات را ببینیم اما نباید از آن یک سنگ و مانعی در پیش روی جنبش مقاومت حماس ساخت چون اساس و پایه مناسبات دیپلماتیک ما براساس عقلانیت و اعتدال بوده و قطعا به دنبال چنین مسائلی که تنش زاست در دیپلماسی حماس با کشورهای اسلامی و عربی نیستیم و این مسئله ای است بسیار طبیعی و می تواند بین شرکای استراتژیک و راهبردی هم وجود داشته باشد اما هیچگاه آنها هم این مانع را سدی برای خود نمی دانند بلکه در تعامل با آن بر می آیند زیرا این فاکتور یکی از مسائل بی شمار سیاست خارجی در روابط بین الملل بوده و در چنین مکانیسم و چارچوبی است که ما این سند را آماده کردیم و با توجه به چنین شرایطی در حماس معتقدیم این سند می تواند یک بستر اساسی و بنیادین برای مناسبات حسنه دیپلماتیک برای همه کشورهای اسلامی و عربی ایجاد کند و اگر فارغ از تمام این جریان بندی ها و تفاسیر هر کسی این سند را مطالعه کند، درمی یابد که حقیقتا حماس در این سند، نه به دنبال تنش و اختلاف که به دنبال اتحاد همه کشورهای اسلامی و عربی برای حرکت به سوی آرمان بزرگ فلسطین بوده و لذا آن از همه تقاضامند است که این جنبش را یک نیروی مجدانه واقع گرا در نظر بگیرد که تنها هدفش بازپس گیری تمام حقوق حقه فلسطینیان است، آن هم در درون این بستر متلاطم خاورمیانه.
پس استراتژی حماس بعد از اساسنامه جدید در روابط با سازمان ها، نهادها و کشورهای اسلامی و عربی به ویژه با تهران براساس وزن های سیاسی آنها چه تغییری پیدا می کند و علاوه بر تهران، آینده روابط حماس با سایر کشورهای منطقه از ترکیه و قطر گرفته تا عربستان، امارات و... چگونه خواهد بود؟
مسئله تغییر، آن هم تغییر در روابط دیپلماتیک مسئله ای بسیار مهم است و از همین رو به زمان و فرصت نیاز دارد. حماس در سایه این اساسنامه یک گام رو به جلو برای معرفی هر چه بهتر و درست تر خود برداشت و ما همچنان هم بر برنامه سیاسی خود درباره آرمان فلسطین پایبندیم و درعین حال نیز از هر کسی که می تواند از گروه ها و سازمان ها تا کشورها را شامل شود که در این مسیر ما را یاری کند و پشتوانه جدی برای این سند جدید حماس باشد، استقبال و حمایت می کنیم و این اساسنامه در رابطه با مناسبات دیپلماتیک حماس با تهران تأثیر سوئی نداشته بلکه اگر تغییری هم ایجاد کرده در سمت و سوی بهترشدن گام برداشته و قطعا در این مناسبات دیپلماتیک زاویه ای وجود ندارد زیرا عامل اتحاد ما همان دشمن مشترک یعنی رژیم صهیونیستی است.
انتشار اولیه: دوشنبه 8 خرداد 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 16 خرداد 1396
نظر شما :