نقد کیفیت صلح خواهی در معرکه شامات
جنگ سوریه جنگ ایران است
علیرضا اکبری، دانش آموخته صلح و امنیت سازی
دیپلماسی ایرانی: آرمان صلح ستودنی است، و صلح ضروری ترین "مناسبت" برای بشر و جامعه و مدنیت است. دست کم، این آقٓل که برای "صلح سازی و حفظ صلح"، و حل منازعات بین المللی آموزش دیده، تربیت شده و تجربه کرده ام، تفاوت بین "جنگ و صلح" را به خوبی درک می کنم. طرفه آن که، هم بنا بر وظیفه، در سال های جنگ و دفاع از مملکت، سال ها را در صف دفاع و لاجرم جنگ حضور داشته ام و هم از قضا مدتی را به تدریس درس تخصصی "جامعه شناسی جنگ" در یک دانشکده، مشغول بوده ام. اینها بیان شد تا در نکات معترضه صلح خواهی در معرکه جنگ سوریه یا "فریاد های خاموش ضد جنگ و صلح خواهی در سوریه" بیان شود که: "نه هر که چهره بر افروخت، دلبری داند / نه هر که آینه سازد، سکندری داند ..."
ضدیت با جنگ و طرفداری از صلح، ذاتا امری محمود است، اما نه هر گونه مبادرت به "ورود به فرایند منازعه" ذاتا مضموم باشد. فرض عمده متون ضد جنگ سوریه و بیان های شبیه به این، بر یک تصور غلط استوار است و آن که صرف ورود ایران به دایره جنگ، موجب تشدید بحران است و دخالت نداشتن کشوری مانند ایران در کاهش شدت و ویرانگری جنگ جاری مؤثر تر از حضور است.
دیگر این که، این جنگ، هر چه باشد، مربوط به ما نیست، بلکه جنگ دیگران است، و عدم دخالت ما در فروکش شدن شعله جنگ و کشتار یک ملت مؤثر است؛ اما این گونه نیست. مرور مبسوط تاریخچه این جنگ، از اعماق " آن چه در خاورمیانه گذشته است"، فعلا این جا مقدور نیست. فقط می توان گفت حتی اگر واقعیتی به بلندای ایران هم در این بخش از جهان نبود، وقوع چنین جنگی بر اساس سایر واقعیات جهان و منطقه، ممتنع نبود. دیگر این که، حتی اگر ما از ١٩٧٩ تا ٢٠١١ هم در سوریه هیچ نقشی نداشتیم، باز هم چنین جنگی رخ می داد (شخصا منتقد رویه و رویکردمان در سال های ٢٠٠٠ تا ٢٠١١ و از ٢٠١١ به بعد هستم، اما نه این گونه که مخالفان جنگ بدون استدلال، مخالفت می کنند- و نه نقد).
سوم این که بر اساس منطق جنگ بر هم خوردن موازنه نظامی به هنگام هجوم دشمن و به نفع نیروی مهاجم، شانس نابودی مدافع را به مراتب توسعه می دهد. بنابراین حضور ایران و نیروهای همراه، - مانند حزب الله و فاطمیون، - از مغلوبه شدن وضع به نفع نیروی مهاجم، ممانعت کرده است. پس، دست کم تا حد وسع، از کشتار بیشتر دیگر احاد ملت سوریه، مانع شده است.
چهارم، کسی که معتقد است این جنگ، جنگ ما نیست نه ترکیب مهاجمان را و نه ماهیت ایشان را و نه نیات و آرمان های صاحبان این "علل" را نمی شناسد. هنوز هیج نشده اردوغان بخش شمالی و غربی سوریه را در نقشه ضمیمه خاک خود کرده است. بسیار خام خیالی است که تصور شود اگر شامات تفکیک و تجزیه شود نیروی غالب در مرز ایران متوقف می شود. حتی به فرض محال که متوقف شود شما با همسایه ای فیزیکی مانند اسرائیل و عثمانی آرام و قرار نخواهید داشت. افرادی که آرمان صلح دارند، اصولاً انسان های والا تری هستند؛ اما صرف تمنای صلح کافی نیست.
پایان جنگ درایتی می خواهد مبتنی بر اقتدار؛ غیر از این بود، هر "مدیری" می توانست از عهده حل منازعات برآید. طرفداران صلح در سوریه که خود نیز از این عداد هستم مستحضرند که بدون کسب موازنه و سپس برتری در موازنه میدانی هیچ تدبیری خاتم جنگ نخواهد شد مگر تسلیم. و پر واضح است که تسلیم نظام حاکم فعلی در نهایت به لیبیزاسیون سوریه منجر خواهد شد. اگر چنین "صلحی" منظور است، بفرمایید؛ آخر این که در جنگ هشت ساله نیز تجربه شد، آن گاه که موازنه به نفع مهاجم بر هم خورد فاجعه عمیق تر شد و فقدان تدبیر در پشت فقدان اقتدار مخفی ماند.
نظر شما :