ترکیه نوین به پساسکولاریسم می‌اندیشد

اردوغانیسم، از «اراده ملی» تا «مرد ملت»

۱۷ تیر ۱۳۹۵ | ۲۲:۳۰ کد : ۱۹۶۰۸۹۸ اخبار اصلی خاورمیانه
آینده اردوغانیسم و ترکیه چه می­شود؟ معدود ترک ­هایی هستند که در اراده اردوغان مبنی بر باقی ­ماندن در قدرت مادامی که زنده است شک کنند. او همچنین با تغییر قانون در مورد نخست وزیر می­ خواهد که آن را از قید پارلمان رها سازد.
اردوغانیسم، از «اراده ملی» تا «مرد ملت»

نویسنده: مصطفی آکیول، نویسنده و روزنامه نگار

دیپلماسی ایرانی: برکسی پوشیده نیست که «ترکیه نوین» رجب طیب اردوغان،که پنج سال پیش به عنوان مدل درخشان دموکراسی مسلمانان مورد استقبال گرم قرار گرفت،اکنون نسبتا بی رمق به نظر می­رسد. قرار گرفتن این روزهای ترکیه در صدر اخبار به خاطر اصلاحات داخلی و قدرت نرم منظقه­ای نیست، بلکه بخاطر اقتدارگرایی فزاینده اش و حملات تروریستی پیاپی است.

 اما چرا «ترکیه نوین» شکست خورد؟ به یک معنای ساده: ­مستی قدرت،وقتی که حزب عدالت و توسعه اردوغان(آک پارتی) در سال ۲۰۰۲ به قدرت رسید،حزبی مشتاق با اسلام­گراهای سابق بود، کسانی که نیاز داشتند تا خودشان را به مثابه دموکرات­هایی به ترکیه سکولار و جهان غرب ثابت کنند.آنها با موانع زیادی در مسیر قدرت­­یابی­شان روبه­رو شدند، بورکراسی تحت سلطه «کمالیست­ها» (پیروان بنیان­گذار ترکیه سکولار،کمال آتاترک) بود. اما پس از سال­های آغازین حاکمیت آک­پارتی،این موسسات کمالیست که با اهمیت­ترینشان  حوزه نظامی را شامل می­شوند، یا شکست داده شدند یا آرام و مطیع شدند.این اعمال مشابه یک پروسه دموکراتیکزاسیون به نظر می­رسید،اما در واقع منجر به قدرت غیرقابل کنترل حزب آک­پارتی شد واین مساله، آک­پارتی را هرچه بیشتر فاسد و جاه­طلب و متکبر کرد.

علاوه براین، فلسفه حکومت­داری اردوغان در راه تبدیل به ایدئولوژی رسمی جدید ترکیه است، همان­طور که کمالیست تقریبا در قرن گذشته بود. برخی از ناظران این ایدئولوژی را اسلام­گرایی می­نامند، اما این تمام داستان نیست. بلکه به نظر می­رسد ایدئولوژی(شبه کمالیسم) شخصیت محور است: اردوغانیسم.

این ایدئولوژی که در سه سال اخیر متبلور شده،اردوغان را قوی­ترین مرد ترک از زمان آتاتورک ساخته است.او بر حزب حاکم و دولت و پارلمان و موقعیت­های قضایی و حداقل بر سه چهارم رسانه­های ترکیه مسلط شده است، حتی کنترل­هایی را بر تجارت ازطریق سوق دادن قراردادهای دولتی با کمپانی­های مورد ترجیح،برقرار کرده است.

«او پول را کنترل می­کند بخاطر این است که او مرد بزرگی است » حرفی که یکی از حامیان متکبر اردوغان اخیرا در ترکیه به من گفت.

هم­چنین،اردوغانیسم قواعد سیاسی را بازنویسی کرده است، زبان خاص خود را برای توصیف قهرمانان و تبهکاران به وجود آورده است. فهم ترکیه نوین اردوغانی نیازمند کشف مفاهیم جدید و شعارها و نمادهای اساسی است.این جا فرهنگ لغطی برای کمک وجود دارد.

اراده  ملی

اگر شما فکر می کنید اردوغانیسم، پس زدن دموکراسی است،در اشتباهید.اما در نوعی اظهار نظر نارس دموکراسی چیزی جز برگه­های رای نیست، جمله ای که اردوغان و بسیاری از هوادارانش مکررا می­گویند. برنده آرا،اراده ملی را نمایندگی می­کند،این مباحث را که نوعی از حقایق متافیزیک است، نمی­توان با هیچ قانون،سنت،هنجارهای بین­الملل و ارزش­های جهانی محدود کرد. علاوه­براین،آنهایی که مخالف اراده ملی هستند نا مشروع اند.آنها بی­عاطفه و رو به فساد یا بدتر، ستون پنجم دشمن هستند که منافع ملل خارجی را تامین می­کنند.

برای مثال، معترضین پارک گزی در ژوئن سال ۲۰۱۳ که جرقه­اش با مخالفت با تصمیم دولت مبنی بر تغییر کاربری پارک عمومی با مرکزخرید، زده شد، توسط آک­پارتی به عنوان مخالفت با اراده ملی و بنابراین تلاش برای کودتا تعریف شد.این پروپاگاندای تخریبی معترضانی که بلافاصله توسط پلیس، بعضا با خشونت پراکنده شدند، منجر به مرگ هفت نفر شد.

مرد ملت

این لقب برای اردوغان توسط هوادرانش استفاده شد.او اولین رییس جمهور منتخب مردم در جمهوری ترکیه است،اشاره آنها به متمم قانون اساسی است که ریاست جمهوری را به مقامی انتخابی به جای منتخب پارلمانی تبدیل کرد. نکته کلیدی در «مرد ملت» این حقیقت در درک ملت است که او(اردوغان)به تنهایی اراده ملی را نمایندگی می­کند. نتایج عملی این است که بخت و اقبال اردوغان را به کل ترکیه مرتبط می­داند. یکی از هوادارانش این را سرگشاده نوشت: «اردوغان ترکیه است». اخیرا در یکی از مشاجرات، فردی از مشاوران اردوغان واضحا گفته بود:«هیچ کسی نباید به سیاست بپردازد به غیر اردوغان!!!»

از زمانی که «مرد ملت» تجسم ملت است، توهین کردن به او یک جنایت است، به­همین دلیل بیش از ۲۰۰۰ نفر از مردم، برخی از ژورنالیست­ها بخاطر توهین به رییس جمهور تحت پیگرد قانونی هستند. محدوده توهین از نامیدن اردوغان به«دیکتاتور» تا تشبیه او به «گلوم در فیلم ارباب حلقه­ها». توهین به رییس جمهور می­تواند منجر به از دست دادن شغل شود.استادی فقط به خاطر این که گفته بود اردوغان «خام و خشن است» از دانشگاهش اخراج شد.

قیومیت

این مفهوم را که از دروه کمالیست به ارث برده، مایه وحشت اردوغانیسم است. این واژه توسط لیبرال­ها برای تعریف و انتقاد از نقش و حاکمیت نظامیان از خودراضی بر سیاستمداران منتخب ابداع شد.اما وقتی که بالاخره قیومیت نظامیان از بین رفت، ثابت شد که این به تنهایی برای اردوغان و هوادارانش ناکافی بود، به همین دلیل،آنها شروع به محکوم کردن «قیومیت سیستم قضایی»، «قیومیت رسانه­ها» و «قیومیت لیبرال­ها» کردند.

اساسا،هر حکم دادگاهی،مقاومت رسانه­ها یا انتقادات لیبرالی علیه مرد ملت به عنوان نیتی شوم برای به کار بردن قیومتی نامشروع علیه شکوه ارده ملی محکوم می­شود.

برای مثال دادگاه قانون اساسی ترکیه در چند سال گذشته با رفع فیلتر توییتر که اردوغان آن را خواسته بود،ابطال قانون تعطیلی مدارسی خاص که اردوغان می­خواست از شرش راحت شود و آزادی خبرنگار زندانی که اردوغان آنها را به خاطر افشای محموله نظامی به مقصد سوریه محکوم کرده بود، خشمگین کرده است. در حواب اردوغان و حامیانش این احکام را محکوم نکردند،بلکه مشروعیت دادگاه قانون اساسی را زیر سوال بردند. نهادی که در واژگان آنها، قیومیت علیه اراده ملی است.

 

مغز متفکر

اردوغان این واژه را در حدود دوسال قبل در مباحث عمومی بر سر زبان­ها انداخت، هنگامی که او اظهارکرد اینجا یک مغز­ متفکر است که توسعه سیاسی در خاورمیانه کنترل می­کند.این قدرت مداخله­گر علیه مردم بی­گناه در منطقه توطئه می­کند،به خصوص ناجی آنها(مردم منطقه):«ترکیه نوین».

حامیان اردوغان به زودی این مبحث را بسط دادند و ایالات متحده، بریتانیا یا صهیونیت­ها بخاطر توطئه­های بی­پایانشان را مصداق «مغز­ متفکر» دانستند. بر اساس این پروپاگانداها برای مثال داعش ثمره ایدئولوژی اسلامی یا آشفتگی منطقه نیست، بلکه نقشه پنهانی «مغز متفکر»است.انتقاد از اردوغان در رسانه­های غربی نیز به عنوان بخشی از توطئه دیده می­شود که سبب اتحاد مستحکم اردوغانیست­ها پشت سر مرد ملت خواهد شد.

خائنان

خیانت علیه ترکیه یک زمینه و مفهوم بنیادین در پروپاگاندای اردوغانی است. در اینجا دو نوع خیانتکار وجود دارد: تعداد زیادی که در بیرون از آک­پارتی هستند، شامل لیبرال ها، چپ­گراها و کردها، کسانی که برای مغز متفکر شرور کار می­کنند. و دیگرانی که درون آک­پارتی هستند و آنها رنگ واقعی خود را را نشان دادند هنگامی که آنها جرات کردند  از اردوغان انتقاد کنند و از دستوراتش سرپیچی کنند.

دو نفراز این مردان کسانی بودند که حزب را ۱۶ سال قبل پایه­گذاری کردند.ـ عبدالله گل، رییس جمهوری قبلی و بولنت آرنیک، رییس قبلی پارلمان - که اخیرا توسط هسته سخت اردوغانیست آک­پارتی و رسانه­های دنباله­رو حزب به عنوان خائنان درونی حزب محکوم شده­اند. یکی از مفسران اردوغانیست، سردبیر روزنامه ملت «طرفدار اردوغان»، عبدالله گل را «گلیزابت» نامید، این اسم دلالت می­کند که او همدست پادشاهی بریتانیا است. حتی نخست وزیر قبلی احمد داود اغلو که اخیر اردوغان عزلش کرد به وسیله وبلاگی مرموز به خیانت متهم شد، وبلاگی که گمان می­رود به وسیله خبرنگار نزدیک به اردوغان نوشته می­شود.

دولت موازی

از جمله خائنان ملت، موازی­ها بدترین آنها هستند. واژه­ای که به جنبش گولن ارجاع می­دهد که بزرگترین انجمن اسلامی ترکیه است. جنبش اعضای فعالی در آموزش و خیریه­ها در سراسر ترکیه و از همه مهم­تر در بوروکراسی دولتی دارد. جنبش خصوصا حضور قوی درون سیستم قضایی و پلیس داشت و در حقیقت بهترین متحد اردوغان علیه مناسبات سکولاریست بود. به­هر جهت، جنبش تبدیل به بدترین دشمن شد زمانی که پلیس و دادستان که به طور گسترده پیروان گولن بودند، بازجویی و رسیدگی را علیه اعضای دولت بخاطر فساد عظیم در دسامبر سال ۲۰۱۳ راه انداختند.

از آن زمان به بعد،اردوغان بازجویی­ها و رسیدگی­های فساد را یک تلاش برای کودتا و ضربه سنگین جنبش گولن در تلاش برای ایجاد دولت موازی درون دولت، محکوم می­کند.او همچنین یک جنگ تمام عیار علیه جنبش به راه انداخت،آن را سازمان تروریستی نامید و صدها نفر از اعضای آن را در دو سال و نیم گذشته بازداشت کرد.

سازمان مخفی جنبش گولن درون بوروکراسی و نهادها یک مشکل واقعی برای ترکیه بود، اما دولت بزرگترین شکارچی آنهاست.این به اردوغان و هوادارانش اجازه می­دهد که تقریبا بر هر موسسه­ای در کشور تسلط داشته باشد. به طور ضمنی یادآور شکار «تروتسکیست­ها» در شوروی دهه ۱۹۳۰ است.

موازی­ها زیر هر ­سنگی، پشت ­سر هر خراب­کاری قابل تصوری هستند. حتی آنهایی که چیزی در مورد جنبش گولن نمی دانند، می­توانند برچسب «عضوسازمان مخفی موازی» بخورند و از حزب، بوروکراسی و حتی از رسانه که بخش اعظم آن تحت کنترل مستقیم اردوغان هستند، پاک­سازی شوند.

اسلام­گرایی

اسلام­گرایی تنها وجهه اردوغانیسم نیست، اما یکی از مولفه­های اصلی آن است. در کانتکس ترکیه­ای هنوزم نوعی اسلام­گرایی پذیرفته می­شود. از وقتی که آک­پارتی به قدرت رسید هرگز از معرفی شریعت  یا قانون اسلام در سیستم قانونی طرفداری نکرد.(فقط تفسیر مجدد قانون اساسی سکولار،مقدار بیشتری اسلام دوستانه است)

اما اردوعان به طور فزاینده­ای از تم و نمادهای مذهبی در پروپاگاندایش استفاده کرد. او خود را به عنوان امید عموم  یا جماعات مسلمانان جهان معرفی می­کند. هم­زمان او خطابه تفرقه انداز -ما علیه آنها- را به کار گرفته است، در جایی که «ما» عطف به مسلمانان خوب و متقی است و «آنها» عطف به غرب امریالیست است که «دوست دارند مرگ کودکان مسلمان را ببینند» یا ترک­های سکولار،کسانی که او(اردوغان) آنها را «الکلی»،آنهایی که «مروجین دامن کوتاه» و یا حتی کسانی که «از خون تغذیه می­کنند» نشان داده است.

به نظر می­رسد اردوغان امیدوار به اسلامیزه کردن تدریجی به وسیله: معرفی بیشتر مذهب در آموزش عمومی، به حداقل رساندن مصرف الکل از طریق مالیات سنگین و ممنوعیت تبلیغات الکل، و حمایت بابرنامه از سازمان­های اسلام­گرا است. چه این  تلاش­ها منجر به ملت متقی­تر شود یا عکس العمل بقایای سکولارها دیده شوند، دراین نقطه،این اقدامات به طور قطعی به قطبی ساختن ملت کمک کرده است، جایی که محافظه­کاران مذهبی با شادمانی پشت سر فتح و ظفر اردوغان متحد شده­اند و ترک­های سکولار که نگران آینده هستند.

عثمانیسم

اسلام­گرایی اردوغان در پیوند با احساسات قوی در میان ترک­های محافظه­کار مذهبی خواهان احیای امپراطوری پرافتخارعثمانی است که از پایتختش استانبول به خاورمیانه حکومت می­کرد. قبل از فروپاشی امپراطوری­شان در پایان جنگ جهانی اول، عثمانی ها قرن­ها پرچمدار و حافظ جهان اسلام بودند.

در حال حاضر اردوغان، ترکان مسلمان را در برگشت به صحنه جهانی و تحقق سرنوشت خود در رهبری اسلامی بعد از ۹۰ سال، نمایندگی می­کند.البته اردوغان رهبر این احیای بزرگ است، کسی که این جاه طلبی­ها را با «ساخت مجدد ترکیه با شکوه» در دستانش گرفته است. بدین خاطر است که همه منتقدین و مخالفانش چیزی نیستند، جز مفسدان،خائنان و جاسوسان و کارگزار غرب.

با نگاه همه­ اینها،یه نظر می­رسد می­توان با فراغ­بال گفت که که اردوغانیسم در ردیف اقتدارگرایان پوپولیستی مانند پرونیسم در آرژانتین، چاوزیسم در ونزوئلا و پوتینیسم در روسیه قرار دارد. این تقریبا ترکیه را در لیبرال دموکراسی جایی که فقط انتخابات صورت می­گیرد بهترین کرده است،اما ارزش­های لیبرال و نهادی رو به تزلزل و تباهی است.

آینده اردوغانیسم و ترکیه چه می­شود؟ معدود ترک­هایی هستند که در اراده اردوغان مبنی بر باقی ­ماندن در قدرت مادامی که زنده است شک­ کنند. او همچنین با تغییر قانون در مورد نخست وزیر می­ خواهد که آن را از قید پارلمان رها سازد.

نظر به این که او ۶۲ ساله است و ظاهرا در سلامتی کامل است، همه اینها بدین معنی است که اردوغان می تواند بیش از دو دهه مرکزیت سیاسی ترکیه را در دست خود داشته باشد. برای آن، او نیازمند تقویت حمایت مردمی است که به او برای حفظ روایت با شکوه ملی نیازمندند.

به همین دلیل خیلی سخت است که ببینیم اردوغان قدرت را واگذار کرده است.احتمالا مصادره­ های بیشتر روزنامه ­های اپوزسیون و سخت گیری بر معترضان سیاسی، در اختیار گرفتن سیستم قضاییه خواهیم دید، و هم­چنین ادامه تضاد با شبه ­نظامیان کُرد که به دنبال اخاذی از ترکیه هستند اما بیشتر به اردوعان کمک می­ کنند تا تداوم وضعیت فوق العاده دولت را توجیه کند.

«ترکیه نوین» بدین گونه به دست خواهد آمد، نه فقط به خاطر این که اردوغان قولش را داده است.

منبع: فارن پالسی / مترجم: میرجواد میرگلوی­ بیات

کلید واژه ها: اردوغانیسم رجب طیب اردوغان ترکیه


( ۱ )

نظر شما :