هفدهمین بخش از مصاحبه عمرو موسی با روزنامه الحیات
من به فکر راه حل دیپلماتیک برای سوریه هستم
دیپلماسی ایرانی: عمرو موسی مرد نام آشنایی است. کسی که دبیر کل اتحادیه عرب بوده و قبل از آن سال ها وزیر امور خارجه مصر بوده است. وی از دهه هفتاد وارد وزارت امور خارجه مصر و از ابتدای دهه هشتاد وارد دنیای سیاست شد. البته دوران سیاسی او با تصدی پست وزارت خارجه مصر در ابتدای دهه نود میلادی آغاز شد. موسی که متولد 1936 است، یکی از مهم ترین و بارزترین مقام های عالی رتبه دوران ریاست جمهوری سی ساله حسنی مبارک محسوب می شود.
در ابتدای انقلاب مصر در ژانویه 2011 موسی به جمع مخالفان او پیوست و خود را به عنوان یک چهره انقلابی مخالف حکومت نشان داد. موسی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری مصر نیز نامزد شد و به رغم این که گمان می رفت برنده اصلی انتخابات باشد، شکست سنگینی خورد و از میان آرای حدود 51 درصدی رای دهندگان مصری رتبه چهارم را به دست آورد و از گردونه رقابت ها حذف شد.
یک دهه وزیر امور خارجه مصر بودن و یک دهه ریاست اتحادیه عرب را بر عهده داشتن، آن هم در دورانی که مصر و خاورمیانه و جهان عرب سیلی از حوادث را تجربه کردند و عمرو موسی در بسیاری از آنها حاضر و سرگرم آبود و در بسیاری دیگر تنها شاهد آنها بوده، باعث شده است تا وی صاحب خاطرات و اطلاعات شنیدنی و مهمی باشد. موسی در مصاحبه ای طولانی با روزنامه الحیات با غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور جهان عرب که یکی از تحلیلگران به نام لبنانی نیز محسوب می شود، به گفت وگو نشسته و به بیان این خاطرات پرداخته است که در چند شماره در این روزنامه منتشر شدند. البته آن چه در این مصاحبه نمود دارد نظرات موسی درباره تحولات خاورمیانه است که با خاطرات او عجین شده اند. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این مصاحبه را ترجمه و منتشر کند. اکنون هفدهمین بخش آن در اختیار خوانندگان قرار می گیرد:
آیا خطر چند پاره شدن سوریه به کشورهای کوچک تر بر اساس خبرگی تو در اتحادیه عرب و حوادثی که دنبال می کنی و آگاهی ات نسبت به بازیگرانی که مطرح هستند، وجود دارد؟
چنین خطری وجود دارد، این خطر زمانی بیش از پیش جدی می شود که تحولات و مخاطرات فعلی به جایی برسند که دیگر راه گریزی جز تجزیه وجود نداشته باشد. اگر علوی ها به علوی ها و شیعیان به شیعیان و سنی ها به سنی ها و ترکمن ها به ترکمن ها و کردها به کردها در هر منطقه از خاورمیانه بپیوندند، آن گاه دیگر دروازه های جهنم باز خواهند شد. به اعتقاد من به مصلحت هیچ کس نیست که سوریه چند پاره شود، و به مصحلت ما اعراب نیز نیست که سوریه چند پاره شود، و فکر می کنم کشورهای بزرگ که مصالح استراتژیک خود را دنبال می کنند نیز همین رویکرد را داشته باشند.
آیا فرصتی برای توافق با بشار اسد وجود دارد؟
بعد از هزاران نفری که قربانی شدند و خون های بسیاری که ریخته شده گمان نمی کنم که دیگر چنین چیزی ممکن باشد، با این اتفاقاتی که افتاده چگونه می توان از مصالح سوریه و ملت و مصالح ملت صحبت کرد؟ شاید وضعیت جدیدی به وجود بیاید، که منطق امور نیز این مساله را تایید می کند.
اگر همین الآن به تو پیشنهاد میانجی گری در سوریه داده شود، آن را می پذیری؟
فکر نمی کنم که میانجی گری الآن فایده ای داشته باشد و کاری از پیش ببرد مگر این که جامعه جهانی و کشورهای عربی واقعا تلاش های تازه ای برای یافتن راه حلی در سوریه را آغاز کنند و فعالیتی بر اساس طرحی قابل انطباق پیش گرفته شود و الا بر اساس وضعیت و سیاست فعلی و جاری فقط حقیقت پایمال می شود، یکی از دلایل شکست کوفی عنان نیز دقیقا همین مساله بود، نمونه ای روشن و واضح که بازگوکننده همین دلیل است. شاید بد نباشد نامه ای دسته جمعی فرستاده شود و در آن گفته شود: جناب رئیس جمهور بیش از این نمی توان ادامه داد برای این که وضعیت به ثبات نمی رسد و امکان بازگشت به گذشته وجود ندارد. در مرحله گذشته خواسته بودم که پرزیدنت اسد به همان شیوه پرزیدنت علی عبدالله صالح عمل کند اما اکنون دیگر این شیوه هم جواب نمی دهد، باید به دنبال یک تغییر کامل بود.
اگر فرض کنیم که بشار اسد اکنون از تو بخواهد که به عنوان یک دوست به او توصیه ای کنی، به او چه توصیه ای می کنی؟
پرسیدن این سوال آسان است و جواب آن سخت، من قبل از این که بخواهم به او توصیه ای بدهم باید امور را به شیوه ای عربی سر و سامان دهیم. باید یک نشست عربی در سطح مقامات عالی رتبه برگزار شود و درباره امکان تامین یا فراهم کردن مکانی امن برای اقامت اسد و خانواده اش و این که زندگی با ثباتی برای آنها تضمین شود، تصمیم گیری شود، ثانیا، تفاهمی عربی – امریکایی همچنین با دیگر کشورهای فعال (اروپا و روسیه و ترکیه) برای تضمین چیزی که بازگوکننده اقامت بشار در یک کشور عربی باشد، حاصل شود. چنین چیزی باید حتما در یک چارچوب زمانی محدود به دست آید، مثلا چیزی در حدود یک ماه، آن گاه می توانم به بشار اسد توصیه کنم که چنین پیشنهادی را بپذیرد. در گذشته افراد بسیاری از ملوک و روسای جمهور و رهبران در مصر زندگی کردند در حالی که کار سیاسی انجام ندادند.
کسی که بخواهد رئیس باشد و این پیشنهاد را بپذیرد که رئیس جمهوری در تبعید خواهد بود؟
چرا نه؟ مگر او اولین آنها است؟ می تواند همچنان با این بحران تعامل کند و مطمئن باشد که از زندگی او در کنار خانواده اش حمایت می شود، این به رغم تلخی هایی است که وجود دارد ولی می تواند جلوی خونریزی های بیشتر را نیز بگیرید، من به فکر یک راه حل دیپلماتیک هستم.
ادامه دارد...
نظر شما :