نشست "ایران و آمریکا،تعامل یا تقابل؟"
ایران به فکر لابی در امریکا باشد
دیپلماسی ایرانی: دکتر فواد ایزدی،دومین سخنران بیستمین نشست از سلسله نشست های سیاست خارجی برگزار شده توسط سایت دیپلماسی ایرانی بود. وی در ابتدای سخنان خود به چالش های روابط ایران و امریکا اشاره کرد و گفت: «در داخل کشور ما زمانی که درباره رابطه با امریکا صحبت میشود عموما به اشتباه بر قوه مجریه امریکا متمرکز می شود. در حالی که در مباحث مذاکره ایران و امریکا حرف آخر را کنگره امریکا می زند. برای همین عدهای از مقامات هنگامی که سیگنالهایی را از دولت امریکا دریافت می کنند، وقتی به آن پاسخ می دهند می بینند که پاسخی دریافت نمی کنند چون که کنگره تصمیم گیر اصلی رابطه امریکا با ایران است. نمونه آن را در تصویب تحریمهای اخیر در کنگره امریکا می بینیم. دولت امریکا از کنگره خواست که این تحریم ها را تصویب نکند، دلایل خود را نیز مطرح کرد. ولی شما ببینید که میزان رایای که تصویب شد بسیار بالا بود. یعنی 94 به صفر بود. این نشان میدهد که کنگره حرف آخر را میزند و رئیس جمهور نمیتواند مانع این کار شود. سیستم امریکا به این گونه است که وزرا، معاونان آنها و حتی سفرا باید از کنگره رای اعتماد بگیرند. پول نیز در اختیار آنها است. از این رو میتوان گفت که کنگره در راس امور است. حال در چنین وضعیتی ما باید چه کنیم؟»
دکتر ایزدی سپس گفت: «سیستم حکومت امریکا به این گونه است که شبیه یک شرکت مشارکتی است. هر چه سرمایهگذاری بیشتر باشد سود آن نیز بیشتر است. ما چه در دولت اصلاح طلب چه در دولت اصول گرا، به دلیل عدم اشراف برنامهای برای این کار نداریم. اسرائیلیها که قدرت 70 ساله در امریکا دارند در این زمینه بسیار فعالیت کردهاند و برنامهریزی مفصلی دارند. لابی اسرائیل نمونه فعالیتهای آنها در این زمینه است. ایران نیز باید چیزی شبیه همین لابی را راه بیندازد. اسرائیلیها برای این کار هزینه زیادی نمیکنند. ما اکنون مشکلات مالی برخوردهایم و درآمدهای ما کم شده است اما اسرائیل یک صدم این میزان نیز سرمایهگذاری نمیکند. بنابراین عدم اشراف به این موضوع یک مساله است. مشکل بعدی ضعف در دیپلماسی عمومی است که این خود یک مشکلی است. این مساله مربوط به این دولت نیست، مسالهای است که مدتها است وجود دارد و متاسفانه برنامهای برای این کار نداریم.»
وی سپس گفت: «مساله بعد عدم توجه به بازیگران اصلی سیاست در امریکا است. عدهای گمان میکنند که تصمیمگیران اصلی امریکا فقط اوباما و کلینتون و پانهتا هستند. در حالی که این طور نیست. شما نگاه کنید به مناظرهای که میان جو بایدن و پائول راین انجام شد. راین ایراد میگرفت که امریکا در تقابل با ایران ضعیف عمل کرده است. بایدن گفت ایران تنها 20 درصد غنی می کند و سلاحی هم برای استفاده از اورانیوم غنی شده ندارد. بایدن گفت حتی اگر ایران هم به سلاح برسد ما زودتر از آنها میفهمیم چون که بر آنجا نظارت داریم. او حتی گفت که این مساله را نه تنها ما بلکه اسرائیلیها نیز میدانند. این نشان میدهد که در درون دولت امریکا نیز اختلاف وجود دارد.»
ایزدی همچنین گفت: «وقتی که چنین اختلافاتی وجود دارد آیا ما نباید از جریانی که طرفدار کاهش تنشها با ایران است، به گونهای رفتار کنیم که این جریان تقویت شود. مثلا اخیرا خانمی در درون دولت امریکا هست که اخیرا به خاورمیانه آمد و در دوحه با مقامهای ما ظاهرا مذاکره کرد. ایشان مخالف سیاستهای فعلی دولت امریکا است. آیا ما نباید کاری کنیم که این جریان تقویت شود.»
وی سپس درباره بحث مذاکره با امریکا گفت: «متاسفانه بحث تحلیلی در رابطه میان ایران و امریکا سیاسی شده است. ما در حقیقت دو نوع مذاکره داریم، مذاکره خوب و مذاکره بد. در مذاکره خوب ما باید آن افرادی که قابل رایزنی هستند را کشف کنیم و با آنها وارد مذاکره شویم تا در دولت اوباما تقویت شوند. مثلا خانم رایس نقدی بر سیاست بوش در قبال ایران چندی پیش نوشت که می گفت چرا بوش برای مذاکره با ایران پیش شرط گذاشت. یا مثلا دنیس راس نیز در نقدی که به سیاست بوش نوشته بود، او نیز میگفت که چرا بوش برای مذاکره با ایران پیش شرط گذاشت. البته هدف او این بود که مذاکرات به گونهای پیش برود که شکست بخورد. یعنی همین سیاستی که اوباما در وضعیت فعلی پیش گرفته است. میگوید مذاکرات شکست خورده و فشارها و تحریمها را تشدید کرده و اروپاییها را نیز در این رابطه همراه خود کرده است. اکنون راس به دنبال این است که مذاکره شود تا شکست بخورد تا به فکر حمله بیفتند. این همان مذاکره بد است. مثلا اخیرا یکی از مقامهای عالی رتبه ما گفت که ما می رویم مذاکره میکنیم، شد شد نشد هم نشد، این تحلیل اشتباهی است چرا که میتواند نتیجه آن جنگ باشد و چنین مذاکراتی برای ما هیچ سودی نخواهد داشت.»
نظر شما :