بحران اقتصادی آمریکا کلید طلایی ایران در مذاکره

دیپلماسی ایرانی: در حال حاضر آمریکا و اروپا در وضعیت اقتصادی به مراتب بدتری نسبت به گذشته خود به سر می برند. شرکت‌های بزرگ، به ویژه در بخش مالی و نیز اقشار ثروتمند در آمریکا، همه از پیروزی اوباما ناخشنود و نگران هستند و این ناخشنودی اثر خود را بر بازارهای مالی نیز گذاشته است . اما واقعیت این است که نگرانی اصلی «وال استریت» از پیروزی اوباما به پیچیده‌تر شدن حل و فصل معضلی مربوط می‌شود که «پرتگاه مالی»نام گرفته است. بر اساس برآوردهای موجود، در صورتی که کنگره آمریکا تدبیر جدیدی نیندیشد و از سقوط به «پرتگاه اقتصادی» احتراز نشود، فقط در سال 2013 مبلغی بیش از 600 میلیارد دلار (به صورت افزایش مالیات‌ها و کاهش هزینه های دولت) از تقاضای کل در اقتصاد ایالات‌متحده کاسته خواهد شد.

قوانین کنونی مالیات به تمامی شهروندان ، فارغ از میزان درآمدشان ، این امکان را میدهد که مالیات کمتری بپردازند . قانون تخفیف مالیاتی سالهاست که در آمریکا اجرا میشود ، اما مهلت اجرای آن در پایان سال جاری میلادی به اتمام خواهد رسید . دموکرات ها در صدد آنند که میزان مالیاتی را که ثروتمندان می پردازند افزایش دهند و به تعبیر دیگر مالیات پرداختی را منوط به میزان درآمد کنند . عدم توافق قطعی نمایندگان دو حزب اصلی سیاسی آمریکا تا شش هفته دیگر ، کشور را به سمت رکوردی دیگر خواهد برد و از میزان هزینه های مجاز ارتش و از بودجه بسیاری ازبرنامه های اجتماعی کاسته خواهد شد . این رویداد به میزان بیکاری در جامعه آمریکا نیز دامن خواهد زد و به همین دلیل به پرتگاه مالی تعبیر می شود . اوباما بارها هشدار داده است که در صورت عدم توافق مورد انتظار سقوط از این پرتگاه حتمی است .
این امر، به پیش‌بینی صاحب‌نظران، نه تنها فرآیند لرزان و شکننده رشد اقتصادی آمریکا را متوقف نخواهد ساخت، بلکه احتمالا اقتصاد این کشور را دچار یک رکود واقعی خواهد کرد و این مساله‌ای است که نه تنها فعالان اقتصادی آمریکا را نگران کرده، بلکه بازارهای مالی اروپا و آسیا را نیز دچار تشویش ساخته است.
صندوق بین‌المللی پول نیزپیش‌بینی کرده است که افزایش مالیات‌ها و کاهش هزینه های دولت آمریکا در صورت حل و فصل نشدن معضل «پرتگاه اقتصادی» تحقق خواهد یافت، و نرخ رشد اقتصادی این کشور را در سال آینده 4 درصد کاهش خواهد داد و این امر ضربه سنگینی به طرف‌های تجاری آمریکا نیزوارد خواهد آورد.

بنابراین با توجه به این تحلیل ها که همگی توسط صاحبنظران آمریکائی بیان شده است به نظر می رسد هم اکنون که آمریکا در لبه پرتگاه اقتصادی قرارگرفته است ، حداقل از لحاظ اقتصادی زمان مناسبی باشد تا جمهوری اسلامی ایرانی از موضع قدرت وارد مذاکره و تعامل با آمریکا شده و نسبت به احقاق حق خود از موضعی برابر و حتی قویتربه آمریکا فشار بیاورد و او را که از وحشت سقوط به دره مالی در موضع کاملا شکننده ای قرار دارد ، مجبور به عقب نشینی و اجابت خواسته های خود کند . به نظر می رسد آمریکا دراین شرایط چاره ای جز عقب نشینی از مواضع تند خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران ندارد .

اگر درحال حاضر که آمریکا در شرایط بد و شکننده ای قرار گرفته است به تعبیر خودشان در لبه پرتگاه قرار دارد ، زمان مناسبی برای شروع مذاکره نباشد ،قطعا آمریکا و غرب روزی که بر مشکلات خود فائق آیند و وضعیت اقتصادی خود را سرو سامان دهند در آن صورت ورود به مذاکره با آمریکای سرمست قدرت و غرور ، ایران را در موضع ضعف قرار خواهد داد و قطعا در آن شرایط آمریکا خود را نیازمند مذاکره با ایران نخواهد دید . بنابراین وضعیت آمریکا و غرب از این دوحالت خارج نیست . اگر آنها به ورطه سقوط و فروپاشی نزدیک شده باشد بهتر است که ایران هم اکنون هرآنچه می تواند از آنها امتیاز بگیرد .( برداشتن تحریم ها ، عدم پی گیری سیاست های تغییر رژیم ، شناسائی حقوق قانونی ایران در ارتباط با انرژی هسته ای ، می تواند از جمله امتیازها باشد ) و اگر فروپاشی آنها تحقق پیدا نکرد و موفق به تسلط بر اوضاع خود شدند باز این ایران است که دست بالا را دارد و از قبل با آمریکا به توافقاتی رسیده است و دیگر آنها به راحتی قادر به اقناع افکار عمومی و جامعه بین المللی برای بازگشت به شرایط خصمانه گذشته برعلیه جمهوری اسلامی ایران نخواهندبود.