تلاویو حمله به خارطوم را چگونه توجیه میکند؟
تلاش برای احیای روحیه از دست رفته
دیپلماسی ایرانی: حمله هفته گذشته جنگنده های اسرائیلی به کارخانه مهمات سازی در منطقه الشجره در جنوب خارطوم، دلایل گوناگونی دارد. اما در هر صورت این حمله، یک حمله جدا از راهبرد محوری و کلان اسرائیل و امریکا در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا نیست. یعنی این عملیات قطعا جزئی از تصویر کلان راهبرد امریکا و اسرائیل در این منطقه است. در عین حال اگر بخواهیم اهداف این حمله را تحلیل کنیم نیاز است که در ابتدا به این نکته توجه کنیم که این عملیات در چه شرایطی صورت گرفت و این شرایط به ما نشان خواهد داد که آیا این عملیات یک عملیات منحصر به فرد است یا نه؟
1. این عملیات بعد از عملیات حزب الله توسط پهپاد ساخت ایران در داخل خاک اسرائیل انجام می گیرد. راجع به این موضوع زیاد گفته شده، اما این عملیات باعث وحشت در داخل اسرائیل شد. از طرفی این عملیات یک عملیات بازدارنده بود که محاسبات اسرائیل را در رابطه با حملات احتمالی در منطقه خاورمیانه و شایعات راجع به حمله به ایران را دچار چالش کرد. بنابراین اسرائیل نیاز به نوعی تجدید روحیه نه تنها در بین مردم خود بلکه در بین فرماندهان نظامی و رهبرانش داشت. لذا باید دست به نوعی عملیات می زد که تفوق نیروهای اسرائیلی چه از نظر نظامی و چه از نظر اطلاعاتی و جاسوسی را نشان دهد. تا از این طریق روحیه مردم خود را احیا کند. حمله به تاسیسات مهمات سازی سودان را می تواند از این منظر تحلیل کرد.
2. در عین حال در بعد کلان پس از تحولات خاورمیانه و در پرتو بهار عربی و بیداری اسلامی، اسرائیل می خواست کشورهای منطقه را آزمایش کند و موقعیت خود را یک بار دیگر از این نظر ارزیابی کند. به این مفهوم که اسرائیل با چنین عملیات نظامی که نقض آشکار حقوق بین الملل و منشور ملل متحد است و در داخل یک کشور عربی ـ اسلامی و در یک منطقه مهم سوق الجیشی رخ می دهد، در انتظار بازخوردهای کشورهای عربی و اسلامی بود. اسرائیل می خواست بداند بعد از بهار عربی در کشورهای عربی در سیستم تصمیم گیری این کشورها چه تحولی رخ داده و این کشورها چه عکس العملی نشان خواهند داد؟ متاسفانه اتحادیه عرب برخورد بسیار ضعیفی در قالب صدور یک بیانیه نشان داد. این مسئله می تواند باعث تشجیع اسرائیل برای ادامه چنین تحرکاتی شود.
3. برای انجام چنین عملیاتی، اسرائیل نیاز به عبور از خاک عربستان سعودی یا مصر دارد. آیا این کشورها اطلاع داشتند؟ به خصوص عربستان با توجه به سیاستی که در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه دنبال می کند، آیا از این عملیات با خبر بوده است؟ در هر دو حال چیزی از مسئولیت عربستان کم نمی کند. اگر با هماهنگی عربستان این کار صورت گرفته باشد که واقعا یک تحول و فاجعه در جهان عرب و جهان اسلام است. اگر بدون اطلاع عربستان بوده باشد نشان می دهد که امریکایی هایی که مسئولیت مدیریت و آموزش تجهیزات بسیار پیشرفته در داخل عربستان را دارند، این اطلاعات را در اختیار عربستان نمی گذارند و در واقع عربستان در این موضوع کاملا دست بسته است و نمی داند در داخل خاک خودش چه می گذرد؟ در هر دو حال عربستان در این زمینه مسئول است. از طرف دیگر بیانیه ضعیف اتحادیه عرب که قاعدتا با نفوذ عربستان تدوین و تنظیم شده، نشان می دهد که عربستان چندان مایل نیست که از این طریق فشاری به عربستان وارد شود یا این موضوع تبدیل به یک موضوع حاد در جهان عرب شود. یا این که مایل نیست از کشور سودان یه عنوان یک کشور اسلامی و در خط مقاومت در خاورمیانه و شمال افریقا حمایت کند.
4. همان طور که می دانید مانور مشترک نظامی امریکا و اسرائیل از هفته گذشته شروع شده است. این مانور در نوع خود در تاریخ روابط امریکا و اسرائیل بی نظیر است. هزار سرباز امریکایی وارد اسرائیل شده اند و هزار سرباز اسرائیلی نیز در این عملیات حضور دارند. گفته می شود دو هزار و پانصد نفر از نیروهای دیگر امریکا در منطقه مدیترانه و اروپا مستقر شده اند. هدف از این عملیات آزمایش سیستم دفاع ضد موشکی اسرائیل است. بنابراین، عملیات در داخل خاک سودان همزمان با مانور مشترک امریکا و اسرائیل صورت گرفته است.
5. این عملیات در شرایطی صورت می گیرد که اسرائیل طی روزهای گذشته حملات خود را به نوار غزه از سر گرفته و بعد با اعلام میانجی گری مصر آتش بس را پذیرفته است و این بعد از اعزام سفیر جدید مصر به اسرائیل است. استوارنامه ای که به صورت نمادین سفیر جدید ارائه کرد، لحنی شاعرانه و آشتی جویانه دارد. بنابراین خود این شرایط هم اسرائیل را تشجیع می کند که دست به چنین عملیاتی بزند.
6. این عملیات توان دفاعی سودان را به شدت تقلیل داد. این در حالی است که سودان برای مقابله با حملات احتمالی از سودان جنوبی نیاز به این مهمات و توان دفاعی دارد. این توان دفاعی به بهانه این که این کارخانه وابسته به نیروهای نظامی مسلح ایران است یا به بهانه های مضحک دیگری چون احتمال ساخت بمب اتمی در این تاسیسات، مورد حمله قرار می گیرد. در صورتی که هدف تضعیف توان دفاعی سودان است.
7. اسرائیل برای جبران تحقیر ناشی از عملیات پهپاد حزب الله و در حالی که دائما شعار حمله به ایران را مطرح می کند و عملا چنین توانایی را ندارد، دست به یک عملیات محدود می زند و ادعا می کند که به این ترتیب به حزب الله و حماس و ایران لطمه زده است. در حالی که این عملیات تنها جبران تحقیر و تضعیف وجهه نظامی و امنیتی اسرائیل بوده است.
8. اسرائیل می خواهد به این ترتیب نشان دهد که از هر تحرکی در این منطقه آگاه است و فورا عکس العمل نشان می دهد. به یاد داریم که در سال 2009 و 2011 نیز اسرائیل عملیات محدودی در سودان انجام داد. در حمله 2009 به یک کاروان از کامیون ها حمله کرد و گفت که این ها برای حماس قاچاق سلاح می کنند. در 2011 نیز به همان بهانه به یک خودرو حمله کرد. از طرف دیگر در سال 1998 امریکا به یک کارخانه داروسازی به نام الشفاء در نزدیک خارطوم حمله کرد و این کارخانه را با خاک یکسان کرد به این بهانه که قرار بوده در این کارخانه بمب شیمیایی ساخته شود. البته بعدا تحقیقات این موضوع را رد کرد. حملات گذشته امریکا و اسرائیل به سودان نشان می دهد که امریکایی ها قطعا از نظر اطلاعاتی در این عملیات دست داشته اند. حتی وزیر دفاع سودان گفته است که احتمالا عوامل و عناصری از نیروهای نظامی سودان نیز در دادن این اطلاعات به اسرائیلی ها دخیل بوده اند.
لذا مشاهده می شود که مجموعه وسیعی از عوامل منطقه ای، بین المللی و داخلی اسرائیل باعث شده است که اسرائیل به این اقدام دست زند. در بعد داخلی اسرائیل می خواهد وجهه نظامی خود را احیا کند؛ در بعد منطقه ای می خواهد نشان دهد هم چنان از نظر اطلاعاتی و نظامی در هر نقطه ای از خاورمیانه و شمال افریقا قادر به عملیات است؛ در بعد بین المللی هم می خواهد نشان دهد که علی رغم این که این عملیات تجاوز به حقوق بین الملل است، اما اسرائیل برای امنیت خود محدودیتی قائل نیست. در صورتی که حجم کوچک این عملیات و بهانه ای که برای آن تراشیده شده، نشان می دهد که واقعا اسرائیل در موضع ضعف است. جامعه جهانی نیز این مسئله را درک می کند.
نکته ای که باید اضافه شود این است که رسانه های غربی نظیر روزنامه گاردین در انگلستان و واشنگتن پست در امریکا، سعی کردند این عملیات را به حماس و بعد نهایتا به ایران مرتبط کنند. این اقدام در راستای ضربه زدن به عناصر نیابتی ایران در منطقه جلوه دهند. در حالی که واقعا هیچ سندی دال بر این که ایران در این کارخانه مهمات سازی یرموک دخالتی دارد، وجود ندارد. هیچ کس چنین سندی ارائه نکرده و به نظر می رسد این مسئله بیشتر بهانه و پوششی برای انجام این کار است. هنگامی که به اظهارات مقامات سودانی توجه می کنیم می بینیم که آقای عمرو البشیر اشاره کرده است که هدف اسرائیل تضعیف توان دفاعی سودان به عنوان یک کشور حامی حماس است. او گفته است که ما با این حملات دست از آرمان فلسطین بر نمی داریم. از طرف دیگر وزیر رسانه های سودان نیز به نکات مختلفی اشاره کرده از جمله این که سودان از مواضع خود در قبال فلسطین کوتاه نخواهد آمد و حمله اسرائیل هم به خاطر همین حمایت های سودان است. اما نماینده دائم سودان در سازمان ملل اشاره کرده است که آثار این تجاوزات سودان در اسرائیل تنها به سودان ختم نمی شود و می تواند صلح و امنیت منطقه ای را به خطر بیندازد.
البته طرف اسرائیلی معتقد است حملاتی که اخیرا از ناحیه غزه به اسرائیل صورت گرفته، از جانب حماس نبوده بلکه از جانب ایران بوده است. اسرائیل مسئولیت حمله به سودان را به عهده نگرفته است اما سخنان سودانی ها را هم رد نکرده است. بنابراین به نظر می رسد اسرائیل تلاش می کند نشان دهد در سطح منطقه قادر است عملیات انجام دهد. سودانی ها گفته اند که قصد داشته اند کارخانه یرموک را از حومه خارطوم به منطقه دیگری منتقل کنیم اما پیش از آن اسرائیلی ها به این اطلاعات دسترسی پیدا کرده اند و عملیات پیشدستانه انجام داده اند.
در مجموع باید گفت که اسرائیل می خواهد از این عملیات بسیار محدود و کور برای خود پرستیژ منطقه ای به دست آورد. کما این که گیلعاد در پاسخ به این که آیا این عملیات از جانب اسرائیل صورت گرفته یا نه، گفت که قصد آن ها احیای روحیه ارتش اسرائیل است، نیرو هوایی اسرائیل با پرستیژ ترین نیروی هوایی در جهان است و این مسئله را بارها به اثبات رسانده است. تاکید بر نیروی هوایی اسرائیل خود نکته حائز اهمیتی است. نکته عحیب در این میان این است که خود سودانی ها در ارتباط با حمله هیچ اشاره ای به سودان جنوبی نکرده اند. در صورتی که یکی از گزینه هایی که از این اقدام یعنی تضعیف توان دفاعی سودان نفع می برد، سودان جنوبی است. اما در جای دیگری گفته اند که توافقات اخیر با سودان جنوبی باعث خشم و عصبانیت اسرائیل و امریکا شده است.
نقش اتحادیه عرب نیز در این میان بسیار حائز اهمیت است. اتحادیه عرب در لیبی اجازه انجام عملیات را به ناتو داد، در سوریه نیز همین تقاضا را دارد اما به دلیل بلوکه شدن چنین عملیاتی توسط روسیه و چین در شورای امنیت، این تقاضا بی پاسخ مانده است. اما در بحرین و یمن، عربستان به طور یکجانبه هر اقدامی را صلاح دیده انجام داده و اتحادیه عرب نه تنها کوچکترین اعتراضی نکرده بلکه به طور غیر مستقیم حمایت هم کرده است. این نشان دهنده این است که متاسفانه اتحادیه عرب دستخوش بازی های عربستان شده و به سیاست های عربستان تمکین می کند و در حالی که به یک کشور عضو تجاوزی به این وسعت انجام می شود، آن هم از طرف رژیم صهیونیستی، اتحادیه عرب تحت نفوذ عربستان عکس العمل جدی ای نشان نمی دهد. این برخوردهای دوگانه قطعا در میان مدت و دراز مدت به نفع همبستگی اتحادیه عرب هم نخواهد بود. متاسفانه جامعه بین المللی هم در رابطه با تحولات جهان عرب ابتدا به موضع اتحادیه عرب نگاه می کند. این برخورد دوگانه باعث شده که اسرائیل حتی بعد از سقوط دیکتاتور ها در چند کشور مهم منطقه هم تلاش کند نقش زورگویی و تجاوزگرانه منطقه ای خود را احیا کند و با اعتراضی هم مواجه نشود./12
انتشار اولیه : دوشنبه 8 آبان 1391/ باز انتشار: پنجشنبه 11آبان 1391
نظر شما :