وقتی قدرت در دست 5 عضو خلاصه می‌شود

شورای امنیت یا مصلحت؟

۲۸ تیر ۱۳۹۱ | ۱۷:۴۱ کد : ۱۹۰۴۱۹۳ نگاه ایرانی
نوشتاری از مهدی دانش یزدی معاون سابق نمایندگی ایران در سازمان ملل
شورای امنیت یا مصلحت؟

دیپلماسی ایرانی : شورای امنیت نهاد سیاسی بوده و در نتیجه تصمیم‌هایی که در این شورا گرفته می‌شود کاملا  سیاسی است. اختیارات شورای امنیت در فصل 6 و7 منشور آمده است. در فصل 6 نقش شورای امنیت به عنوان نقشی است که توصیه می‌کند تا کشورها اختلاف‌های خود را از طرق مسالمت آمیز حل و فصل کنند و در فصل 7 از ماده 39 تا 42 اقداماتی را شورای امنیت توصیه و یا تصمیم می‌گیرد که این اقدامات برای تمامی کشورها لازم‌الاتباع و لازم‌الاجراست. فصل 6 و 7 منشور پایه‌های حقوقی اختیارات شورای امنیت است.اما این مساله که شورای امنیت همیشه از اختیاراتی که در منشور ذکر شده، استفاده می‌کند، باید گفت که اینگونه نیست. بنابراین تصمیم‌های شورای امنیت تا اندازه زیادی بستگی به منافع و مواضع کشورهای عضو دائم شورای امنیت یعنی امریکا،انگلیس، فرانسه، روسیه و چین دارد. به ویژه تصمیم دولت امریکا بسیار موثر است، چراکه آنچه دولت امریکا اعلام می‌کند، جناح غرب آن را دنبال می‌‌کنند. در حقیقت بستگی به منافع این کشورها دارد و نه اینکه بر اساس آن اختیاراتی که منشور به آنها داده، عمل کنند.

شورای امنیت در سه مورد می‌تواند دخالت کند:

1.     نقض صلح

2.     تهدید صلح

3.     عمل تجاوز

 موارد متعددی از زمان تشکیل سازمان ملل یعنی از سال 1945 تا به امروز وجود دارد که در این موارد هر سه و یا یکی از آنها وجود داشته و شورای امنیت به وظیفه خود عمل نکرده است. نمونه بارز آن هم جنگ تحمیلی ایران و عراق بود که حمله عراق عمل تجاوز بارز و تجاوز عراق قطعا نقض صلح بود؛ یعنی از تهدید صلح هم فراتر رفته بود. شورای امنیت می‌بایست دخالت می‌کرد، اما دیر دخالت کرد و 5 روز پس از حمله اولین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه 479) درمورد ایران صارد شد. در این قطعنامه هم شورای امنیت تصمیماتی که برای خاتمه بخشیدن به این تجاوز لازم بود، بکار نبرد. چرا؟ به دلیل آنکه امریکایی‌ها قصد نداشتند چنین تصمیمی اتخاذ شود. بنابراین تصمیم‌های شورای امنیت تابع منافع و مواضع کشورهای قدرتمند و 5 عضو دائم شورای امنیت است.

در نتیجه باید گفت شورای امنیت نهاد کاملا سیاسی است که بر اساس مواضع سیاسی کشورهای عضو و به وپژه 5 عضو دائم آن اقدام می‌کند.
 

حق وتو در قرن 21
 

بحث وتو تاریخچه‌ای دارد. زمانی‌که سازمان ملل تاسیس شد، چند سال مذاکرات صورت گرفت تا در نهایت در اکتبر سال 1945 در سان‌فرانسیسکو منشور ملل متحد توسط 51 کشور امضاء شد. یکی از مواردی که در همان سال‌ها مطرح بود و بر سر آن توافق صورت نمی‌گرفت، بحث وتو بود. چراکه دولت‌هایی که فاتح جنگ جهانی دوم بودند، قصد داشتند تا این حق انحصاری و ویژه را برای خود نگه دارند که در نهایت هم موفق شدند. از اینکه چنین حقی ظالمانه و تبعیض آمیز است، هیچ تردیدی وجود ندارد. در منشور سازمان ملل متحد این ماده وجود دارد که کشورها از نظر حاکمیتی برابر هستند، اما وجود حق وتو عملا چنین برابری را مخدوش می‌کند. بدین معنا که 5 عضو دائم شورای امنیت حق بیشتری از دیگران دارند.

این حق ظالمانه‌ای که بدست آوردند، از دست نخواهند داد. دید واقع‌بینانه این است که این حق در آینده نزدیک از بین نخواهد رفت و اعضای دائم تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند این حق را از دست بدهند.

دید عملگرایانه درباره حق وتو این است که این حق موجب ایجاد توازن قدرت در دنیا شده است. به معنای دیگر توازن قدرتی که هم اکنون وجود دارد، ناشی از این حق وتوست.

تعدادی از کشورهایی که با شورای امنیت مشکل داشتند از این حق وتو استفاده کردند، به عنوان مثال اسرائیل عضو سازمان ملل است و اگر حق وتوی امریکا نبود تا به امروز ده‌ها قطعنامه علیه آن تصویب شده بود. حتی ایران نیز از این حق وتو برخوردار شده است. به عبارت دیگر ایران در مقابل تهدید‌هایی که امریکا و غربی‌ها علیه ایران می‌کردند، به نحوی شوروی سابق و امروز روس‌ها وارد شدند و از حق وتوی خود استفاده کردند. یعنی در جریان قضیه جریان گروگان‌گیری سفارت امریکا دو قطعنامه شورای امنیت گرفت، زمانی که قطعنامه سوم مطرح شد، به دلیل آنکه بحث تحریم‌ها مطرح شد و دوران جنگ سرد بود، شوروی سابق تهدید کرد که وتو خواهد کرد و امریکا هم آن را پس گرفت. اگر تهدید شوروی نبود، در همان دوران تحریم‌ها علیه ایران عملی می‌شد. همچنین در مساله هسته‌ای ایران اگر بحث تهدید وتو از جانب روسیه و چین نبود، به طور قطع قطعنامه‌های زیانبارتری تصویب می‌شد.

بنابراین به طور خلاصه می‌توان گفت حق وتو ظالمانه و امتیاز ویژه‌ای است که در اختیار 5 عضو دائم شورای امنیت است، اما بر اساس یک بینش عملگرایانه این حق موجب توازن قدرت شده است. این تحلیل بدین معنا نیست که این توازن قدرت موجود خوب است، اما احق وتو توازن قدرت را حفظ کرده است و در آینده قابل پیش بینی است که امکان ازبین رفتن این حق وجود ندارد و حتی این فرضیه که استفاده از آن محدود هم شود، وجود ندارد.

بر اساس منشور سازمان ملل متحد، اعضا نمی‌توانند در مسائل شکلی از حق وتو استفاده کرده، بلکه تنها در مسائل ماهوی باید از این حق استفاده کرد. اما تفسیر اینکه کدام مساله ماهوی بوده و کدام یک شکلی است، باز هم به عهده شورای امنیت است. مواردی هم وجود داشته است که اعضای دائم شورای امنیت برخی از مسائل شکلی را به عنوان ماهوی تلقی کرده و از حق وتو نیز استفاده کرده‌اند. /14 


نظر شما :