دشوارترین بخش در حل معمای پرونده هسته ای ایران

پیروز کدام طرف بود،تهران یا غرب؟

۰۷ خرداد ۱۳۹۱ | ۱۶:۰۹ کد : ۱۹۰۱۷۸۸ ترجمه برگزیده
در دنیای امروز شمار اندکی به اقدامات اشتراکی به عنوان یک رویکرد پسندیده اعتقاد دارند. اما ظرف 5 تا 10 سال آینده آنها باید بپذیرند که پیروزی ناقص، کلیدی برای اجتناب از شکست در روندی است که می کوشد از دستیابی ایران به سلاح هسته ای جلوگیری کند.
پیروز کدام طرف بود،تهران یا غرب؟

دیپلماسی ایرانی:تعریف شکست در تلاش های دیپلماتیک جامعه جهانی برای حل مساله هسته ای جمهوری اسلامی آسان است: یک بمب هسته ای ساخت ایران یا تعدادی بمب که ایران را قادر به تهدید خاورمیانه کرده و همسایگانش را نیز به حرکت در جهت تولید سلاح هسته ای ترغیب می کند. در چرخه تسلیحاتی که به دنبال این روند ایجاد می شود، شهروندان در مناطق بی ثبات جهان در معرض تهدید قرار می گیرند.

اما تعریف موفقیت بسیار دشوارتر است. برای بسیاری موفقیت تنها زمانی حاصل می شود که تعدادی هدف معین، تحقق پیدا کند و دولت ایران سیاستی را پیش گیرد که به شفافیت در برنامه های هسته ای، توقف غنی سازی، باز کردن در تمامی سایت های هسته ای و موشکی به روی بازرسان و ارائه مدارک و اطلاعات منجر شود. به گمان این دست از افراد شکست هر روز وجود دارد تا زمانی که موفقیت در مذاکرات حاصل شود.

شرح موفقیت با خساست و در مقابل شکست با گشاده دستی، راهی برای مانع تراشی در پیشرفت است. این رویکرد ممنوعیت ها را بسیار زیاد می کند و این در حالی است که کشور های معدودی در جهان برنامه های هسته ای محرمانه خود را انکار کرده اند. برای مثال در لیبی پس از یک دهه تحریم های بین المللی ، معمر قذافی برای تعدیل چهره خشن کشورش در جهان اقدام کرد. در اواخر سال 2003 دولت وی توافق هسته ای با غرب انجام داد. قذافی امیدوار بود که با این اقدام به جامعه بین المللی بازگشته و از خشم آمریکا در امان بماند.

اما در اعمال الگوی لیبی برای ایران ، دست کم دو مشکل وجود دارد. نخست اینکه دیکتاتوری مانند قذافی داشت و دوم اینکه فرض وی اشتباه بود. امضای توافق امنیتی برای وی امنیت در مقابل غرب ایجاد نکرد و به طور حتم تهران نیز زمانی که جنگنده های ناتو در سال گذشته اقامتگاه های قذافی را هدف قرار دادند، از این تجربه درس گرفته است.

برای تندرو ها، هدف از تعریف موفقیت با رویکردی تنگ نظرانه ، صادر کردن مجوز جنگ برای خاتمه دادن به بحران ایران است. اما برخی بر این گمانند که نتیجه اصلی اقدام نظامی اسرائیل یا آمریکا علیه ایران، وسوسه کردن تهران برای اقدام علیه آمریکا است . تجربه بهار عربی در خاورمیانه نشان می دهد که چگونه یک درگیری می تواند به نزاعی خونین در سراسر منطقه تبدیل شود. از سوی دیگر این واقعیت نیز وجود دارد که ایران با روی کار آمدن هر حکومتی باز هم به دنبال ادامه برنامه های هسته ای باشد، همانگونه که در دوران پهلوی برنامه های هسته ای ایران آغاز و پس از انقلاب نیز دنبال شد.

این در حالی است که در بین وخیم ترین نتایج اقدام نظامی علیه ایران، حمله نیمه موفق یکی از بدترین رویداد ها به شمار می رود. حمله ای که نه تنها برنامه های هسته ای ایران را متوقف نمی کند، بلکه تمایل تهران به حرکت در جهت تولید سلاح هسته ای را تقویت کرده و این روند را شتاب می بخشد. ایران می تواند ویرانی های ناشی از اقدام نظامی را جبران کرده و از پیمان منع اشاعه هسته ای نیز خارج شود. به این ترتیب برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی از چشم جامعه بین المللی مخفی می شود و بازار نفت و اقتصاد جهانی نیز تحت تاثیر پیامد های درگیری با ایران قرار می گیرد.

این در حالی است که برخی نیز بر این باورند که استراتژی بهینه طرح تهدید نظامی به صورت دائمی است. این رویکرد همواره به ایران نشان می دهد که افزایش توانمندی های هسته ای با ریسک هایی همراه است و احتمال ترغیب تهران برای بازبینی سیاست هایش از این طریق وجود دارد. اما این استراتژی نیز کابوس های خود را به همراه دارد. برای مثال بهای نفت را افزایش می دهد . روندی که درآمد نفتی جمهوری اسلامی را افزایش می دهد و در تناقض با تحریم هایی قرار دارد که به منظور کاهش درآمد اقتصادی ایران طراحی شده اند. از سوی دیگر سخن پراکنی همیشگی در مورد اقدام نظامی و عدم اجرای آن ، اعتبار این تهدید را از بین می برد.

باید گفت که راه های زیادی برای شکست یک اقدام نظامی وجود دارد و در عین حال پیش بینی پیامد های ناخواسته جنگ نیز غیر ممکن است. در مقابل گزینه بهتری وجود دارد و آن ایجاد نوعی از برنامه هسته ای در ایران است که تحت بازرسی های گسترده تر قرار داشته باشد و زمینه های تردید در آن محدودتر شده باشد. استراتژی که گفته می شود آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز به دنبال آن است و چنین برنامه هایی آمریکا را نیز در موقعیت بهتری نسبت حال حاضر قرار می دهد.

این در حالی است که جامعه بین المللی شامل دولت هایی که به دنبال چند جانبه گرایی هستند و آنهایی که از اخلال در منابع انرژی نگرانند نیز از چنین رویکردی حمایت می کند. به این ترتیب روسیه و چین نیز با رویکرد مدیریتی آمریکا در جهت حل بحران ایران همراه خواهند شد. به بیان بهتر، یکی از راه هایی که آمریکا می تواند از طریق آن جامعه بین المللی را متحد نگاهدارد نشان دادن این واقعیت است که به دنبال گزنیه نظامی نیست و تمامی اقدامات لازم برای حل دیپلماتیک مساله هسته ای ایران را انجام می دهد.

چنین دستاوردی جایی در بین موفقیت و شکست با تعریف های کنونی قرار دارد. مشکل ایران نیاز به مدیریت دارد و برای آنهایی که به دنبال راه حل برای این مشکل هستند، این به منزله شکست است.

در حال حاضر دستیابی به موفقیت کامل غیر محتمل است. مذاکرات هسته ای بدون نقطه شروع و پایان مشخص و با طیفی از احتمالات که در این بین وجود دارد نمی تواند به از بین رفتن تردید ها در خصوص تغییر رفتار ایران کمک کند.

در دنیای امروز شمار اندکی به اقدامات اشتراکی به عنوان یک رویکرد پسندیده اعتقاد دارند. اما ظرف 5 تا 10 سال آینده آنها باید بپذیرند که پیروزی ناقص، کلیدی برای اجتناب از شکست در روندی است که می کوشد از دستیابی ایران به سلاح هسته ای جلوگیری کند. 

منبع : فارن پالیسی

تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی /10

 


نظر شما :