ائتلاف تمدن‌ها و بهار عربی

۰۵ دی ۱۳۹۰ | ۱۸:۳۴ کد : ۱۸۹۶۴۲۸ ترجمه برگزیده
گفتاری از علی خوشرو، معاون علمی‌ دانشنامه اسلام معاصر برای دیپلماسی ایرانی.
ائتلاف تمدن‌ها و بهار عربی
دیپلماسی ایرانی: ایده ائتلاف تمدن‌ها در سال 2005 توسط نخست وزیران ترکیه و اسپانیا و بعد از بمب گذاری‌هایی که در ترکیه و اسپانیا روی داد، مطرح شد. این دو کشور به سازمان ملل پروژه ای را تحت عنوان ائتلاف تمدن‌ها پیشنهاد دادند. البته این ائتلاف تمدن‌ها در بحث گفت و گوی تمدن‌ها ریشه دارد که توسط آقای خاتمی‌در سال 2000 در مجمع عمومی‌سازمان ملل مطرح شد و در پی آن قطعنامه ای تصویب شد و سال 2001 را به نام گفت و گوی تمدن‌ها نام گذاری کرد. تا چند سال هم ایده گفت و گوی تمدن‌ها مبنای فعالیت دولت‌ها و جامعه مدنی و دانشگاهیان قرار گرفت. در سال 2005 این ایده به عنوان ائتلاف تمدن‌ها مطرح شد. در واقع هدف از طرح ایده ائتلاف تمدن‌ها ایجاد نوعی گفت و گو میان اسلام و غرب و میان فرهنگ‌ها و قومیت‌های گوناگون بود تا به این وسیله سوء برداشت‌ها را منتفی کند و به همکاری و فهم بهتر از مسائل و حل مشکلات از طریق گفت و گو کمک کند.

وقتی این ایده توسط این دو کشور مطرح شد، با توجه به بودجه ای که این کشور‌ها برای آن در نظر گرفته بودند و نظر مساعد سازمان ملل، کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل از تعدادی از برجستگان عالم فکر و فرهنگ دعوت کرد. از جمله دزموند توتو، از افریقای جنوبی که برنده صلح نوبل بود و مبارزات زیادی برای آزادی افریقا از آپارتاید کرده بود، آقای خاتمی‌که خود پایه گذار گفت و گوی تمدن‌ها در سازمان ملل بود و... . این گروه عالی رتبه هیجده نفر عضو داشت که از فرهنگ‌ها و مذاهب و اقصی نقاط عالم دور هم جمع شده بودند. این گروه طی چند جلسه طی دو سال گزارشی را تهیه کردند که شامل چالش‌ها و فرصت‌هایی که بین تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف است و از طریق چه راه‌هایی می‌توان زمینه را برای همکاری بهتر میان تمدن‌ها فراهم کرد. این گزارش مبنایی شد برای این که چه حوزه‌هایی برای گفت و گو و همکاری وجود دارد؛ چه مسائلی میان اسلام و غرب یا تمدن‌های مختلف با هم وجود دارد. چند حوزه مانند جوانان، مهاجرت مسلمانان به کشورهای غربی و رفتار با مهاجران مسلمان، مسئله رسانه‌ها و این که این رسانه‌ها تا چه حد بر اساس کلیشه‌ها عمل می‌کنند و باعث گسترش بدبینی‌ها و سوء ظن‌ها و اختلافات می‌شوند و چگونه می‌توان رسانه‌ها را طوری آموزش داد تا بتوانند واقعیت‌ها را منعکس کنند؛ مورد توجه جدی قرار گرفت. مسئله مهم در آن گزارش که از محوری ترین مسائل جهان اسلام است، مسئله فلسطین و لزوم پیدا کردن یک راه حل عادلانه برای مسئله فلسطین بود. در آن گزارش اشاره شده بود که تا زمانی که مسئله فلسطین حل نشود، همه این تلاش‌ها برای گفت و گو به نتیجه ای نمی‌رسد. مادامی‌که یک بی عدالتی گسترده در جهان است که همه کشورهای عربی و اسلامی‌را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد، نمی‌توان از گفت و گو و تفاهم و همکاری صحبت کرد. همه این‌ها در زمانی مطرح خواهد بود که نوعی التزام به عدالت وجود داشته باشد و چطور ممکن است با اشغال سرزمین‌های اسلامی‌و کشتار و سرکوب فلسطینی‌ها و حمایت غرب به خصوص امریکا از این مسئله از مسلمانان خواست که با غرب گفت و گوی سازنده و تعامل مثبت داشته باشند.

بعد از آن یک سلسله برنامه‌های اجرایی برای محورهای ذکر شده برگزار شد. چند همایش بزرگ در چند کشور مانند اسپانیا، ترکیه، برزیل و قطر در این رابطه برگزار شد. من در سه کنفرانس از این کنفرانس‌ها شرکت کردم. در کنفرانس قطر که هفته گذشته برگزار شد، من به عنوان معاون علمی‌دانشنامه اسلام معاصر دعوت شده بودم. کار دانشنامه اسلام معاصر نیز تدوین دانشنامه ای در مورد تحولات فکری و سیاسی در جهان اسلام با تکیه بر اندیشه‌ها و راهبردهای جدید است.

 

کنفرانس دوحه

 

در این جلسه حدود 2500 نفر دعوت شده بودند که نزدیک به هزار نفر از آن‌ها جوانان بودند که در جلسه جداگانه تمرکز بر مسئله جوانان داشتند. در جلسه اصلی کنفرانس حدود 1500 نفر از شخصیت‌ها، سیاسیون، فرهنگی‌ها و رجال مذهبی شرکت داشتند. باید به این نکته توجه کرد که ائتلاف تمدن‌ها دولت‌ها را به عنوان طرف گفت و گو دعوت کرد اما در کنار آن از جامعه مدنی و جامعه علمی‌و دانشگاهی نیز دعوت کرد. این ترکیب بخش دولتی و بخش مدنی این کنفرانس قابل توجه است. در جلسه مربوط به دولت‌ها عموما سخنرانی انجام می‌شود و دیگران عموما شنونده هستند. اما در جلسات دیگر همه هستند.

 

مهم ترین مباحث مطرح شده در نشست رسمی

 

یکی از مهم ترین موضوعات مطرح شده، تحولات جاری جهان عرب بود و این که این‌ها چه معنی برای گسترش گفت و گو و رابطه اسلام و غرب خواهد داشت. در این جا دیدگاه‌های مختلفی مطرح بود. از مهمانان برجسته این نشست می‌توان به آقای بان کی مون، رئیس جمهور اتریش، رئیس جمهور آلمان، نمایندگان عالی از سوی کشورهای ترکیه و اسپانیا و پرتغال در سطح وزیر، طلال حسن ولیعهد سابق اردن و دانشگاهیان اشاره کرد. در این جلسات آقای بان کی مون بسیار بر مسئله افراطی گری تکیه داشت و معتقد بود که هدف این کنفرانس باید گسترش مدارا و متحد شدن برای رسیدن به عدالت و کرامت و فهم مشترک باشد. البته این صحبت‌ها معمولا جنبه شعاری دارد اما او این مسائل را به عنوان ارزش‌های محوری بحث ائتلاف تمدن‌ها دانست. او معتقد بود ما باید از کلیشه‌هایی که ما را به سوی درگیری می‌کشاند خلاص شویم. او به تحولات جدید اشاره کرد و گفت در تعدادی از این کشورها انتقال قدرت به صورت صلح آمیز انجام شد اما در تعدادی دیگر انتقال قدرت خشونت بار بود. اما در همه این‌ها سازش و مصالحه مهم ترین محور برای آن است که انتقال قدرت موفق باشد. به این معنی که انتقال قدرت چه طی روند خشونت بار صورت گرفته باشد و چه به صورت صلح آمیز پیش رفته باشد، الان دوره، دوره بازسازی و مصالحه است. او از ائتلاف تمدن‌ها خواست که به آینده این مصالحه کمک کند. البته او به مسائل مهم در خاورمیانه مانند محاصره غزه و رنج‌هایی که فلسطینی‌ها می‌برند، متاسفانه اشاره ای نداشت.

رئیس جمهور آلمان در این نشست گفت که غرب باید نسبت به خود انتقاد کند و باید نسبت به روابط خود با کشورهای اسلامی‌و عربی به شیوه ای نقادانه برخورد کند. او گفت غرب برای سالیان سال از رژیم‌های دیکتاتوری عرب حمایت کرده و به این دلیل این کار را انجام داده بود که ثبات در این منطقه فراهم شود. غرب به بهانه ایجاد ثبات در منطقه از خودکامه ترین رژیم‌های عرب برای سالیان درازی حمایت کرده است. ائتلاف تمدن‌ها باید کمک کند تا رابطه سالم تری میان غرب و جهان اسلام شکل بگیرد و غرب باید دوران حمایت از دیکتاتوری‌ها را به نفع مردم کنار بگذارد و روش بهتر تعامل با مردم را پیش بگیریم.

آقای جرج سامپایو که نماینده عالی سازمان ملل در ائتلاف تمدن‌ها است و ائتلاف تمدن‌ها زیر نظر او به کار خود ادامه می‌دهد در این کنفرانس گفت که چهار دی  (D)بسیار مهم وجود دارد و این گردهمایی باید بر این چهار دی تمرکز کند. گفت و گو، کرامت انسانی، دموکراسی و توسعه: (Dialogue, Dignity, Democracy, Development) همین جا باید اشاره کنم که اگر به این چهار مورد توجه کنیم می‌بینیم که این‌ها همان محورهای اصلی گفت و گو است که آقای خاتمی‌در ایده گفت و گوی تمدن‌ها مطرح کرد. او ادامه داد که در مسائل جهانی باید عوامل فرهنگی و ارزشی را به عنوان عوامل اساسی فهم درست این ارتباطات وارد معادله کنیم و از جمله این عوامل می‌توان به اعتماد ورزی، مدارا، همکاری و هم چنین رسیدن به اهداف توسعه هزاره اشاره کرد. همین جا باید گفت که زمینه اصلی این کنفرانس این بود که چگونه ائتلاف تمدن‌ها به تقویت توسعه کمک می‌کند یعنی مصالحه فرهنگی چگونه می‌تواند به تقویت توسعه کمک کند.

لازم است به این نکته اشاره کنم که یکی از مسائلی که قابل توجه بود این بود که امسال بر خلاف دو سال قبل نه از حضور نخست وزیر ترکیه خبری بود و نه از حضور نخست وزیر اسپانیا. نخست وزیر اسپانیا که دچار مشکلات داخلی بود. نخست وزیر ترکیه هم پیامی‌ویدئویی فرستاده بود. در این پیام ویدئویی آقای اردوغان به مسئله گفت و گو تاکید کرده بود اما مسئله ای که بیش از همه جلب توجه کرد و مورد استقبال شرکت کنندگان قرار گرفت این بود که او گفت ما باید مسئله فلسطین را محور اصلی توجه خود قرار دهیم و ترکیه و قطر پس از این که فلسطین به عضویت یونسکو پذیرفته شده و امریکا تهدید کرده است که کمک‌های مالی خود را به آن سازمان قطع می‌کند، در صدد هستند این کمک‌ها را جبران کنند و مانع از ورشکستگی یونسکو شوند. این مسئله بسیار مورد توجه و تاکید قرار گرفت. البته او مستقیما وارد مسائل سیاسی روز نشد اما نکته ای گفت که مربوط به تحولات جهان عرب بود. او گفت در خاورمیانه کشورهایی هستند که با مردم خود رفتار مناسبی ندارند و مردم خود را سرکوب می‌کنند. این مسئله مشروعیتی برای حکومت آن‌ها باقی نمی‌گذارد چرا که حکومت‌ها باید بر اساس آراء مردم باشند. البته آقای اردوغان این مسئله را مطرح کرد اما هیچ اشاره ای نکرد که کشورهایی عربی در خلیج فارس حضور دارند که هیچ گاه پایگاه مشروعیت خود را از یک طریق دموکراتیک کسب نکرده اند و اقتدار به صورت موروثی در آن‌ها انتقال پیدا می‌کند و آقای اردوغان در حال حاضر همکاری‌های گسترده ای با آن‌ها دارد و فشار را بر عده دیگری قرار داده است. این مسئله طبیعتا از دید ناظرینی که در این جلسه حضور داشتند مخفی نماند.

 

تحولات عربی در نشست رسمی

 

بحث‌هایی که در مورد تحولات کشورهای عربی مطرح شد را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. یکی بحث‌هایی بود که توسط اساتید و وزرا در جلسه رسمی‌تری مطرح شد و دیگری جلسه ای بود که جوانانی که در این تحولات فعال بوده اند در آن حضور داشتند.

در جلسه ای که حالت رسمی‌تری داشت، وزیر خارجه پرتغال گفت سرنگونی دیکتاتورهای عربی فرصت بسیار مناسبی را برای غرب ایجاد می‌کند که با جهان اسلام رابطه اصیل و درستی را برقرار کند. غربی‌ها نباید مدل دموکراسی خود را به این کشور‌ها تحمیل کنند. غرب به این کشورها دیکته نکرده است که چه بکنند، نباید هم دیکته کند که در آینده چگونه باشند. وقتی فرایند انتخابات فرایند درستی است، ما باید به نتیجه انتخابات احترام بگذاریم ولو این که این نتیجه مورد پسند ما نباشد. این یکی از اصلی ترین اصول دموکراسی است. ما نباید بگذاریم تجربه تلخ الجزایر تکرار شود که در آن نتایج انتخابات توسط نظامیان پذیرفته نشد و یک جنگ خونین در جایی که می‌توانست اولین پیروزی اسلام گراها بر اثر یک انتخابات آزاد رقم بخورد در سال 1991 در گرفت. او ادامه داد که انقلابات عربی ریشه در تروریسم و تحجر گرایی ندارد، این خواست مردمی‌بود که علیه فساد و خودکامگی مبارزه می‌کردند. درست است که غربی‌ها خواهان جدایی دین از سیاست هستند اما نمی‌توانیم این مدل را برای کشورهای اسلامی‌تجویز کنیم. بلکه باید به دنبال نوعی مردمسالاری و دموکراسی اسلامی‌برای این کشورها باشیم. سکولاریسم نسخه ای نیست که بتواند به درد کشورهای عربی بخورد. او هم چنین گفت که اگر نتوان راه حلی برای مسئله فلسطین یافت متاسفانه هم چنان رویکردی عاری از اعتماد و مبتنی بر دشمنی میان جهان اسلام و جهان غرب در روابط حاکم خواهد بود.

نماینده ترکیه که از طرف آقای اردوغان در این نشست شرکت کرده بود به نکته جالبی اشاره کرد. او گفت قبل از تحولات کشورهای عربی، غربی‌ها می‌گفتند که مسئله این است که آیا عرب‌ها حاضرند به دموکراسی تن در دهند؟ اما الان مسئله مهم این است که آیا غربی‌ها حاضرند دموکراسی را در جهان عرب بپذیرند؟ او گفت هنوز غربی‌ها به لحاظ فرهنگی و روانی و سیاسی آمادگی ندارند که بفهمند در جهان عرب چه اتفاقی رخ داده است. این‌ها هنوز می‌ترسند که چه کسانی از صندوق آرا بیرون بیاید و هنوز ترس دارند که دموکراسی به چه جایی منتقل شود. همین جا لازم است به نکته مهمی‌اشاره کنم. دو سال پیش که من در همین کنفرانس در مادرید شرکت کرده بودم، اصلا چنین بحث‌هایی در مورد این که باید به دموکراسی توجه کنیم و نه به سکولاریسم و نباید سکولاریسم را به عنوان مبنای اصلی مطرح کنیم وجود نداشت، درست برعکس؛ حتی آقای اردوغان در آن جا سخنرانی کرد و گفت ترکیه یک رژیم سکولار است و ما باید از طریق ارزش‌های سکولار اجازه دهیم مردم در فرایندهای دموکراتیک شرکت کنند. من در همان کنفرانس صحبت کردم و به غربی‌ها گفتم که شما ببینید چه روش‌های مبتنی بر کلیشه‌های فرهنگی را به جهان اسلام تحمیل کردید که حتی گروه‌هایی هم که با عنوان اسلام گرایی سر کار آمده اند برای این که در این جا پذیرفته شوند، مجبورند اصول سکولار را به عنوان اصول اصلی خود مطرح کنند. من در آن جا گفتم که این بزرگترین اشتباه است که شما بخواهید اول کشورهای اسلامی‌سکولار شوند و بعد دموکرات. ما باید به دنبال الگویی باشیم که در آن نوعی مردم سالاری دینی مبتنی بر اسلام باشد. البته در آن وقت این صحبت‌ها در آن جا انعکاسی نداشت. البته گزارشی از آن چاپ شده است.

در همین جلسه یکی از بحث‌های مهم توسط دکتر طارق رمضان مطرح شد. او کرسی تدریس تحولات معاصر اسلام را در دانشگاه آکسفورد در اختیار دارد و نوه دختری حسن البنا بنیان گذار اخوان المسلمین مصر است اما بزرگ شده سوئیس است. او گفت تا غربی‌ها و مسلمانان فرهنگی کردن مسائل سیاسی را متوقف نکنند، مشکلات شان حل نمی‌شود. منظور او این بود که یک سلسله مسائل و مشکلات سیاسی در روابط جهان اسلام با جهان غرب وجود دارد که این روابط را ناعادلانه کرده است. این‌ها به منابع قدرت و ثروت مربوط است. وقتی این‌ها به جنگ فرهنگی تبدیل می‌شود و گفته می‌شود که تمدن اسلام با تمدن غرب مخالف است، نمی‌توان اعتمادی میان جهان غرب و جهان اسلام ایجاد کرد. در سیاست باید راجع به سیاست حرف زد. یعنی نباید اسلام یا غرب را به چیزی متهم کنیم. باید ببینیم موضوعات چیست.

نکته دیگری که در سخنان طارق رمضان جالب به نظر می‌رسید این بود که گفت من با عنوان انقلابات جهان عرب موافق نیستم بلکه باید این تحولات را تجربه این فرهنگی و دینی دانست که نوعی رستاخیز و نهضت و بیداری است. او گفت من نمی‌گویم این تحولات یک بهار یا انقلاب است، بلکه مایلم بگویم این یک رستاخیز و بیداری است. او می‌گفت غربی‌ها، مسلمانان را آن گونه که باید نمی‌پذیرند. اگر یک مسلمان چند دهه هم در کشورهای اروپایی زندگی کند یا در آن جا متولد شده باشد، شهروند غربی محسوب نمی‌شود. به لحاظ حقوقی شهروند محسوب می‌شود اما هیچ احساس تعلقی وجود ندارد. شهروندی با کرامت انسانی ارتباط داشته و ریشه در حقوق فردی دارد و اگر این کرامت انسانی مورد توجه قرار نگیرد مثل آن است که فردی تنها اجازه زندگی کردن در کشوری را داشته باشد. رفتار غربی‌ها با مسلمانان در بسیاری از موارد مبتنی بر احترام و کرامت انسانی نیست. شهروندان مسلمان در جامعه غربی در بهترین حالت تحمل می‌شوند تا این که واقعا احترامی‌هم شان آن‌ها داشته باشند و این مسئله کاملا فرهنگی است و به ذهن آن‌ها بر می‌گردد. این یک روایت کلان و کلیشه پذیرفته شده ای است که غربی‌ها نسبت به مسلمانان اعمال می‌کنند. او گفت که مسلمانان فاعل آگاه تاریخ خودند نه این که موضوعی برای تصورات غربی‌ها. در صورتی که غربی‌ها بر اساس تصورات خود مسلمانان را فهم می‌کنند. حال آن که مسلمانان انسان‌های فاعل و مختاری هستند که در دوره‌هایی تاریخ و تمدن آفریده اند. بنابراین مسئله این است که ذهن غربی‌ها باید نسبت به مسلمانان تغییر کند. در این جا است که من معتقدم مسئله عدالت احتماعی نقش مهمی‌در روابط میان شرق و غرب دارد. این که ما مسئله فلسطین را صرفا یک مسئله دینی بدانیم مشکلی را حل نمی‌کند. مسئله این است که باید در آن جا عدالتی حاکم باشد که همه شهروندان فلسطین از ابتدا تا انتها  بتوانند در آن احساس راحتی کنند و این جز با عدالت به جایی نمی‌رسد و مادامی‌که اشغال وجود دارد نمی‌توان دم از عدالت زد.

در آن جا نتایج یک نظر سنجی نیز توسط آقای جیمز بل اعلام شد. بر اساس این نظر سنجی وقتی در کشورهای اسلامی‌از مردم سوال شده که ویژگی‌های کشورهای غربی را چگونه طبقه بندی می‌کنید در تعداد قابل توجهی از آن‌ها به این سه نکته اشاره شده بود: غربی‌ها از نظر شخصیتی خودخواه ، از نظر سیاسی خشونت طلب  و از نظر اقتصادی حریص هستند.

 

نشست جوانان

 

در جلسه ای که با حضور جوانان تشکیل شد و در مورد تحولات اخیر بحث شد، تعدادی از جوانانی که در بنغازی یا سوریه یا در مصر فعال بوده اند نیز شرکت داشتند. جوانانی که در میدان تحریر بودند تجربه خود را از این انقلاب و این که چگونه توانستند از طریق شبکه‌های اجتماعی از دو سال پیش مردم را به اعتراض دعوت کنند بیان کردند. اما مشکلی که این‌ها داشتند و اغلب نمی‌توانستند پاسخ مشارکت کنندگان را بدهند این بود که نمی‌دانستند که چگونه خواسته هایشان را به عمل در بیاورند . البته آن‌ها می‌گفتند که می‌خواهیم اقتدار نظامی‌نباشد، نظامیان و افراد رژیم قبل کنار روند و نیروهای جدید وارد شوند و آزادی کامل وجود داشته باشد. این‌ها ارزش‌هایی بود که همه قبول داشتند اما وقتی از آن‌ها سوال می‌شد چگونه می‌خواهید این کار را انجام دهید، آن‌ها پاسخی نداشتند.

من از یکی از آن‌ها پرسیدم که بالاخره شما می‌خواهید قدرت منتقل شود، انتقال قدرت مگر جز از طریق یک انتخابات دموکراتیک است؟ او جوابی برای این سوال نداشت. البته می‌توان از طریق فیس بوک جوانان را در میدان تحریر جمع کرد اما از این طریق نمی‌توان زنان و مردان عادی و میاننسال مصری را به خیابان کشید. مشارکت آن‌ها نیازمند فعالیت علمای مذهبی، مدرسه‌ها، موسسه‌های خیریه، موسسات بهداشتی و ... است. آن‌ها البته می‌گفتند ما زمان بیشتری می‌خواهیم. مطرح شد که فرض کنیم شما زمان بیشتری هم داشته باشید؛ مگر می‌توانید ظرف شش ماه شبکه‌هایی ایجاد کنید که از طریق آن‌ها مشارکت دیگر اقشار را جلب کنید؟ بحث دیگری را مطرح می‌کردند که ما انتقال قدرت را نمی‌خواهیم، بلکه از بین رفتن آن را خواهانیم. این جوانان، کسانی بودند که با آرمان‌های زیبا و ترس از دیکتاتوری و بدون هیچ راه حل روشنی قدم در راه گذاشته بودند. من به آن‌ها گفتم که تجربه من به عنوان کسی که تجربه انقلابی دارم این است که با وجود این که ما همه نهادهای اساسی گذشته را در کشور تغییر دادیم اما در این روند انقلابی با حوصله عمل کردیم. رفراندوم برگزار کردیم، انتخابات برگزار کردیم، قانون اساسی را تصویب کردیم؛ در حالی که انقلاب ایران رهبری بلامنازعی داشت که می‌توانست همه چیز را در اختیار بگیرد. در مصر نه رهبری وجود دارد و هنوز هم نظام قبلی بر سر کار است. چگونه می‌توان بدون انتخابات راه را ادامه داد؟

 البته یک ایراد اساسی به این کنفرانس وجود داشت و آن هم این که این کنفرانس طبیعتا تحت تاثیر تحولات جاری عرب قرار گرفته بود ولی مهم ترین نقش آفرینان این تحولات نظیر اخوان المسلمین در این جلسه غایب بودند. این اعتراض به برگزارکنندگان جلسه هم منتقل شد. گویا این کنفرانس هشت ماه پیش برنامه ریزی شده بود و حال بازیگران جدیدی وارد صحنه شده بودند که برگزارکنندگان از آن‌ها غافل بودند. کنفرانس بعدی در سال 2013 در اتریش برگزار خواهد شد. امیدواریم تا آن زمان شاهد ترمیم و تقویت دموکراسی در کشورهای اسلامی‌مبتنی بر ارزش‌های دینی مردم این منطقه باشیم و انشالله مردم این کشورها بتوانند از عهده چالش‌هایی که با آن‌ها مواجه اند به خوبی بر آیند و یک دموکراسی دینی در این کشورها ایجاد شود.

 

نظر شما :