دوران سرد روابط تهران و لندن

۱۸ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۲:۳۷ کد : ۱۳۵۷۴ سرخط اخبار

گفتگوی خبر آن لاین با مجید تفرشی، کارشناس مسائل اروپا و بین الملل درباره روابط ایران و بریتانیا و دیگر مسائل منطقه.
بحث جزایر سه‌گانه ایرانی به مساله‌ای سیاسی با تاریخ پر فراز و نشیب در ‏طول روابط ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس تبدیل شده است. در آخرین ‏نشست وزیران خارجه شورای همکاری خلیج فارس قبل از اوج‌گیری تحولات ‏خاورمیانه، در مورد موضوع مالکیت این جزایر نوعی سکوت از سوی اعضای ‏شورا دیده شد که به علامتی مثبت از سوی اعراب به ایران تعبیر شد. تاریخچه ‏این جزایر در اسناد بریتانیا چه مسائلی را آشکار می کند؟

نباید این سکوت را نشانه ای مثبت دانست. در کشورهای مختلف عربی به خصوص ‏امارات، عربستان سعودی و حتی مصر و سوریه و عراق، به طور سیستماتیک و نهادینه ‏در مورد نام خلیج فارس و مالکیت ادعایی امارات بر جزایر سه گانه بحث می‌کنند. در ‏تمام کتاب های درسی آنها نام خلیج فارس به نام خلیج عربی ذکر شده است.‏
بحث خلیج فارس و ادعاهایشان علیه ایران، برای کشورهای عربی بحثی منطقه ای و ‏نوعی مفر و گریزگاه برای پنهان کردن شکست ها و ناامیدی هایشان در شکست بر ‏سر مساله فلطسین و اسرائیل و دیگر مناقشات جهانی است. در واقع نوعی برون افکنی ‏اعراب است. آنها هم به ایران هیچ گاه به عنوان شریک یا دوست استراتژیک نگاه نکرده ‏اند.‏
بگذارید مثالی بزنم: چند سال قبل در کنفرانسی با حضور جک استرا وزیر خارجه وقت ‏بریتانیا و سعود الفیصل همتای سعودی او حاضر بودم. یک خبرنگار امریکایی از وزیر ‏خارجه سعودی پرسید: " نظر شما در مورد روابط عربستان و ایران و عربستان و ‏امریکا در مقایسه با هم چیست"؟
سعود الفیصل جمله مهمی را گفت که به نظرم شاه کلید روابط اعراب با ایران است: ‏‏"ایران برادر و همسایه امت عرب است و امریکا دوست و متحد استراتژیک امت عرب ‏و البته آدم‌ها برادر و همسایه هایشان را خودشان انتخاب نمی کنند و مجبورند با او ‏تعامل و همزیستی داشته باشند."‏
در مورد جزایر سه‌گانه ایرانی باید توجه داشت که یکی از معضلات مهم ایران در این ‏مساله آن است که سیاست واحد و هماهنگی در برخورد با مساله در داخل ندارد. چه ‏در بعد پژوهشی و آکادمیک و چه در بعد تبلیغاتی و دیپلماسی عمومی.‏
من شخصا امسال از سه طریق مختلف پیگیر برگزاری کنفرانسی در آذرماه هستم به ‏مناسبت چهلمین سالگرد اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس که در ‏سی‌ام نوامبر 1971 تحقق یافت. ولی تشتت جدی در بین مسئولان ایرانی در این مورد ‏وجود دارد و حمایت جدی برای کار جدی نیست. اغلب حمایتها از کارهای نمایشی و ‏ظاهری است.‏
به نظر می‌رسد که مساله جزایر سه گانه در چند سال اخیر دومین چالش بزرگ ‏منطقه ای و بین‌المللی ایران است. حتی فکر می‌کنم حل و فصل چالش هسته‌ای زودتر ‏از موضوع جزایر سه گانه امکان پذیر باشد چراکه مساله جزایر وصل به کل کشورهای ‏عربی است. کشورهای عربی در مساله هسته‌ای ایران سیاست آشکار ضد ایرانی ندارند ‏اما در مساله جزایر این گونه است.‏

به نظر می‌رسد بسیاری از چالش‌های امروز ‏با بررسی آنها قابل درک تر می‌شود.‏

سه اتفاق مهم از اواخر نوامبر تا اوایل دسامبر سال 1971، در فاصله یک هفته، در ‏منطقه رخ داد؛ اول، خروج کامل نیروهای نظامی بریتانیا از خلیج فارس، دوم، ورود ‏نیروهای ایرانی به جزایر سه گانه و سوم تاسیس دولت امارات است.‏
از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945، دولت بریتانیا به شیخ نشین‌های مستعمره ‏عرب خود در منطقه قول داده بود که به آنها استقلال ببخشد. از سال1968 هم ‏پارلمان بریتانیا تصویب می کند که نیروهای بریتانیا از خلیج فارس خارج شوند و ‏مناطق تحت استعمار را به شیخ نشین ها واگذار کنند. در این فاصله تا 1971 سه شیخ ‏نشین از سایرین راه خود را جدا می‌کنند: کویت در سال 1961 و زودتر از بقیه ‏استقلال کسب می‌کند. بحرین هم با یک رفراندوم غیرواقعی استقلال پیدا می‌کند. البته ‏در آن زمان، ایران در بحرین به مانند جزایر سه گانه نیروی مستقر نداشت اما از ‏دعاوی خود بر سر حاکمیت بحرین در سال 1970 کوتاه آمد. حدود دو ماه قبل از ‏خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس، حکام قطر اعلام می‌کنند که نمی‌خواهند در ‏چارچوب فدراسیون امارات عربی متحده قرار داشته باشند. از سال 68 تا 71 مذاکرات ‏بسیار فشرده‌ای میان ایران و بریتانیا وجود داشته و امیال و خواسته های کشورهای ‏عربی هم از طریق بریتانیا به ایران اعلام می‌شد. کشورهای عربی منظور دولت در ‏آستانه تاسیس امارات بود که دو شیخ نشین آن در مورد جزایر ایرانی اختلاف نظر ‏داشتند. (راس الخیمه در مورد جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و شارجه در مورد ‏ابوموسی).‏
اما حکومت پهلوی مطلقا حاضر به مذاکره با اعراب نبود و در این مورد منطق درستی ‏هم داشت. چراکه معتقد بود آنها هنوز دولتی تاسیس نکرده و رسمیتی ندارند که با ‏ایران به مذاکره بنشینند. بر همین اساس تنها با بریتانیا در مورد جزایر مذاکره می‌شد. ‏شاه تنها در اواخر خود هیاتی از شارجه را برای مذاکره به حضور پذیرفت که برخورد ‏با آن هم صرفا در حد معاون وزیر بود. جالب است که دو نفر در این هیات حضور ‏داشتند: یک حقوق دان امریکایی به نام نورتکات ایلی که عنوان مشاور حاکم شارجه و ‏دوم مهندس جوانی که به دلیل مذهب پدری و تبار مادریش تعمدا انتخاب شده بود. ‏او مادری قاجاری و ایرانی داشت و پدرش شیعه عراقی بود. این فرد "حمید ضیاء ‏جعفر" نام دارد که هم اکنون صاحب کمپانی بزرگ و جنجالی کرسنت است که ‏سالهاست می‌خواهد گاز ایران را خریداری کند. او فردی بود که از سوی شیخ شارجه ‏به ایران آمد تا از طریق مذاکره مانع بازپس گیری جزایر و به خصوص شارجه از سوی ‏ایران شود. او در آن زمان تازه از دانشگاه کیمبریج فارغ التحصیل شده و به امارات ‏آمده بود. ‏
تا سال 1971 تحولات زیادی میان ایران و بریتانیا بر سر جزایر رخ می دهد و حتی دو ‏کشور تا مرز قطع روابط هم پیش می روند. وزیر خارجه وقت ایران یعنی اردشیر ‏زاهدی در این میان تغییر می کند. به نظر سر ویلیام لوس، نماینده تام الاختیار لندن ‏در خلیج فارس، زاهدی مواضع بسیار سخت و غیر قابل انعطافی در مورد مالکیت ‏ایران بر جزایر داشت و وجودش در راس دستگاه دیپلماسی ایران مانع پیشبرد ‏مذاکرات تهران و لندن بر سر جزایر بود.‏
از قضا، دو نفر از کسانی که قضاوت عمومی تاریخ نگاران درباره آنان منفی است، بر ‏سر موضوع جزایر و مالکیت ایرانی آن، بسیار پایداری کرده اند؛ یکی عبدالحسین ‏تیمورتاش در دوره رضا شاه و دومی اردشیر زاهدی در دوره محمد رضا شاه. ‏

مگر موضوع جزایر سه‌گانه به دوره رضا شاه هم می‌رسید؟

بله موضوع جزایر طولانی و دیرپا است. مساله تنها منحصر به جزایر سه گانه مورد ‏بحث ما هم نبوده است. از ابتدای قرن نوزدهم، این سه جزیره و چند جزیره دیگر به ‏طور جدی مورد طمع بیگانگان بوده است. در سال 1903 در زمانی که دولت ‏مظفرالدین شاه در شرایط متزلزل و ناکارآمدی قرار داشت، نیروهای بریتانیایی این ‏جزایر را اشغال می کنند و 68 سال این اشغال طول می‌کشد.‏
نکته جالب و مهم این است که در طول این سال های اشغال هیچ یک از دولت های ‏ایرانی ( از خوب تا بد، از مردمی تا غیر مردمی) زیر بار این تحمیل نرفتند که جزایر، ‏ایرانی نیست. تاکنون به هیچ سندی در بررسی های خود برخورد نکرده‌ام که دولت ‏های ایرانی، قبل از اشغال جزایر، در طول این 68 سال و پس از آن، ادعای حاکمیت ‏عربی بر جزایر سه‌گانه را پذیرفته باشند.‏

بحث عربی بودن این جزایر از چه زمانی مطرح شد؟

در سال 1903 به زور انگلیسی ها این جزایر از ایران گرفته شد. تا قبل از آن بعضا ‏دزدان دریایی به جزایر می آمدند یا بریتانیایی ها دخالت می کردند اما حاکمیت ‏جزایر بیشتر با ایران بود. از این سال به بعد زمانی که اقتدار بریتانیا در خلیج فارس ‏افزایش یافت، پرچم خود را در جزایر بالا بردند و جزایر را متعلق به خود دانستند.‏
نکته اینجاست که در بررسی اسناد انگلیسی متوجه شدم که مساله حضور بریتانیا در ‏جزایر خلیج فارس منحصر به این سه جزیره نیست. اولا چند جزیره دیگر در اختیار ‏ایران بود که در دوره اقتدار بریتانیا در اشغال بوده و بعدا ایران آنها را بازپس گرفته ‏است. مانند جزیره فرور یا جزیره فارسی. اما از آنجا که دعوای جزایر سه گانه ‏همچنان ادامه یافته، شهرت یافته است. ‏
علاوه بر آن، بیش از دو هزار سند را اخیرا به دست آورده‌ام که نشان می دهد در ‏طول دوره چهار ساله جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا اصرار عجیبی برای خرید یا اجاره ‏بلند مدت چند جزیره ایرانی از دولت ایران داشته و در این راستا از فشار سیاسی تا ‏اعمال نفوذ را به کار گرفته است. ولی با وجود شرایط سخت و مواضع ضعیف، هیچ ‏کدام از دولت‌های ایرانی آن دوران زیر بار این پیشنهادها نرفتند و با آن مخالفت ‏کردند.‏

پس به نظر می‌رسد که جزایر سه گانه در میان ایران و اعراب به وجه‌المصالحه ‏ای تبدیل شده که داستانش به دارازا کشیده است. نظر شما چیست؟

من معتقدم اگر روزی مشکلات ایران و غرب و به خصوص ایران و امریکا حل و فصل ‏شود، مساله جزایر سه گانه و حاکمیت ایرانی تثبیت و مناقشه به خودی خود برطرف ‏می‌شود. اکنون مساله جزایر سه گانه به اهرم فشاری از سوی امریکا بر ایران تبدیل ‏شده که نوعی گروکشی را تداعی می کند. هر زمان روابط ایران و غرب تیره شده، ‏این موضوع هم بیستر در صدر موضوعات روز قرار گرفته است. ظاهرا اعراب در این ‏ماجرا بازیچه و ملعبه هستند.‏
جالب است بدانیم که شیخ نشین شارجه به تنهایی چندان علاقمند به طرح مسائل ‏جزایر به طور مجزا از امارات نیست و فشارهای دیگر کشورهای عربی و شرکای ‏غربی، آنان را به ادامه طرح ادعاهای آنان کشانده است. با این وجود فشار دولت ‏امارات، قدرت های عربی و امریکا در موضوع جزایر همچنان ادامه دارد. در هر حال ‏ممکن است از بعد سیاسی قدرت به نفع طرف مقابل باشد اما به لحاظ تاریخی و ‏حقوقی قدرت ایران بیشتر است.‏

اگر ممکن است درباره اسناد و مدارکی که در سالهای اخیر درباره مساله جزایر ‏سه گانه آزاد شده توضیح دهید.‏

اسناد مربوط به موضوع بازگشت مالکیت جزایر سه گانه به ایران، طبق قوانین ‏آرشیوی در بریتانیا می بایست پس از طی یک دوره کامل سی ساله در آخر سال ‏‏2001 و یا ابتدای 2002 آزاد می شد اما این اتفاق نیفتاد. دلیلی که مسئولان دولتی ‏بریتانیا برای این امر ارایه کردند این بود که موضوع این اسناد هنوز به تاریخ نپیوسته ‏و انتشار اسناد ممکن است کفته ترازو را به سوی یکی از طرفین دعوا سنگین کند. به ‏دلیل سابقه طولانی و همچنان جاری حمایت لندن از ادعاهای امارات در این مورد، ‏مشخص بود که نگرانی مقامات بریتانیایی از تقویت مواضع ایران بوده است.‏
چندی بعد من بر اساس قوانین بریتانیا شکایت کردم و تاکنون به تدریج توانسته‌ام به ‏حدود چهار هزار برگ از مجموع شش هزار برگ سند تاریخی این موضوع دست ‏رسی پیدا کنم. نکته اینجاست که این اسناد کاملا موید دیدگاه های ایران در مورد ‏جزایر است و نشان می‌دهد که چقدر ادعای


نظر شما :