دوران سرد روابط تهران و لندن
گفتگوی خبر آن لاین با مجید تفرشی، کارشناس مسائل اروپا و بین الملل درباره روابط ایران و بریتانیا و دیگر مسائل منطقه.
بحث جزایر سهگانه ایرانی به مسالهای سیاسی با تاریخ پر فراز و نشیب در طول روابط ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس تبدیل شده است. در آخرین نشست وزیران خارجه شورای همکاری خلیج فارس قبل از اوجگیری تحولات خاورمیانه، در مورد موضوع مالکیت این جزایر نوعی سکوت از سوی اعضای شورا دیده شد که به علامتی مثبت از سوی اعراب به ایران تعبیر شد. تاریخچه این جزایر در اسناد بریتانیا چه مسائلی را آشکار می کند؟
نباید این سکوت را نشانه ای مثبت دانست. در کشورهای مختلف عربی به خصوص امارات، عربستان سعودی و حتی مصر و سوریه و عراق، به طور سیستماتیک و نهادینه در مورد نام خلیج فارس و مالکیت ادعایی امارات بر جزایر سه گانه بحث میکنند. در تمام کتاب های درسی آنها نام خلیج فارس به نام خلیج عربی ذکر شده است.
بحث خلیج فارس و ادعاهایشان علیه ایران، برای کشورهای عربی بحثی منطقه ای و نوعی مفر و گریزگاه برای پنهان کردن شکست ها و ناامیدی هایشان در شکست بر سر مساله فلطسین و اسرائیل و دیگر مناقشات جهانی است. در واقع نوعی برون افکنی اعراب است. آنها هم به ایران هیچ گاه به عنوان شریک یا دوست استراتژیک نگاه نکرده اند.
بگذارید مثالی بزنم: چند سال قبل در کنفرانسی با حضور جک استرا وزیر خارجه وقت بریتانیا و سعود الفیصل همتای سعودی او حاضر بودم. یک خبرنگار امریکایی از وزیر خارجه سعودی پرسید: " نظر شما در مورد روابط عربستان و ایران و عربستان و امریکا در مقایسه با هم چیست"؟
سعود الفیصل جمله مهمی را گفت که به نظرم شاه کلید روابط اعراب با ایران است: "ایران برادر و همسایه امت عرب است و امریکا دوست و متحد استراتژیک امت عرب و البته آدمها برادر و همسایه هایشان را خودشان انتخاب نمی کنند و مجبورند با او تعامل و همزیستی داشته باشند."
در مورد جزایر سهگانه ایرانی باید توجه داشت که یکی از معضلات مهم ایران در این مساله آن است که سیاست واحد و هماهنگی در برخورد با مساله در داخل ندارد. چه در بعد پژوهشی و آکادمیک و چه در بعد تبلیغاتی و دیپلماسی عمومی.
من شخصا امسال از سه طریق مختلف پیگیر برگزاری کنفرانسی در آذرماه هستم به مناسبت چهلمین سالگرد اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس که در سیام نوامبر 1971 تحقق یافت. ولی تشتت جدی در بین مسئولان ایرانی در این مورد وجود دارد و حمایت جدی برای کار جدی نیست. اغلب حمایتها از کارهای نمایشی و ظاهری است.
به نظر میرسد که مساله جزایر سه گانه در چند سال اخیر دومین چالش بزرگ منطقه ای و بینالمللی ایران است. حتی فکر میکنم حل و فصل چالش هستهای زودتر از موضوع جزایر سه گانه امکان پذیر باشد چراکه مساله جزایر وصل به کل کشورهای عربی است. کشورهای عربی در مساله هستهای ایران سیاست آشکار ضد ایرانی ندارند اما در مساله جزایر این گونه است.
به نظر میرسد بسیاری از چالشهای امروز با بررسی آنها قابل درک تر میشود.
سه اتفاق مهم از اواخر نوامبر تا اوایل دسامبر سال 1971، در فاصله یک هفته، در منطقه رخ داد؛ اول، خروج کامل نیروهای نظامی بریتانیا از خلیج فارس، دوم، ورود نیروهای ایرانی به جزایر سه گانه و سوم تاسیس دولت امارات است.
از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945، دولت بریتانیا به شیخ نشینهای مستعمره عرب خود در منطقه قول داده بود که به آنها استقلال ببخشد. از سال1968 هم پارلمان بریتانیا تصویب می کند که نیروهای بریتانیا از خلیج فارس خارج شوند و مناطق تحت استعمار را به شیخ نشین ها واگذار کنند. در این فاصله تا 1971 سه شیخ نشین از سایرین راه خود را جدا میکنند: کویت در سال 1961 و زودتر از بقیه استقلال کسب میکند. بحرین هم با یک رفراندوم غیرواقعی استقلال پیدا میکند. البته در آن زمان، ایران در بحرین به مانند جزایر سه گانه نیروی مستقر نداشت اما از دعاوی خود بر سر حاکمیت بحرین در سال 1970 کوتاه آمد. حدود دو ماه قبل از خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس، حکام قطر اعلام میکنند که نمیخواهند در چارچوب فدراسیون امارات عربی متحده قرار داشته باشند. از سال 68 تا 71 مذاکرات بسیار فشردهای میان ایران و بریتانیا وجود داشته و امیال و خواسته های کشورهای عربی هم از طریق بریتانیا به ایران اعلام میشد. کشورهای عربی منظور دولت در آستانه تاسیس امارات بود که دو شیخ نشین آن در مورد جزایر ایرانی اختلاف نظر داشتند. (راس الخیمه در مورد جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و شارجه در مورد ابوموسی).
اما حکومت پهلوی مطلقا حاضر به مذاکره با اعراب نبود و در این مورد منطق درستی هم داشت. چراکه معتقد بود آنها هنوز دولتی تاسیس نکرده و رسمیتی ندارند که با ایران به مذاکره بنشینند. بر همین اساس تنها با بریتانیا در مورد جزایر مذاکره میشد. شاه تنها در اواخر خود هیاتی از شارجه را برای مذاکره به حضور پذیرفت که برخورد با آن هم صرفا در حد معاون وزیر بود. جالب است که دو نفر در این هیات حضور داشتند: یک حقوق دان امریکایی به نام نورتکات ایلی که عنوان مشاور حاکم شارجه و دوم مهندس جوانی که به دلیل مذهب پدری و تبار مادریش تعمدا انتخاب شده بود. او مادری قاجاری و ایرانی داشت و پدرش شیعه عراقی بود. این فرد "حمید ضیاء جعفر" نام دارد که هم اکنون صاحب کمپانی بزرگ و جنجالی کرسنت است که سالهاست میخواهد گاز ایران را خریداری کند. او فردی بود که از سوی شیخ شارجه به ایران آمد تا از طریق مذاکره مانع بازپس گیری جزایر و به خصوص شارجه از سوی ایران شود. او در آن زمان تازه از دانشگاه کیمبریج فارغ التحصیل شده و به امارات آمده بود.
تا سال 1971 تحولات زیادی میان ایران و بریتانیا بر سر جزایر رخ می دهد و حتی دو کشور تا مرز قطع روابط هم پیش می روند. وزیر خارجه وقت ایران یعنی اردشیر زاهدی در این میان تغییر می کند. به نظر سر ویلیام لوس، نماینده تام الاختیار لندن در خلیج فارس، زاهدی مواضع بسیار سخت و غیر قابل انعطافی در مورد مالکیت ایران بر جزایر داشت و وجودش در راس دستگاه دیپلماسی ایران مانع پیشبرد مذاکرات تهران و لندن بر سر جزایر بود.
از قضا، دو نفر از کسانی که قضاوت عمومی تاریخ نگاران درباره آنان منفی است، بر سر موضوع جزایر و مالکیت ایرانی آن، بسیار پایداری کرده اند؛ یکی عبدالحسین تیمورتاش در دوره رضا شاه و دومی اردشیر زاهدی در دوره محمد رضا شاه.
مگر موضوع جزایر سهگانه به دوره رضا شاه هم میرسید؟
بله موضوع جزایر طولانی و دیرپا است. مساله تنها منحصر به جزایر سه گانه مورد بحث ما هم نبوده است. از ابتدای قرن نوزدهم، این سه جزیره و چند جزیره دیگر به طور جدی مورد طمع بیگانگان بوده است. در سال 1903 در زمانی که دولت مظفرالدین شاه در شرایط متزلزل و ناکارآمدی قرار داشت، نیروهای بریتانیایی این جزایر را اشغال می کنند و 68 سال این اشغال طول میکشد.
نکته جالب و مهم این است که در طول این سال های اشغال هیچ یک از دولت های ایرانی ( از خوب تا بد، از مردمی تا غیر مردمی) زیر بار این تحمیل نرفتند که جزایر، ایرانی نیست. تاکنون به هیچ سندی در بررسی های خود برخورد نکردهام که دولت های ایرانی، قبل از اشغال جزایر، در طول این 68 سال و پس از آن، ادعای حاکمیت عربی بر جزایر سهگانه را پذیرفته باشند.
بحث عربی بودن این جزایر از چه زمانی مطرح شد؟
در سال 1903 به زور انگلیسی ها این جزایر از ایران گرفته شد. تا قبل از آن بعضا دزدان دریایی به جزایر می آمدند یا بریتانیایی ها دخالت می کردند اما حاکمیت جزایر بیشتر با ایران بود. از این سال به بعد زمانی که اقتدار بریتانیا در خلیج فارس افزایش یافت، پرچم خود را در جزایر بالا بردند و جزایر را متعلق به خود دانستند.
نکته اینجاست که در بررسی اسناد انگلیسی متوجه شدم که مساله حضور بریتانیا در جزایر خلیج فارس منحصر به این سه جزیره نیست. اولا چند جزیره دیگر در اختیار ایران بود که در دوره اقتدار بریتانیا در اشغال بوده و بعدا ایران آنها را بازپس گرفته است. مانند جزیره فرور یا جزیره فارسی. اما از آنجا که دعوای جزایر سه گانه همچنان ادامه یافته، شهرت یافته است.
علاوه بر آن، بیش از دو هزار سند را اخیرا به دست آوردهام که نشان می دهد در طول دوره چهار ساله جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا اصرار عجیبی برای خرید یا اجاره بلند مدت چند جزیره ایرانی از دولت ایران داشته و در این راستا از فشار سیاسی تا اعمال نفوذ را به کار گرفته است. ولی با وجود شرایط سخت و مواضع ضعیف، هیچ کدام از دولتهای ایرانی آن دوران زیر بار این پیشنهادها نرفتند و با آن مخالفت کردند.
پس به نظر میرسد که جزایر سه گانه در میان ایران و اعراب به وجهالمصالحه ای تبدیل شده که داستانش به دارازا کشیده است. نظر شما چیست؟
من معتقدم اگر روزی مشکلات ایران و غرب و به خصوص ایران و امریکا حل و فصل شود، مساله جزایر سه گانه و حاکمیت ایرانی تثبیت و مناقشه به خودی خود برطرف میشود. اکنون مساله جزایر سه گانه به اهرم فشاری از سوی امریکا بر ایران تبدیل شده که نوعی گروکشی را تداعی می کند. هر زمان روابط ایران و غرب تیره شده، این موضوع هم بیستر در صدر موضوعات روز قرار گرفته است. ظاهرا اعراب در این ماجرا بازیچه و ملعبه هستند.
جالب است بدانیم که شیخ نشین شارجه به تنهایی چندان علاقمند به طرح مسائل جزایر به طور مجزا از امارات نیست و فشارهای دیگر کشورهای عربی و شرکای غربی، آنان را به ادامه طرح ادعاهای آنان کشانده است. با این وجود فشار دولت امارات، قدرت های عربی و امریکا در موضوع جزایر همچنان ادامه دارد. در هر حال ممکن است از بعد سیاسی قدرت به نفع طرف مقابل باشد اما به لحاظ تاریخی و حقوقی قدرت ایران بیشتر است.
اگر ممکن است درباره اسناد و مدارکی که در سالهای اخیر درباره مساله جزایر سه گانه آزاد شده توضیح دهید.
اسناد مربوط به موضوع بازگشت مالکیت جزایر سه گانه به ایران، طبق قوانین آرشیوی در بریتانیا می بایست پس از طی یک دوره کامل سی ساله در آخر سال 2001 و یا ابتدای 2002 آزاد می شد اما این اتفاق نیفتاد. دلیلی که مسئولان دولتی بریتانیا برای این امر ارایه کردند این بود که موضوع این اسناد هنوز به تاریخ نپیوسته و انتشار اسناد ممکن است کفته ترازو را به سوی یکی از طرفین دعوا سنگین کند. به دلیل سابقه طولانی و همچنان جاری حمایت لندن از ادعاهای امارات در این مورد، مشخص بود که نگرانی مقامات بریتانیایی از تقویت مواضع ایران بوده است.
چندی بعد من بر اساس قوانین بریتانیا شکایت کردم و تاکنون به تدریج توانستهام به حدود چهار هزار برگ از مجموع شش هزار برگ سند تاریخی این موضوع دست رسی پیدا کنم. نکته اینجاست که این اسناد کاملا موید دیدگاه های ایران در مورد جزایر است و نشان میدهد که چقدر ادعای
نظر شما :