جنگ داخلی، پاشنه آشیل انقلاب یمن

۰۸ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۰:۴۱ کد : ۱۳۲۳۸ نگاه ایرانی
یادداشتی از محمد فرازمند، کارشناس مسائل خاورمیانه برای دیپلماسی ایرانی.
جنگ داخلی، پاشنه آشیل انقلاب یمن
دیپلماسی ایرانی: یمن هم استحقاق پیروزی یک انقلاب بزرگ را دارد، به دلیل این که مردم از 4 ماه قبل در خیابان‌ها هستند و هم مستعد جنگ داخلی است. ساختار قبیله ای و مسلح بودن جامعه یمن، خطر جنگ داخلی را محتمل می‌سازد. تحولات یمن را می‌توان در چارچوب رفتار بازیگران داخلی و خارجی یمن تحلیل کرد.

1. معترضان که عمدتا تحت سازماندهی جوانان انقلابی هستند، اولین بازیگر صحنه تحولات یمن هستند. حضور جوانان آنقدر پررنگ است که خیزش مردم یمن نام انقلاب جوانان را به خود گرفته است.

2. احزاب معارض، دومین بازیگر تحولات یمن هستند که تحت ائتلافی به نام «احزاب دیدار مشترک» (Joint Meeting Parties) به اعتراضات پیوسته و از سوی دیگر در چارچوب طرح‌های میانجی گری شورای همکاری خلیج فارس به تلاش در جهت توافق با علی عبدالله صالح برای انتقال مسالمت آمیز قدرت می‌پردازند.

3. بازیگر دیگر صحنه سیاسی یمن، حاکمیت و طرفدارانش هستند. علی عبدالله صالح علی رغم ریزش‌های وسیعی که صورت گرفته کماکان در چارچوب یارگیری‌های قبلیه ای از حمایت بخشی از افراد قبلیه حاشد برخوردار است.

4. بازیگر بینابینی در میان بازیگران فوق الذکر، قبایل یمن هستند. این بازیگر از یک سو به حاکمیت و از سوی دیگر به احزاب اپوزیسیون «لقاء مشترک» گرایش دارد. قبایل نقش مهمی‌در آینده تحولات یمن بازی خواهند کرد.

5. آمریکا یکی از بازیگران خارجی صاحب نفوذ در یمن است. از یک دهه قبل آمریکایی‌ها در چارچوب مبارزه با تروریسم و القاعده وارد همکاری‌های امنیتی با رژیم علی عبدلله صالح شدند و به رژیم صالح کمک‌های امنیتی و اقتصادی ارائه می‌کنند.

6. عربستان سعودی بازیگر دیگر خارجی صحنه یمن است. سعودی‌ها که شورای همکاری را به دنبال خود می‌کشند، سعی دارند انتقال قدرت در یمن را مدیریت کنند، به گونه ای که مخالفان آنها در صنعا نتوانند به قدرت برسند و نیروهای غیر قابل پیش بینی تری از جمله جوانان یمن قادر نباشند وضعیتی مانند مصر را در جنوب شبه جزیره عربستان رقم بزنند.

علی عبدالله صالح و طرفدارانش سعی دارند با تبدیل انقلاب مشروع و مسالمت آمیز مردم یمن به جنگ داخلی، خروج از قدرت را به تاخیر بیندازند. صالح با زیرکی جنگ را از نقطه خطرناکی آغاز کرده است. وی با «شیخ صادق الاحمر» رهبر مقتدر قبیله حاشد بزرگترین قبیله یمن وارد درگیری شده است. نیروهای عبدالله صالح، هفته گذشته با حمله به منزل شیخ صادق الاحمر در زمانی که مشایخ قبیله جمع شده بودند و یک شخصیت نظامی ‌نیز سرگرم میانجی گری بود اقدام به تحریک طرف مقابل کردند. علی عبدالله صالح خود از اعضای قبیله حاشد است وبه این ترتیب سعی دارد انقلاب یمن را تا حد یک اختلاف درون قبیله ای تنزل دهد.

نکته قابل تامل این جاست که طی 4 ماه گذشته در خیابان‌ها صدها تن کشته شده اند، اما کسی دست به اسلحه نبرده است. با این وجود کشته شدن چند نفر در حمله به خانه شیخ قبیله حاشد، یمن را تا آستانه یک جنگ داخلی پیش برده است. این حادثه نشان دهنده اهمیت مفهوم قبایل و نقش قبایل در جهت دادن به تحولات این کشور است.

از سوی دیگر جوانان معترضی که در خیابان‌ها حضور دارند اصرار می‌کنند که اعتراضات به صورت مسالمت آمیز ادامه یابد و به شیوخ قبلیه حاشد و احزاب اپوزیسیون هشدار می‌دهند که فریب تاکتیک علی عبدالله صالح را نخورند. آمریکا نیز از اوایل شروع اعتراضات در یمن، پرونده مدیریت این بحران را به متحد منطقه ای خود یعنی عربستان سعودی سپرده است و به جز اظهارات محافظه کارانه ای که متاثر از صحنه تحولات است به اقدام جدی دیگری دست نمی‌زند. آمریکاییها اگرچه خواهان انتقال قدرت هستند ولی از پتانسیل و نفوذ خود در یمن برای جلوگیری از اعمال خشونت توسط علی عبدالله صالح استفاده نمی‌کنند.

عربستان سعودی که به نیابت از شورای همکاری خلیج فارس مدیریت پرونده یمن را به عهده گرفته است از دیپلماسی بی طرفانه و موثری در یمن برخوردار نیست. لذا تاکنون نتوانسته است که دیدگاههای طرفین را به همدیگر نزدیک سازد و در دو مرحله علی عبدالله صالح در آخرین لحظه از امضای طرح میانجی گری شورای همکاری خلیج فارس خودداری کرده است.

جوانان یمن و مردم معترض علی رغم این که نسبت به عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس بدبین هستند و در مذاکرات میانجی گری مشارکت ندارند اما در مقابل آن نیز مانعی ایجاد نکرده اند. بدون شک در صورت بروز جنگ داخلی در یمن و موفقیت علی عبدالله صالح در انحراف انقلاب مسالمت آمیز و تنزل آن به سطح یک جنگ قبیله ای ، نباید مسئولیت عربستان را در این انحراف نادیده گرفت.

عربستان سعودی هم برعلی عبدلله صالح و هم بر سران قبیله حاشد از جمله برادران الاحمر نفوذ سنتی دارد. اگر دست این دو گروه برای جنگ داخلی باز گذاشته شود طراحی پشت صحنه عربستان سعودی را نباید دور از ذهن دانست. در آن صورت سکوت غرب و آمریکایی‌ها به منزله عدول از هنجار بین المللی جدیدی است که توسط خود آنها در عرصه بین المللی به کار گرفته شده است.

مفهوم مسئولیت حمایت (Responsibility to Protect) در جهت اقدامات بشردوستانه، هنجار جدیدی است که غرب در مباحث مربوط به حقوق بشر به آن استناد می‌کند. باید دید که آیا غرب باز هم در یمن مانند بحرین بر اساس استانداردهای دوگانه عمل خواهد کرد یا مانند لیبی به حمایت از معترضین و اجرای مسئولیت حمایت از مردم بی دفاع عمل اقدام خواهد کرد.

 

نظر شما :