ایران در منازعه داخلی سوریه بیطرف باشد
به نظر من امضای توافقنامه آشتی میان فتح و حماس و نزدیکی این دو گروه فلسطینی به یک دیگر هم متاثر از عوامل درونی این گروهها بوده است و هم عوامل منطقه ای و انقلابهای کشورهای عربی منطقه در حصول این توافقنامه موثر بوده است.
در این راستا، اولین عامل تاثیرگذار بر این موضوع، تغییر دولت مصر است که در پی تمایلات انقلابی مردم مصر بر سر کار آمده است. دولت مصر اعلام کرده است که دیگر اجازه نخواهد داد غزه مانند سابق برای مردم فلسطین تبدیل به زندان شود و توافقنامه دولت مبارک با اسرائیل را توافقنامه ظالمانه ای دانسته است. البته این مسئله به قرارداد کمپ دیوید ارتباط نداشته است، چون دولت جدید مصر اعلام کرده است که کمپ دیوید را میپذیرد ولی قراردادهای بعدی با اسرائیل را که بین المللی نشده و توافقنامههای ضمنی بوده مانند توافقنامه فروش گاز و یا توافقنامه بستن مرزهای غزه که افکار عمومی هم نسبت به آنها بسیار حساس بوده است، مورد قبول دولت جدید مصر نیست.
عامل دوم مشکلاتی است که حماس در غزه با آن روبه رو است. گروههای افراطی در غزه شروع به فعالیت کرده اند. چندی پیش یک صلح دوست که به مردم غزه کمک میکرده است توسط گروههای سلفی و تندرو کشته شد. این مسئله سبب شد تا حماس با این گروهها درگیر شود و تعدادی از اعضای این گروهها را زندانی کند.
مسئله کنترل پرتاب موشک هم در این موضوع اثر داشته است. به این دلیل که باعث شده حماس احساس کند این وضعیت خاصی است که باید مسائل منطقه ای مطرح باشد و مسئله فلسطین کمرنگ شده است. سوء استفاده اسرائیل از موقعیت منطقه نباید منجر به بهانه برای اسرائیل شود.
عامل سوم مسئله شهرک سازی صهیونیستها است اسرائیل حاضر به توقف آن نیستند. امریکا تلاش خود را برای فشار بر اسرائیل کمتر کرده است. بنابراین نوعی ناامیدی نسبت به مسئله صلح با اسرائیل به وجود آمده و سبب شده که موافقت نامه ای که مصر قبلا پیشنهاد داده بود و نود درصد آن مورد پذیرش حماس قرار گرفته بود، در شرایط کنونی منطقه احیا شود.
عامل چهارم فشار خود مردم فلسطین است که همراه مردم انقلابی عرب راه پیمایی کردند و خواهان وحدت فلسطینیها و پایان دو دستگی شدند.
عامل پنجم که در دستیابی به این توافقنامه موثر بوده، تحولات داخلی سوریه است که باعث شده تا حماس احساس کند که پایگاه اصلی مقاومت در سوریه با توجه به موضع گیری سیاسی که به نفع نظام و دولت سوریه داشت در اثر ادامه انقلاب و حرکت مردمی و ابهام در آینده این کشور، در معرض خطر قرار دارد. بنابراین ترجیح دادند که مسئله غزه حل شود تا شاید رهبران حماس به جای پایگاههای خارج از کشور بتوانند در غزه یا حتی در کرانه باختری مستقر شوند.
چندی پیش دولت خودگردان اعلام کرد که عضویت کامل دولت فلسطین در سازمان ملل را در نشست آتی مجمع عمومی مطرح خواهد کرد. به نظر شما این توافق چه تاثیری در تشکیل دولت فلسطینی و به رسمیت شناخته شدن آن توسط کشورهای جهان دارد؟
تلاشی که دولت محمود عباس داشت این بود که از فضای به وجود آمده تحت تاثیر به رسمیت شناخته شدن فلسطین توسط کشورهای امریکای لاتین و سایر کشورها استفاده کند و جهان را برای تشکیل کشور فلسطینی بر اساس مرزهای سال 67 میلادی آماده کند. اروپاییها هم موافقت ضمنی خود را در این خصوص ابراز کردند اما احساس می کردند نمی توانند فشار امریکا و اسرائیل را تحمل کنند.
امریکا با اعلام یکجانبه دولت فلسطین بر اساس مرزهای 67 مخالف است و اسرائیل هم به شدت با این مسئله مخالفت و اعلام کرد که هر نوع اعلام تشکیل دولت فلسطینی به معنای پایان توافقنامههای سابق است. در مورد موافقتنامه اخیر فتح و حماس، نتانیاهو عکس العمل نشان داد و گفت که محمود عباس یا باید صلح با اسرائیل را دنبال کند یا آشتی با غزه و حماس. محمود عباس در واکنش به این اظهارات گفت که حماس جزئی از مجموعه فلسطین است و بنابراین صلح با آن در اولویت قرار دارد. اسرائیل هم بهتر است میان صلح و شهرک سازی یکی را انتخاب کند. اگر شما ما را میان صلح با حماس و یا صلح با اسرائیل مخیر می کنید، ما شما را مخیر می کنیم که میان شهرک سازی و صلح یکی را انتخاب کنید.
سوریه تا کنون محور توجه گروههای حامی مقاومت مانند حماس یا حزب الله در منطقه بوده است. با توجه به تحولات جاری سوریه، آیا ممکن است کشور دیگری مانند ترکیه یا ایران مورد توجه قرار گروههای مقاومت قرار گیرد؟
باید به این نکته اشاره کرد که گروههای مقاومت باید در کشوری در نزدیکی سرزمین اصلی خودشان یعنی فلسطین حضور داشته باشند و بنابراین هیچ کشوری جایگزین کشورهای همسایه فلسطین مانند اردن، لبنان، سوریه و مصر نخواهد شد. اما فلسطینیها هم باید از تاریخ عبرت بگیرند که ضمن پرداختن به مسئله اصلی فلسطین در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نکنند. هر نوع موضع گیری سیاسی در شرایط بحرانی و حساس کنونی می تواند بر مسئله فلسطین تاثیر گذار باشد.
تایید سیاستهای سوریه به معنای تایید ساختار سیاسی این کشور نیست. سوریه یک ساختار سیاسی دارد که از نظر بین المللی موروثی به نظر می رسد و از نظر دموکراسی هم ضوابط لازم را ندارد. و ساختار سیاسی هر کشوری را باید مردم آن کشور انتخاب کنند. ما به عنوان هم پیمان سوریه و فلسطینیها که هم با سوریه هم پیمان هستند و هم مقر استقرار آنها در این کشور است، نباید در امور داخلی سوریه دخالت کنیم و در منازعات داخلی این کشور طرف یکی را بگیریم.
متاسفانه در شرایط کنونی ایران در منطقه حتی به نسبت ترکیه ضعیف عمل کرده است. ترکیه با سوریه پیمان استراتژیک دارد ولی این پیمان مانع از آن نشد که از برخوردهای دولت سوریه با مردم این کشور انتقاد کند. وزارت خارجه ترکیه در این خصوص بیانیه داد. اردوغان به صراحت در رسانهها اعلام کرد که من نصیحتهای لازم را به بشار اسد کرده ام و گفته ام که راهی به جز اصلاحات وجود ندارد؛ اما او متاسفانه به نصیحتهای ما گوش نکرد. این موضع گیری سبب می شود که برخوردهای مردم سوریه و کشورهای آزادیخواه منطقه با ترکیه بهتر باشد تا کشورهایی که یا سکوت می کنند یا اگر مانند حزب الله یا حماس و یا ایران لب به سخن بگشایند، تایید کاملی حتی از نحوه برخورد با مردم انجام دهند.
با توجه به این مسائل آیا می توان گفت که مصر در آینده نقش سوریه را برای گروههای مقاومت ایفا خواهد کرد؟
گرچه نقش مصر در ایجاد توافق میان گروههای فلسطینی محوری بوده است، اما روشن شدن این موضوع نیاز به گذشت زمان دارد. اگر مشکلات مصر با اسرائیل وخیم شود، یقینا مانند گذشته و زمان جمال عبدالناصر پایگاه اصلی حل و فصل مسائل فلسطین خواهد بود. اما در چشم انداز کوتاه مدت یا میان مدت، گرچه پیش بینی می شود مشکلاتی ایجاد شود اما احتمالا با توجه به مشکلات اقتصادی مصریها، روابط به حداقل خود تقلیل پیدا خواهد کرد. اما بعید است این رابطه حداقلی قطع شود.
نظر شما :