علل و آینده انتفاضهها در جهان عرب
چند ساعت بعد، رسانهها وسایتهای خبری جهان و شبکههای مجازی به ویژه فیس بوک و تویتر که امروزه نقش بسیار مهمی در انتقال و هدایت افکار عمومی مردم دنیا را به عهده دارند، این خبر و رویداد دردناک را با آب و تاب در صدر صفحات خود، منعکس کردند و خشم بی سابقه جوانان را براگیختند. این جوان تبدیل به یک قهرمان ملی در تونس و یک الگو در جهان عرب گردید و عکس او در اکثر انتفاضهها در کشورهای عربی حضور داشت. هیچکس حدس نمیزد که مرگ این جوان باعث این همه تغییر وتحوّل غیر منتظره و شگفت انگیز در جهان عرب بویژه در شمال آفریقا شود.
به عقیده بسیاری از ناظران و تحلیلگران، خودکشی و خود آتش سوزی این جوان تونسی در اعتراض به سیاست سرکوبگرانه دولت به عنوان اولین و مهمترین جرقه آغاز انتفاضهها در تونس و سپس در بقیه کشورهای عربی به ویژه در مصر و لیبی و یمن و... به شمار میرود. این حادثه جانکاه و درد آور، خواب را از سر حکام مستبد و دیکتاتور جهان عرب ربود و سلطه ابدی و مادام العمری آنان را به لرزه درآورد و امید جمال مبارکها و احمدعلی عبد الله صالحها و سیف الاسلام قذافیها را به یأس ونومیدی مبدل ساخت.
اقدام آلبوعزیزی، علّت و انگیزه اصلی قیام مردم تونس علیه حاکمان مستبد و ستمگر این کشور، تلقی میگردد. بازتاب این رویداد ابتدا و به سرعت در کشورهای همسایه مثل مصر و لیبی و الجزایر به صدا درآمد و همه جا پیچید و زمینه را برای برانگیختن قیامها و انتفاضهها و اعتراضهای مردمی بامشارکت همه اطیاف و اقشار و گرایشهای گوناگون مردمی، فراهم نمود.
البته نمیتوان با ضرس قاطع گفت که علت اصلی قیامها و انتفاضهها در کشورهای عربی، عامل اقتصادی، فقر، گرسنگی و بیکاری جوانان بود بلکه تراکم دهها سال ناهنجاری و نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی و مهمتر از همه عوامل سیاسی و ظلم و فساد حاکمان مستبد جهان عرب و نقض حقوق بشر و آزادیها و انواع بی اعتنائیها به خواستههای مشروع و قانونی و به حق مردم و خلف وعدهها، از جمله علل و عوامل اصلی بود.
حکام مستبد عرب همواره معترضان را به بهانههای گوناگون سرکوب میکردند. مثلاً حسنی مبارک در مصر، مردم و کشورهای غربی را از احتمال روی کار آمدن اسلامگرایان تندرو و اخوان المسلمین میترساند. قذافی و علی عبدالله صالح اکثر معترضین را وابسته به سازمان القاعده به رهبری بن لادن !! قلمداد میکردند و گاهی آنها را عوامل و مزدوران خارجی میدانستند. حتی برخی ریشه انتفاضه و اعتراض را مذهبی و طایفه گری و وابسته به ایران و حزب الله لبنان تلقی میکردند (جالب توجه است که علی عبد الله صالح اخیراً گفته بود همه این اعتراضها، در یک اتاق عملیاتی توسط آمریکائیها و صهیونیستها هدایت میشوند) غافل از اینکه صالح، خود از وابستهترین سران عرب به آمریکاست.
در حالی که این ترفندها به دلیل آگاهی مردم عرب و برخورداری جوانان از فن آوری اطلاعات و ارتباطات، بیاثر و بیمفهوم و گاهی خنده دار شده است. این حکام مستبد و فاسد جهان عرب که همه اختیارات سلطه را در خود خلاصه کرده بودند، از به کار بردن هیچ اقدام و شیوه نامشروعی برای سرکوب آزادیهای فردی و جمعی و بهره کشی از ملتها و سرقت و چپاول اموال عمومی به اندازه میلیاردها دلار در بانکهای خارجی دریغ نمیکردند.
آنها وقاحت را به جائی رساندند که پس از سالها حاکمیت غیرقانونی و غیرمشروع خود، مشغول فراهم کردن زمینه برای موروثی نمودن حاکمیت و روی کار آوردن فرزندان خود به عنوان جانشین بودند. حسنی مبارک پس از 30 سال حاکمیت در مصر، یعنی پنج دوره 6 ساله میخواست فرزندش جمال را به جانشینی خود در یک انتخابات فرمایشی و جعلی همچون سایر عملیات انتخاباتی، تعیین کند؛ علی عبد الله صالح در یمن پس از 33 سال حاکمیت، همین شیوه را برای فرزندش احمد در نظر داشت؛ قذافی در لیبی پس از 42 سال حاکمیت همین برنامه را برای فرزندش سیف الاسلام تدارک میدید؛ زین العابدین بن علی در تونس پس از 23 سال حاکمیت شبیه همین برنامهها را در نظر داشت.
این اوضاع نابسامان و نابخردی حاکمان و نادیده گرفتن خواستهها، باعث شد نارضایتی مردم را به اوج خود رساند و مردم دیگر طاقت و تحمل این فشارهای همه جانبه را نداشتند و فقط منتظر یک جرقه بودند تا دیواره ترس و واهمه خود را منهدم سازند و به خیابانها بریزند. آنگاه، وعدههای پوچ و توخالی مسئولان بلندپایه را برای بهبود وضعیت و انجام اصلاحات مورد نظر دیگر باور نمیکردند. در نتیجه، کابینهها سقوط کرد، برخی از وزراء عزل شدند و برخی جهت محاکمه به دادگاهها سپرده شدند، پارلمانها منحل گردید، تقصیرها وکوتاهیها را به گردن یکدیگر میانداختند.
امّا این اقدامات کافی نبود و اگر هم موثر، دیرهنگام اتخاذ گردید و بالاخره، کار از کار گذشته بود و مردم، رأس نظام را مورد هدف قرار داده بودند و شعار ( إرحل ..إرحل ) را سرمیدادند و سرانجام زمان رحیل و رحلت سران مادام العمر فرا رسید. بن علی در تونس سقوط کرد و به عربستان پناه برد، حسنی مبارک ناباورانه در مصر سقوط کرد و در انتظار محاکمه قرن است. اکنون معمّر قذافی در لیبی و صالح در یمن در حال سقوط هستند و بقیه درنوبت به سر میبرند و در انتظار همین سرنوشت اند. مردم تصمیم خود را برای ایجاد تغییرات ریشه ای در جهان عرب گرفته اند. در عین حال بهای سنگینی را پرداخته اند وهمچنان در ادامه راه که طولانی وسخت به نظر میرسد، خواهند پرداخت.
در حال حاضر، جوانان انقلابی در تونس و مصرعلیرغم پیروزی انقلاب خود، به شدّت نگران آینده انقلاب، از دست ضد انقلاب هستند. چون غرب و آمریکا خواستار حفظ ساختار نظام هستند، دستگاههای امنیتی و نظامی و اغلب بنگاههای اقتصادی و فرهنگی و رسانه ای دست نخورده باقی مانده اند و یا تغییرات ظاهری و صوری بخود گرفته اند. کشورهای حوزه خلیج فارس که به کشورهای پترو دلار معروفند به تکاپوی شدید افتادند تا ساختارهای قدیمی سران مخلوع را حفظ کنند و از تکرار سقوط دیگر سران جلوگیری کنند و یا حداقل به تعویق اندازند تا مانع سرایت این توفان ویرانگر به کشورهای خود شوند. برای کشور همسایه، یعنی یمن طرح ابتکار و مصالحه میان رژیم و معارضه را تدارک دیدند و فشارهای همه جانبه برای ممانعت از تعقیب ومحاکمه قضائی سران فاسد گذشته و حال را اعمال میکنند و با چنگ و دندان در جهت حفظ رژیمهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، تلاش میکنند.
در همین راستا نیروی نظامی سپر جزیره به طور غیرقانونی به کشورهای عضو اعزام مینمایند و میلیاردها دلار برای تحقق این هدف، هزینه میکنند. آنها پولهای هنگفتی را برای تحریک مردم و آماده سازی افکار عمومی علیه سوریه و عراق خرج میکنند، اگرچه برخی از مطالبات مردم و معترضین این دو کشور، مشروع و به حق است.
این در حالیست که علیرغم همه این تلاشها، کشورهای عربی در معرض تغییر وتحول اجتناب ناپذیری قرار دارند و هیچ کشوری در برابر این سیل و سونامی ویرانگر در امان نیست و ما در آینده نه چندان دور شاهد تحولات جدید، و در واقع یک خاور میانه جدید و یک شمال آفریقای جدید و بالاخره یک جهان عرب جدید با سران و سیاستهای جدید هستیم . لذا بازگشت به گذشته امکان پذیر نیست.
اگرچه مردم جهان عرب راه دراز و سخت و پر پیچ و خم را در پیش رو دارند اما سرانجام به تحقق مطالبات مردم رنجدیده و ستم کشیده جهان عرب از قبیل برپائی نظامهای مدنی، برقراری دموکراسی، آزادی، تکثّرگرائی، چند حزبی، حاکمیت قانون، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی و شوراهای محلی، تفکیک قوای سه گانه، استقلال دستگاه قضائی، برابری مردم به دور از هرگونه گرایشهای قومی، دینی ومذهبی، احترام به حقوق بشر و آزادی واقعی مطبوعات و رسانهها، حفظ کرامت وعزت انسانی و حل معضلات اقتصادی و مشکلات اجتماعی و فرهنگی که ملتهای عرب، صدها سال از آنها محروم بودند، منجر خواهد شد. تاریخ هم به نوبه خود، این همه فداکاریها و پایداریهای جوانان پرشور وانقلابی جهان عرب را ثبت خواهد کرد، همچنانکه پیش از این، فداکاریها و پایداریهای ملت بزرگ و پرآوازه ایران را ثبت کرد.
نظر شما :