ایران و امریکا جنگ سرد را احیا می‌کنند؟

۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۰۲:۴۸ کد : ۱۲۳۵۰ اخبار اصلی
با توجه به تحولاتی که در لیبی شاهدیم و با توجه به تحرکات ایران در لبنان، عراق، فلسطین و دیگر کشورهای عربی باید بگوییم که جنگ سردی غیر علنی در خاورمیانه آغاز شده که بی‌شک یک طرف آن ایالات متحده و طرف دیگر آن ایران و روسیه هستند.
ایران و امریکا جنگ سرد را احیا می‌کنند؟

دیپلماسی ایرانی: انقلاب‌های عربی معادلات سیاسی منطقه را به کلی دگرگون کرده است. آنچه در جامعه عربی شاهدیم حکایت از بروز تغییرات شگرف در معادلات سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی و به تبع آن خاورمیانه دارد. خاورمیانه‌ای که قرار است پوست بیندازد و تعریفی جدید برای دوست و دشمن ارائه دهد. در این میان ایران انقلاب‌های عربی را در امتداد انقلاب اسلامی خود دانسته و به حمایت از آن برخاسته است. در مقابل ایالات متحده و متحدان غربی‌اش ظاهرا در شوکی به سر می‌برند که بی‌گمان نشان از به هم خوردگی معادلات سیاسی آنها در منطقه است. این در حالی است که ایران برای نفوذ در تک تک کشورهای انقلابی نقشه ریخته و استراتژی و تاکتیکی تازه تعریف کرده است. در مقابل ایالات متحده و متحدان غربی‌اش نیز دست به سینه ننشسته‌اند و اگر چه گیج و منگ با تحولات برخورد می‌کنند ولی تلاش دارند هر چه سریع‌تر هوش و حواس خود را باز یافته و برای حفظ نفوذ و استیلای خود بر خاورمیانه دست به کار شوند. اتفاقی که اکنون در تونس و مصر شاهدیم می‌تواند دلیلی برای این ادعا باشد.

از سوی دیگر این گونه برداشت می‌شود که رویارویی ایران و امریکا بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده و اکنون وارد فاز تازه‌ای شده است. از ظاهر امر این گونه بر می‌آید که امریکایی‌ها در حال حاضر (ولو موقت) نسبت به سابق حساسیت چندانی به پرونده هسته‌ای ایران ندارند و اکنون بیش از همه به فکر جلوگیری از افزایش نفوذ ایران در منطقه‌اند. موضوعی که باعث شده بسیاری این گونه تعبیر کنند که این بار جنگ سرد از خاورمیانه با بازیگران جدید آغاز شده است.

روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: دولت سوریه خود را موظف کرده که به خواسته‌های تظاهرکنندگان پاسخ مثبت دهد ولی گویا کمی در این کار تاخیر داشته است. اکنون حکومت سوریه در حالی اصلاحات را در دستور کار خود قرار داده که هر گونه تظاهرات مردمی را به شدت سرکوب می‌کند. اوضاع خاورمیانه به گونه‌ای است که می‌توان آن را به یک آتشفشان بزرگ تشبیه کرد که سراسر منطقه را در نوردیده و اکنون به سوریه رسیده است. اگر چه حکومت سوریه اصلاحات را به مثابه ویروسی می‌داند که در نهایت ممکن است به پایان یافتن حضور حکومت فعلی در راس قدرت منجر شود ولی چاره‌ای جز پذیرفتن آن ندارد و تقریبا همه کشورهای عربی بر این نکته توافق دارند که باید از نظام فعلی حمایت کرد تا ضمن انجام اصلاحات گسترده انتقال قدرت در این کشور به یک جریان تندرو که همه را دشمن خود می‌داند، منتهی نشود.

نویسنده این یادداشت در ادامه به اتهام‌های حکومت اسد به عوامل خارجی اشاره می‌کند و می‌نویسد: دولت بشار اسد عوامل خارجی را به دست داشتن در ناآرامی‌های اخیر متهم می‌کند. شاید اتهام‌های حکومت اسد چندان بی‌راه نباشد. کمی که به عقب برگردیم به یاد می‌آوریم که جورج دبلیو بوش، رئیس جمهوری سابق امریکا هنگامی که از رئیس شورای امنیت ملی این کشور خواست که پیشنهاد دهد امریکا چگونه می‌تواند با حکومت سوریه تعامل کند، گفت: امکان تغییر نظام در سوریه امری غیر ممکن است. راه بهتر برای مبارزه با این نظام حمایت مالی و سیاسی از جریان‌های مخالف حکومت بشار اسد است تا آنها بتوانند سرنگونی نظام بشار اسد را رقم بزنند. ظاهرا این سیاست از سال 2005 در دستور کار امریکایی‌ها قرار گرفته و تا کنون نیز ادامه داشته است.

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: واکنش‌ها به برخورد با تظاهرکنندگان در سطح جامعه جهانی متفاوت بوده است. دولت ترکیه تلاش کرده در دیدارهای اخیر خود با مقامات سوری و دیگر کشورهای مرتبط با پرونده سوریه جلوی حمام خون جاری در این کشور را بگیرد. ترکیه حتی تا آن جا پیش رفت که رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر این کشور که در تماس دائم با بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه است در جلسه‌ای در آنکارا گفت که کشورش حاضر است از بشار اسد حمایت کند که به طور مسالمت‌آمیز قدرت را تحویل دهد و به هر جا که خود صلاح می‌داند، برود. موضوعی که خشم سوری‌ها را برانگیخت. در بعد بین‌المللی، پرونده سوریه به شورای امنیت رفت و دیدیم که اعمال خشونت علیه تظاهرکنندگان در این کشور به رغم مخالفت کشورهای روسیه، چین و لبنان محکوم شد. اما آنچه اکنون در سوریه می‌گذرد و با توجه به اتهام‌هایی که امریکایی‌ها دائما به ایران می‌زنند و مدعی‌اند که در شکست تظاهرات مردمی بحرین و سرکوب تظاهرکنندگان در سوریه ایران نیز دست دارد، این پرسش به وجود می‌آید که آیا آنچه در شورای امنیت می‌گذرد آغاز جنگی سرد این بار از خاورمیانه است؟

نویسنده در پاسخ به این پرسش می‌نویسد: با توجه به تحولاتی که در لیبی شاهدیم و با توجه به تحرکات ایران در لبنان، عراق، فلسطین و دیگر کشورهای عربی باید بگوییم که جنگ سردی غیر علنی در خاورمیانه آغاز شده که بی‌شک یک طرف آن ایالات متحده و طرف دیگر آن ایران و روسیه هستند. در تحولات اخیر خاورمیانه روسیه سازی کاملا مخالف با جامعه جهانی زد و در کنار چین دیگر عضو دائم شورای امنیت و ایران که با سیاست‌های غرب نسبت به تحولات خاورمیانه همواره مخالف بوده است، یک جبهه جدید غیرعلنی‌ تشکیل داد. ایران جامعه جهانی را به تک‌بعدی بودن و تلاش برای تخریب انقلاب‌ها و تظاهرات مردم عرب و همچنین تخریب روابطش با جامعه عربی متهم کرده و روسیه نیز غرب را به اتخاذ سیاست ترور شخصیت و مستقیم افراد متهم کرده و بر این باور است که غرب به دنبال حل بحران‌های منطقه نیست و تنها می‌خواهد تشویشی که در برابر اهداف آن ایجاد شده است را بزداید. بی‌شک با این وضعیتی که در لیبی شاهدیم این کشور به سمت تجزیه حرکت می‌کند، مشابه همین سناریو را برای یمن نیز می‌توان متصور شد. این مسئله ما را به یاد تقسیم‌بندی‌های دوران جنگ سرد می‌اندازد. با این تفاوت که این بار به جای نفوذ ایدئولوژی کمونیستی، ایدئولوژی ایرانی – روسی در حال نفوذ است. ایدئولوژی را این بار ایران می‌دهد و سلاح و ابزارهای سخت‌افزای را روسیه.

نویسنده در نهایت باز هم به سوریه اشاره می‌کند و می‌نویسد: دمشق سیاست تغییر را در دستور کار خود قرار داده است. اما این تغییر با آنچه در تونس و مصر شاهد بودیم تفاوت دارد. این که سرنوشت سوریه به کجا ختم خواهد شد، باید منتظر نشست و دید ولی آن چه مسلم است که این است که این تغییر، انتفاضه‌ها و انقلاب‌ها سراسر خاورمیانه را همانند طوفانی در بر گرفته و معادله تازه‌ای رقم زده که ظاهرا به جنگی خفیه شبیه جنگ سرد منتهی خواهد شد.    



نظر شما :