ایران در آستانه ابرقدرتی منطقه یا رویارویی؟

۱۲ اسفند ۱۳۸۷ | ۱۶:۲۵ کد : ۴۰۰۳ اخبار اصلی
نگرانی کشورهای عربی منطقه از قدرت‌یابی ایران چندان غیر طبیعی نیست...
ایران در آستانه ابرقدرتی منطقه یا رویارویی؟

در روزهای اخیر با وجود افزایش سطح تهدیدها و تبلیغات روانی از سوی محافل مختلف اسرائیلی خطاب به ایران که همزمان با گسترش موج نگرانی های منطقه ای از نوع فعالیت های ایران در بخش های هسته ای، تکنولوژیکی و نظامی بود، باز بیشتر نگاه ها در انتظار تحولات سیاسی- داخلی اسرائیل بود تا جدیت تهدیدها در نتیجه مشخص شدن جبهه بندی درون دولتی اسرائیل آشکار شود.

نگرانی کشورهای عربی منطقه به ویژه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از قدرت یابی ایران در شرایطی که اتکای اصلی آنها به کشورهای فرا منطقه ای است که با ایران دارای اختلافات اساسی دارند؛ چندان غیر طبیعی نیست.

کشورهای عربی منطقه در بعد سیاسی به غرب و در بعد اقتصادی به نفت وابسته اند، نقطه اشتراک آنها با ایران، وابستگی اقتصادی به نفت و با کشورهای غربی، نگرانی از توانمندی های ایران با توجه به دیدگاه های ایدئولوژیکی این کشور است.

اما در این میان اسرائیل نیز نقطه مشترکی برای نگرانی اعراب و ایران است، قدرتی که از پشتوانه حمایت های امریکا در ابعاد مختلف بهره مند بوده و همچنان نیز این حمایت های خلل ناپذیر می نماید، تنها تفاوت ایران و کشورهای عربی در برابر اسرائیل، نوع عملکردشان است؛ در حالیکه کشورهای عربی منطقه به واسطه متزلزل بودن پایه های قدرت در کشورهای خود بدلیل فقدان حمایت های مردمی و ساختار سنتی غیر دموکراتیک گه گاه سکوت و یا همکاری های غیر ملموس با تل آویو را ضامن منافع خود می بینند، ایران همواره موضع مخالفی در برابر ماهیت و موجودیت اسرائیل در منطقه داشته و این موضع در سال های اخیر بیش از بیش تقویت شده است.

اکنون که اسرائیل در آستانه تحولات داخلی در قالب رقابت های سیاسی از یک سو و منطقه ای در چهارچوب دو درگیری های نظامی پی در پی در جنوب لبنان و نوار غزه از سوی دیگر با چالش هایی روبرو شده، تلاش بیشتری در داخل این کشور برای بزرگ نمایی دشمن فرضی به نام ایران صورت می گیرد. هر چند این سیاستی شناخته شده در ساختار حکوکت اسرائیل است که با دشمن تراشی یا بزرگ نمایی قدرت دشمن اتحاد داخلی را میان مهاجران یهودی از قومیت ها و زبان های مختلف تقویت و کمک های بین المللی را بسوی خود روانه سازد، اما در دید بسیاری از تحلیل گران ادامه این سیاست تل آویو در آینده نزدیک بیش از آنکه چاره ساز باشد، بحران آفرین خواهد بود چراکه در نهایت مردم اسرائیل، رهبران کشورشان را بی کفایتی در اداره امور فارغ از تنش زایی متهم خواهند ساخت.

با مشخص شدن نتیجه انتخابات اسرائیل، دو حزب کادیما و لیکود بیشترین رای را در انتخابات پارلمانی اخیر اسرائیل به دست آورده بودند، با اینکه حزب کادیما در انتخابات پارلمانی یک کرسی بیشتر از حزب لیکود به دست آورد اما در میان جناح های اسرائیلی از حمایت کمتری برخوردار و در کنار حزب کارگر، تنها احزاب میانه رو در عرصه سیاسی اسرائیل بودند، بواسطه حمایت آویگدور لیبرمن، رهبر حزب راست گرای اسرائیل بیتنا از بنیامین نتانیاهو، حزب لیکود با کسب اکثیرت کرسی های پارلمان به سمت نخست وزیری اسرائیل رسید و مسئول تشکیل کابینه شد.

به این ترتیب که زیپی لیونی، رهبر حزب میانه رو کادیما به منتقدی جدی در ساختار سیاسی اسرائیل تبدیل خواهد شد، اما در سوی دیگر ماجرا اکنون یک حزب راست گرا با گرایش های تند مذهبی مسئول تشکیل کابینه اسرائیل است، فردی که گفته می شود مخالف اصلی طرح صلح اعراب و اسرائیل بوده و این نوع نگاه را با خود به کابینه خواهد آورد.

در این ماجرا ایران جایگاهی خاص دارد، ایران که تاکنون از این یکی از دشمنان اصلی اسرائیل محسوب می شده و تل آویو علاقه بسیاری به انتخاب گزینه نظامی در برابر این کشور داشته است، اکنون با روی کار آمدن نگاه افراطی در کابینه بی تردید بیش از گذشته تهدید جامعه اسرائیل معرفی می شود، حمایت های سیاسی و معنوی تهران از گروه های حماس و حزب الله که دشمنان بالفعل تل آویو بوده و هستند، بیش از گذشته محکوم و محدود خواهد شد و در مجموع به نظر می رسد که شرایط سخت تری برای ایران در منطقه فراهم می آید، شرایطی که در آن بر دامنه تنش میان محور تهران- تل آویو افزوده می شود، حال این تنش ها یا منجر به رویارویی است و یا در حد تبلیغات و فشارهای روانی و تبلیغاتی باقی می ماند.

اما برخی تحلیل گران دیدگاهی دیگر دارند، به اعتقاد آنها آمدن نتانیاهو برای تهران فرصت خواهد بود، فرصتی که در آن جایگاه صلح جویانه ایران تقویت شده و همراهی و همکاری و همسویی کشورهای عربی منطقه با ایران را به دنبال خواهد داشت.

در این جایگاه و فرصت جدید، تهران به خوبی می تواند از نگرانی اعراب منطقه نسبت به توسعه افراطی گرایی در اسرائیل و بر علیه فلسطینیان بهره برداری کرده و خود را حامی صلح و امنیت در منطقه معرفی کند.

در این تحلیل چرخش عربستان بسوی ایران طبیعی است، دوستی و نزدیکی دیگر کشورهای متحد عربستان با تهران نیز محتمل است و کلیه این تحولات می تواند مثبت و متضمن منافع ملی ایران باشد.

حال باید منتظر ماند تا ترکیب کابینه اسرائیل مشخص و اظهار نظرها و مواضع دولت جدید در مورد منطقه، ایران و کشوهای فرا منطقه ای اعلام شود، در این صورت می توان به تحلیل تحولات آینده منطقه پرداخت.


نظر شما :