نقد فیلم
«در سایه سرو» شاعرانه یا ایران هراسانه؟

دیپلماسی ایرانی: سینمای بعد از انقلاب در ایران، توانسته است که تقریبا تمام جوایز مهم جشنوارههای جهانی را به دست آورد. این مهم، موقعیتی استثنایی به سینمای ایران بخشیده و آن را در سطح کشورهای صاحب سبک در هنر هفتم قرار داده است.
طبیعتاً برای هر ایرانی موفقیت در زمینههای مختلف بینالمللی یک افتخار بزرگ محسوب میشود. به ویژه در عرصههایی مثل سینما که از اقبال عمومی بالایی برخوردار است و موجب میشود تا نام ایران در دنیا پرآوازهتر شود.
اما حقیقتا جشنوارههای خارجی در جهان، بعضا تحت تاثیر مسایل سیاسی قرار میگیرند و با کانون توجه قرار دادن فیلمی که پیامهای سیاسی مطبوع آنها را تبلیغ میکند، به دیده شدن بیشتر آن کمک میرسانند. بنابراین ادعای گزافی نیست اگر بگوییم به خاطر موقعیت خاص سیاسی ایران در دهههای اخیر، فیلم هایی که به اغراض سیاسی آلوده هستند، مورد توجه برخی از جشنوارههای معتبر اروپا و آمریکای شمالی قرار گرفتهاند.
نه تنها فیلمهای ساخت ایران، که فیلمهایی که راجع به ایران هستند و در کشورهای دیگر تولید شدهاند هم از استقبال هدفدار جشنوارهها برخوردار شدهاند. فیلم «آرگو» به طور مثال، نمونه بارز یک فیلم سیاسی درباره ایران به حساب میآید که با وجود ارزش پایین هنری، همزمان برنده جوایز کن، گلدن گلوب و اسکار شد تا در حد یک شاهکار بزرگ سینمایی از آن تقدیر شده باشد!
در حال حاضر نیز دو فیلم «درخت انجیر معابد» و «کیک محبوب من»، هم از توجه کافی جشنوارهای برخوردار شدهاند و هم به مدد تسهیلات لازمی که در خارج از کشور برایشان مهیا شده است، پرفروش ترین فیلمهای ایرانی در خارج هستند؛ هر دو فیلم از نقصهای فنی و سینمایی فاحشی رنج میبرند و ارزش هنری قابل توجهی را فاقد هستند، اما چون در راستای کلیشه سازی منفی علیه ایران هستند، درست و حسابی در خارج از کشور از آنها استقبال شده است.
با این مقدمه، وقتی به انیمیشن کوتاه «در سایه سرو» جایزه اسکار داده شد، طبق سابقهای که در رابطه با جشنوارههای خارجی و سینمای ایران وجود داشت، این تصور به وجود میآمد که لابد دوباره یک اثر میان مایه و معمولی با مضامین ایران هراسی، خود تحقیری، بزرگنمایی خشونت و تبعیض علیه زنان و ... جوایز جشنوارههای خارجی را درو کند و نهایتا به اسکار برسد. اما دیدن خود فیلم، این پیش داوریها را بسیار تعدیل میکند؛ «در سایه سرو» فیلمی نیست که تلاش کند وجههای زشت از ایران نشان دهد؛ مضامین فیلم بیشتر حول گرایشهایی مثل فمینیسم، ضدیت با جنگ و علاقه به محیط زیست و حیوانات است. آنچنان که حسین ملایمی یکی از دو سازنده این اثر میگوید در کنار همه موارد فوق، روابط انسانی به عنوان نقطه عطف «در سایه سرو» مورد توجه مخاطب قرار میگیرد.
پس در بدترین حالت منتقدان میتوانند بگویند که این انیمیشن، مجموعهای ازمضامین جشنواره پسند را برای شکار جوایز جهانی دستمایه خود قرار داده است. اما اینکه مثلاً گفته شود فیلم در خلال داستان خود، پیامهای دو پهلویی دارد و میخواهد مسائل خاصی را بگوید که برای فهم آن حتما باید نشانه شناسی و تحلیل محتوا صورت بگیرد، دور از ذهن به نظر میرسد.
حال به این نکته میرسیم که در طول سالهای گذشته، یک جریان غیر سیاسی هم وجود داشته است که به سینمای شاعرانهی ایران جایزه داده اند. نمونه بارز این جریان، جوایزی است که آثار عباس کیارستمی به دست آورده است. فیلمهای کیارستمی هر چند ایران را چندان مدرن و پیشرفته نشان نمیدهند، اما روابط انسانی و عاطفی بین انسانها را به خوبی تصویر میکند.
فیلمهای شاعرانه موفقی مثل «رنگ خدا»، «بچه های آسمان»، «بادکنک سفید» و امثال اینها از فیلمسازانی که تحت تاثیر کیارستمی بودند هم توانستند جوایز جهانی ارزندهای را بدست آورند.
بنابراین اگر منصفانه به «در سایه سرو» بنگریم، نیتی آشکار یا پنهان برای مخدوش کردن چهره ایران ندارد، در عوض کوشیده است خودش را به سینمای شاعرانه ایران نزدیک کند و به عنوان اولین انیمیشن در این سبک، به موفقیتهای بزرگی برسد.
اگر چه برخی از منتقدان، با بدبینی به این فیلم تاختهاند و حتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را هم برای تولید چنین اثری، شماتت کردهاند، اما به نظر، ضد ایرانی قلمداد کردن این انیمیشن نمیتواند درست باشد. در عین حال «در سایه سرو» با تکنیک سادهای ساخته شده است، داستان سر راست و بچهگانهای دارد که مثل دیدن یک خواب یا شنیدن قصههای مادربزرگها، در عین بی ادعایی و سادگی، توجه مخاطب را به خودش جذب کرده است.
به هر روی، در نقد آثار هنری مانند این، نباید در دام تئوریهای توطئه و بدبینی افتاد و اگر دستاوردی برای سینمای ایران یا سایر بخشهای هنری کشور به وجود آید، باید آن را مغتنم شمرد و هنرمندان را دلگرم به ادامه راه کرد.
نظر شما :