نقدی بر آنچه جشنواره کن گذشت
فیلم «عنکبوت مقدس» و خودزنی های سیاسی
دیپلماسی ایرانی: هنر با رویکرد روشنفکری و انتقادی، اساسا خود را بر مبنای مخالفت و اعتراض نسبت به جریان اصلی حاکم بر روندهای هنری موجود تعریف میکند؛ به عبارت دیگر، هنرمند مستقل، جریان غالب هنری که قدرت و ثروت را پشتیبان خود میبیند، شناسایی کرده و خلاف جهت فکری آن به تولید محتوا میپردازد. به عنوان نمونه جریان فیلمسازی ضد جنگ ویتنام که با هنرمندانی مثل استون، چیمینو، کاپولا و حتی کوبریک شکل گرفت، اعتراضی آشکار به سیاست رسمی آمریکا در حمایت از جنگ در ویتنام و پروپاگاندای مرتبط با آن بود. یا فیلمهایی که در نقد جامعه آمریکایی ساخته میشوند، خلاف جریان فیلمهایی است که عمدتا تصویری اتوپیای از آمریکا به جهانیان نشان میدهند.
در ایران اما، با نگاهی دقیق میتوان دریافت، جریان غالب در تولید محتوای هنری و یا حتی رسانهای، بر مبنای نوعی از جنگ روانی علیه ایران قابل شناسایی است که سیاه نمایی، بازنمایی رسانهای، ایران هراسی و خودزنی و تحقیر ملی را در دستور کار خود قرار داده است. در واقع افکار عمومی به طور شبانه روزی در معرض بمباران اخبار و تصاویر منفی و سیاه از ایران است تا در عین تلاش برای تخریب اعتماد به نفس ملی و سرمایه اجتماعی، ناکارآمدی نظام سیاسی حاکم را القا کند و شکاف بین مردم و حاکمیت را تعمیق بخشد.
جدا از هر طور گرایش سیاسی، هیچ شهروند ایرانی نمیتواند بپذیرد که وجهه و آبروی کشورش در جهان بواسطه رسانه و فیلم خدشه دار شود. نمونههای هالیوودی از «بدون دخترم هرگز»، «آرگو»، «سیصد» و «سنگسار ثریا»، «میم گرفته» تا مجموعههای تلویزیونی «میهن» و «تهران» و ... همگی به بازنمایی چهرهای خشن، موحش و نامتمدن از ایرانیان مبادرت کرده اند.
در کنار این تولیدات خارجی، بسیاری از فیلمهای داخلی نیز با تمرکز بر معضلات و کاستی ها در ایران، آثاری ساختهاند که در مایه شرمساری بودن، دست کمی از نمونههای خارجی ندارند. این فیلمها عمدتا با استقبال بیش از معمول جشنوارههای خارجی مواجه شده و انواع جوایز را نصیب خود کردهاند. بنابراین به یک تعبیر، باید گفت که در ایران، یک جریان فیلمسازی روشنفکر و مستقل، آن نیست که کشور را عقب مانده و بدوی یا خشن و در حال فروپاشی نشان دهد، چرا که جریان اصلی حاکم در تولیدات سینمایی مطرح در ایران که از پشتیبانی جشنوارههای خارجی برخوردار است نیز همین مضامین را دنبال میکند. فیلمساز روشنفکر در ایران امروز آن است که به جامعه و افکار عمومی امید بدهد، نقاط درخشان تمدن و هنر و فرهنگ ایران را برجسته کند و بدون اینکه به دام شعار زدگی یا هنر سفارشی درافتد، مایه فخر و آبروی ایرانیان در جهان شود؛ هر چند به حتم با بایکوت جشنوارههای خارجی مواجه خواهد شد، اما جایزه اصلی را از تاریخ هنری ایران خواهد گرفت؛ نمونه ای که سینمای علی حاتمی شاید مثالی یگانه از آن باشد.
«عنکبوت مقدس» عنکبوت مقدس فیلمی است که در امتداد همان جریان اصلی ضد ایرانی و تخریب وجهه ایرانیان گام بر میدارد بی آن که چنین چیزی را خودش قبول داشته باشد. فیلمی با ژست روشنفکرانه که بر یکی از حوادث تلخ سالهای گذشته، از زاویه بسط آن به مذهب و جامعه تمرکز میکند. از نظر فیلم عنکبوت مقدس، حنایی به عنوان یک قاتل زنجیرهای مومن و معتقد، به واسطه پیوندهای مذهبی و معنوی خود است که دست به قتل میزند و جامعه ایرانی هم به همین دلیل، با او سمپاتی پیدا میکند! شایان ذکر این که، این مدعا که اساسا سعید حنایی بر مبنای ایدئولوژی یا مذهب، زنان روسپی را به قتل می رساند، در همان ایام رد شد؛ نماینده مدعی العموم با اشاره به گفتههای حنایی در جلسه دوم دادگاه که انگیزه خود را خیرخواهانه بیان کرده بود، گفت: «اگر انگیزهٔ خیرخواهانهای در کار بوده، پس چرا در ۱۳ مورد از ۱۶ مورد قتلش دست به تجاوز زده است.» گذشته از این، بسیاری از قاتلان زنجیرهای القائات ناشی از بیماری اسکیزوفرنی خود را تعبیر به الهام مذهبی یا متافیزیکی میکنند؛ به عنوان نمونه، «زودیاک» قاتل زنجیرهای سرشناس در آمریکا مدعی بود هر کسی را به قتل میرساند، پس از مرگ در بهشت، به خدمت او در خواهد آمد! اما در عین حال، عوامل فیلم عنکبوت مقدس از این جزئیات واقعه سعید حنایی مطلع بودهاند، اما با علم به اینها، ناجوانمردانه درصدد ربط دادن جنایت به مذهب و تخریب وجهه مردم ایران به عنوان حامیان خشونت علیه زنان بر آمدهاند؛ مسأله ای که با استقبال جشنواره کن مواجه میشود، به فیلم جایزه میدهد تا بیشتر دیده شود و به عنوان تریبونی برای بسط پروژه ایران هراسی از آن بهره میبرد.
ژان لوک گدار درباره جشنواره فیلم کن امسال میگوید: «آنها زیباییشناسی غربی را تبلیغ میکنند. حالا تصور کنید که در جشنواره از جنگ به عنوان ابزار زیباییشناسی استفاده میشود و سهامداران آن هم کشورهای درگیر، یا بهتر بگوییم صاحب «منفعت» هستند که برنامههایی را پخش میکنند که همه ما تماشاگران آن هستیم.» اگر چه کنایه گدار به حضور زلینسکی در جشنواره کن است، اما اظهار نظر او به طور کلی، دربردارنده موضع سیاسی این جشنواره و درآمیختگی هنر و سیاست در بالاترین سطح از سینمای جهان است. امروزه غرب، پروپاگاندا را مختص رژیمهای غیردموکراتیک میداند و خود را از تبلیغات سیاسی دولتی مبرا معرفی میکند.
جشنواره کن امسال اما نشان داد بر خلاف مدعاها، سیاست در غرب به طور فزاینده ای دامان هنر و رسانه را آلوده کرده و بی هیچ ملاحظهای، از آن برای پیشبرد روابط مبتنی بر قدرت بهره میجوید.
نظر شما :