یادداشت اختصاصی از ازبکستان
روابط ایران و ازبکستان: مشکلات و راه حل ها
یادداشت اختصاصی یولداشوا گلی (کالج علوم ازبکستان) برای دیپلماسی ایرانی: ایران و ازبکستان مهم ترین کشورها در خاورمیانه و آسیای میانه هستند که پتانسیل آنها می تواند بر توسعه نقاط داغ امروزی (مانند سوریه و افغانستان) در جهان و از این رو، در شکل گیری نظام بین المللی جدید، تاثیر بگذارد. صلح، ثبات و پیش بینی پذیری روابط آنها به دلیل مجاورت جغرافیایی، تاریخی، مذهبی و فرهنگی، اقتصادی و منابع انسانی می تواند به ثبات و صلح در مناطق وسیع خاورمیانه، آسیای میانه و جنوب آسیا کمک کند. در مقابل، عدم همکاری نزدیک و نبود هماهنگی در تلاش های ازبکستان و ایران همانطور که در گذر زمان و در ادامه درگیری های منطقه ای (مانند افغانستان) ثابت شده، می تواند به عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی منطقه از جمله خود این کشورها بیانجامد. این مساله از آن جهت اهمیت دارد که در روند جهانی شد و در دنیای در حال تغییر امروزی، این امر می تواند هویت فرهنگی-تمدنی مشترک، ارزش ها و سنت های دینی آنها را نیز به خطر اندازد.
متاسفانه ایران و ازبکستان در سه دهه گذشته سطح همکاری اندکی، عمدتا در سطح جامعه مدنی (تجارت ماهواره، معدود روابط غیرنظامی و دانشگاهی) داشتند. وقت آن رسیده که این مشکل حل شود چرا که تنش مداوم ژئوپلیتیکی و بی ثباتی اقتصادی-اجتماعی در این مناطق، تنها به تشدید ناآرامی های بین المللی در شرایط چندپارگی منطقه می انجامد و همچنین می تواند تحقق کوریدورهای حمل و نقل آینده مانند چابهار، شمال-جنوب و غیره را به چالش بکشد.
چه نوع موانعی بر سر راه روابط دو جانبه وجود دارد؟ در حقیقت، این موانع را می توان به موارد داخلی و خارجی تقسیم کرد.
موانع در سطح داخلی عبارتند از:
1. دولت سکولار در ازبکستان در برابر دولت مذهبی در ایران. ازبکستان پیشینه الحادی به عنوان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی دارد که بر ذهنیت و سبک زندگی آن بسیار تاثیرگذار است. اگرچه جمعیت ازبکستان به طور فزاینده به مبانی اسلام روی آورده اند و به زیارت می روند، اما عمدتا ذهنیتی سکولاری دارند: حتی زنان یا دختران با حجاب ترجیح می دهند تحصیل کنند، تجارت کنند و به خارج از کشور بروند و هیچ مانع دولتی و خانگی برای این مسائل وجود ندارد.
2. کلیشه ها و ترس از رادیکالیسم اسلامی و افراط گرایی از خاک ایران در ازبکستان. این مساله مانع تصمیم گیری صحیح در مورد ایران شده و بر رفتار مردم عادی که نمی خواهند در این مورد به مشکلی بربخورند، تاثیر گذاشته است.
3. مشکلات انتقالی:
• ضعف نهادها و قوانین و همچنین فرار مغزها در هر دو کشور؛ این قدرت اجرایی ضعیف از پیش تعیین شده قادر به حل سریع و کارآمد مشکلات از جمله کار با مهمانان و همکاران خارجی، همکاری در پروژه های بین المللی، و توسعه انواع تجارت نیست.
• ازبکستان و ایران اکنون از نظر نیروی کار با مهارت کافی که توانایی فعالیت در محیط جهانی شده را داشته باشند، کمبود دارند. در ازبکستان شمار افراد با دانش کافی از زبان های انگلیسی یا فارسی کم است و در ایران هم شمار اندکی از مردم زبان ازبکی می دانند که این مساله ارتباطات بین دو کشور را محدود می کند.
• هر دو کشور برای پیشبرد پروژه های بزرگ به سرمایه گذاری، فناوری پیشرفته و دانش فنی نیاز دارند.
• نبود یا کمبود زیرساخت ها و تدارکات لازم در هر دو کشور برای توسعه موفقیت آمیز تجارت مشترک.
• فقر. شمار افرادی که در ازبکستان و ایران توانایی پرداخت هزینه سفر به خارج از کشور را دارند، اندک است. در ازبکستان عمدتا مهاجران کارگری وجود دارند که برای کسب درآمد به برخی کشورها سفر می کنند. این مساله درباره ایرانی ها که با قوانین داخلی و تحریم های بین المللی محدود شده اند، صدق نمی کند.
موانع در سطح خارجی عبارتند از:
1. تحریم های آمریکا علیه ایران که امکان سرمایه گذاری های کلان در پروژه های بزرگ با ایران را از بین برده است؛
2. رقابت ژئوپلیتیک بین قدرت های بزرگ و منطقه (ایالات متحده-روسیه، ایالات متحده-چین، ایران-ترکیه) که برخی امکانات در روابط دو جانبه را محدود و ازبکستان و ایران را مجبور کرده با احتیاط برای برقراری تعادل در روابط بین المللی اقدام کنند.
3. بی ثباتی در افغانستان که امکانات همکاری اقتصادی را محدود و مشکلات امنیتی ایجاد می کند.
نتیجه
به نظر می رسد تفاوت در نظام فکری دولت های دو کشور در حال حاضر از اهمیت زیادی برخوردار نیست، چرا که ایرانی ها سابقه طولانی زندگی در میان مردم غربی را دارند و در برنامه های مختلف آکادمیک و آموزشی در غرب با آنها در ارتباط دائمی هستند. این امر باعث اعتدال بیشتر و حتی غرب گرایی ایرانی ها شده و می تواند به درک متقابل بین ازبکستان و ایران کمک کند.
تلاش های مشترک و همکاری در حوزه های مختلف (تجارت، دانشگاهی، نهادهای جامعه مدنی و غیره) از جمله در میان سازمان های اجرای قانون، به از بین رفتن تدریجی کلیشه ها و ترس از رادیکالیسم اسلامی و حل تدریجی مشکلات انتقالی کمک می کند.
برای سرعت بخشیدن به این فرایند به مصلحت است که:
o دو کشور ارتباط متقابل و همکاری در میان آژانس ها و ادارات مختلف دولتی و غیردولتی را برای به اشتراک گذاشتن تجربه و دانش، مشاوره یا آموزش و غیره ایجاد کنند؛
o توجه ویژه ای باید به تبادل تجربه در زمینه فن آوری و حوزه های دانش، انجام اصلاحات اقتصادی-اجتماعی و غیره وجود داشته باشد، چرا که این مساله می تواند به خودکفایی و رفاه منطقه کمک کند؛
o برگزاری دوره های زبان (ازبکی برای ایرانیی ها و فارسی برای ازبکستانی ها)، کنفرانس ها، تالارها و سمینارها، سخنرانی ها و کلاس های ویدیویی به دو بصورت آنلاین و مسافرت؛
o تقویت همکاری علمی- تحقیقات و پروژه های متقابل در زمینه هایی مانند تحقیقات بایگانی، باستان شناسی و فرهنگ، کارهای مرمت، چاپ کتاب ها و مقالات مشترک و غیره؛
در سطح خارجی برای هر دو طرف مطلوب است که:
o برخی از اقدامات سیاست خارجی را با هدف دستیابی به توازن منافع و نیروها در منطقه هماهنگ سازند؛
o سیاست امنیتی و اقتصادی مکمل در قبال افغانستان در پیش بگیرند؛
o از تحقق و کار ایمن پروژه های برنامه ریزی شده در زمینه های حمل و نقل و انرژی اطمینان حاصل کنند.
نظر شما :