بررسی اعتراضات، غارتها و آشفتگیهای روزهای گذشته آمریکا
چرا پلیس امریکا این قدر خشن است؟!
دیپلماسی ایرانی: مجله پولتیکو در گزارشی تحلیلی با مصاحبه با بیست کارشناس برجسته امریکایی به دلایل اعمال خشونت پلیس امریکا در برخوردهای اجتماعی اش با مردم پرداخته است:
ترسی مکمیلان کاتوم (Tressie McMillan Cottom) استاد و پژوهشگر دانشگاه کارولینای شمالی): آنچه از اعتراضات کنونی میدانیم، سراسری و گسترده بودن آن است. در تمام ایالتها علیه خشونت پلیس و در پشتیبانی از ارزش جان سیاهپوستان اعتراض شده است. ما این نمایش چشمگیر قدرت مردم را مدیون جوانانی میدانیم که راهبردهای قدیمی سازماندهی را به مطالبات نوین زمان معاصر پیوند دادند: پایش ماهرانه، ارتباطات به هنگام، روزنامهنگاری شهروندی و جذب سرمایه گروهی.
همچنین میدانیم که نیروهای قدرتمند تازهای هم در اعتراضات اخیر وجود دارد. مردم آمریکا ماهها شاهد ناکامی دولت فدرال و دولتهای ایالتی در آموزش و تجهیز آنها در هنگامه یک همهگیری جهانی بودند. ما روزانه مخاطب سخنان رئیسجمهوری بودیم که رنجِ انزوا، مرگ، بیماری، ترس، فقر و درد را مورد انکار و بیتوجهی قرار میداد. پلیس و تشکیلات سیاسی نباید تمام توان و ظرفیت کشور را برای ارعاب و سرکوب معترضان به کار میگرفت، چرا که مردم به دلیل بحرانهای پیدرپی از پیش آماده فوران بودند. آگاهی از قدرت اعتراض به عنوان مسیری مشروع و مستقیم به سوی دگرش سیاسی، احساسی تازه برای این نسل است.
ویل هارد (Will Hurd) نماینده جمهوریخواه تگزاس در کنگره: مطالبات مردم آمریکا برای پاسخگویی افزایش یافته است. مردم آمریکا اکنون شاهد رفتارهای هولناکی هستند که بر جامعه آمریکاییهای آفریقایی تبار سایه انداخته است. ما باید ریشه مشکل را دریابیم و این حقیقت را بپذیریم که مردان و زنان سیاهپوست در بازداشت پلیس جانشان را از دست میدهند. برای پایان دادن به این بیرحمیها باید اقدامات اساسی انجام شود. ما هنوز برای تضمین این که نظام عدالت کیفری کارکردی برابر برای همگان دارد، مسیر طولانی در پیش داریم.
مارک برای (Mark Bray) استاد تاریخ دانشگاه روتگرز و نویسنده "آنتیفا: راهنمای آنتی-فاشیست": اعتراضات گروهی علیه قتل سیاهان در آمریکا رویداد تازهای نیست، اما این بار رئیس جمهوری و دولتش تلاش دارند که با نسبت دادن این اعتراضات به جنبش آنتیفا، از اعتبار این خیزش مردمی بکاهند. شاید درصد اندکی از معترضان به گروههای آنتیفا وابسته باشند و بیشتر آنها را مردم عادی تشکیل میدهند. ادعای حضور اعضای آنتیفا در اعتراضات و به ویژه خرابکاری و غارتهای جاری این خطر را به وجود آورده است که سرکوب دولت و پلیس شامل تمام مردمی شود که به خیابانها آمدهاند.
دیوید گرینبرگ David Greenberg استاد تاریخ، روزنامه نگاری و مطالعات رسانه در روتگرز: در کارزار انتخاباتی 2016، بسیاری هشدار دادند که انتخاب ترامپ میتواند از بینبرنده هنجارها و استانداردهایی باشد که تقویت کننده جامعه مدنی هستند. این هنجارها شامل تابوی دیرپا علیه چشمپوشی یا تمجید از خشونت است. ترامپ همواره این تابو را شکسته یا با برانگیختن خشونت در متحدانش و یا با توجیه آن در داخل. نکته مهم درباره اعتراضات اخیر نمایان شدن این حقیقت است که توجیه خشونت از سوی تمام طرفین- پلیس، معترضان ارازل و اوباش و غارتگران- بسیار گسترده و رایج شده است.
مدافعان گمراه خشونت در تشکیلات سیاسی را نباید همسنگ اخلاقی ترامپ دانست که آگاهانه به شعلههای شکاف نژادی و فرهنگی آتش زده است؛ چه بسا این افراد حتی غیرمستقیم تحت نفوذ رئیس جمهور بودهاند. اما ناتوانی در محکوم کردن صریح خشونتها نمایانگر تحولی نگرانکننده است که میتواند آسیبی جدی به بافت اجتماعی ما وارد کند، آسیبی که ترمیم و جبران آن دشوار خواهد بود.
پنیل ای. جوزف (Peniel E. Joseph) بنیانگذار مرکز مطالعات نژاد و دموکراسی در دانشگاه تگزاس و استاد تاریخ و نویسنده کتاب "شمشیر و سپر: زندگی انقلابی مالکوم ایکس و مارتین لوتر کینگ": بین اعتراضات گروهی اخیر در سراسر آمریکا با خیزشهای پیشین علیه خشونت و تبعیضنژادی، چندین تفاوت وجود دارد. این بار کشور همزمان با بیکاری کلان ناشی از همهگیری کووید-19 و تفاوت پیامدهای ویروس در جوامع سفید و سیاه هم روبه روست که به خشم بسیاری از معترضان دامن زده است.
فناوری هم یکی دیگر از عوامل ایجاد تفاوت بین این اعتراض با اعتراضات پیشین است. میلیونها آمریکایی تقریبا به طور زنده شاهد مرگ فلوید در رسانههای اجتماعی بودند و بخشهای گوناگون جامعه- آمریکاییهای آفریقایی تبار، سفیدها، آمریکاییهای لاتینتبار، آمریکاییهای آسیایی تبار و متحدان بومی- نه تنها برای مطالبه عدالت در برابر مرگ فلوید بلکه برای بازنگری اساسی در دموکراسی آمریکایی به خیابانها ریختند.
همچنین به نظر میرسد که معترضان اینبار درباره ساختار نژادپرستی در گذشته آگاهی بیشتری یافته و آماده مبارزه با آن شدهاند. بسیاری فهمیدهاند که سیستم عدالت جنایی تنها بخشی از چشمانداز ساختارهای سرکوب- از جناییسازی فقرا تا دسترسی نابرابر به مسکن، غذا، شغل، ایمنی محیط، مراقبتهای بهداشتی، هوای پاکیزه، آب و شهروندی- در سراسر آمریکا است.
آنها برای پیشگیری از دسترسی نظام عدالت کیفری به منابع سرمایه و تبدیل منابعی که صرف مجازات، حبس و کشتن جوامع سیاهان میشود به سرمایههایی برای پیشرفت و شکوفایی این جوامع، پیشنهادهای هوشیارانه، روشن و اصلاحگرایانه نیاز دارند. این لحظه و انرژی ناشی از آن در گستره آمریکا فرصتی چشمگیر برای سیاه پوستان است تا یک بار برای همیشه با پایان دادن به نژادپرستی نهادینه شده و برتری سفیدپوستان در آمریکا، به شان انسانی و شهروندی کامل دست یابند.
نانسی ایزنبرگ (Nancy Isenberg- استاد تاریخ دانشگاه دولتی لوئیزانا و نویسنده کتاب "خاکستر سفید: چهل سال تاریخ روایت نشده از طبقه اجتماعی در آمریکا": ویژگی غیرمعمول موج اعتراضات اخیر، تاکید رئیس جمهور بر "سلطه" بر معترضان بود که در واقع بیانگر و تحریککننده یک پاسخ خشونت آمیز علیه اعتراضات است.
دونالد ترامپ در کلامی ویرانگر، معترضان را "جنایتکار" نامید، همان واژهای که او در کارزار انتخاباتیاش برای توصیف مهاجران استفاده کرده بود. واژه "جنایتکاران" آگاهانه یک تصویر نژادی و طبقاتی را بازتاب میدهد: جمعیت آشوبگر، اوباش خیابانی، کسانی که ترامپ آنها را افراد منحرف، درجه دو و بیکلاسی میبیند که باید به شدت سرکوب شوند. ویژگی بیسابقه اعتراضات اخیر این است که ترامپ آشکارا، قلدر بودن خود را به رخ میکشد و توهم اجتماعی داروینی درباره برتری قوی به فقیر را مورد تاکید قرار میدهد. این در تاریخ کشوری که از پیش هم با موارد نژادپرستی انباشته شده، چرخشی نامیمون و مسموم است.
خلیل جبران محمد (Khalil Gibran Muhammad) استاد تاریخ، نژاد و سیاست عمومی در دانشکده کندی دانشگاه هارواد و نویسنده کتاب "محکومیت سیاهپوست بودن": با توجه به سراسری بودن اعتراضات اخیر، استفاده از گلولههای پلاستیکی، گاز اشک آور و نارنجک عیه معترضان در مقایسه با اعتراضات گذشته افزایش یافته است. گزارشها حاکی است که در شهرهای مختلف از زور استفاده بیش از حد میشود. به نظر میرسد که پلیس خشنتر و تهاجمیتر شده است به ویژه زمانی که شب فرا میرسد و به خصوص در پاسخ به آنهایی که آگاهانه به تخریب اموال میپردازند. از کاخ سفید تا فرمانداریها، تمام مقامات، معترضانِ پس از ساعات عادی اعتراضات را جنایتکاران خشونتگرا نامیده و خواهان اجرای قانون و نظم شدهاند.
تناقض عمیقی در ناآرامیهای مدنی اخیر آمریکا وجود دارد. همزمان با تلاش مقامات برای محافظت از اموال و دفاع از حق اعتراض صلحآمیز مردم برای قربانیان خشونت پلیس، نیروی پلیس ریسک کشتن تعداد بیشتری از مردم را پذیرفته است. این هیچ مفهومی ندارد و فقط نشان میدهد که خشونت دولتی و تهدید ناشی از آن چقدر در قلب دموکراسی آمریکایی نفوذ کرده است.
هیثر بوشی (Heather Boushey) رئیس و مدیر عامل مرکز واشنگتن برای رشد برابر و نویسنده کتاب "واگسسته: چگونه نابرابری اقتصاد ما را محدود کرده است و ما برای حل آن چه میتوانیم بکنیم؟": تفاوت اعتراضات اخیر این است که همهگیری کروناویروس شکنندگی و آسیبپذیریهای بخش مرکزی جامعه و مردم ما را آشکار کرد. برای نیم قرن ما اجازه دادیم که نابرابری اقتصادی افزایش یابد، چیزی که کشور را در برابر کروناویروس و پیامدهای اقتصادی مخرب آن آسیبپذیرتر کرد. ناکامی ایالات متحده در تضمین این که تمام کارگران به بیمه بیکاری ناشی از بیماری و همچنین مراقبتهای پزشکی و بهداشتی دسترسی دارند، در جهانِ پیشرفته، همتا ندارد.
البته نابرابری نژادی در قلب نابرابری آمریکایی قرار دارد. مثلا میانگین ثروت خانوادههای سفید پوست امروزه 10 برابر ثروت سیاهان است. اعتراضها نشان داد که چگونه دولت اعتماد سیاهپوستان برای محافظت از منافع آنها را از دست داده است- چه محافظت از آنها در برابر بیماری و چه در برابر خشونت پلیس.
کریستوفر اس پارکر (Christopher S. Parker) استاد علوم سیاسی دانشگاه واشنگتن و نویسنده کتاب "آرزوی بزرگ سفید: دونالد ترامپ، نژاد و بحران دموکراسی آمریکایی": تفاوت اعتراضات اخیر با اعتراضات پیشین بر سفیدپوستان میانهرو متمرکز است. مارتین لوتر کینگ از سفید پوستان میانهرو برای توصیف سفیدپوستانی استفاده کرد که در جنبش حقوق مدنی زمینهای هیچ کسی را تصرف نکردند و از خودبرتربینیهای سفیدپوستان دور بوردند، اما برای پیشرفت برابری نژادی هم کاری نکردند. به بیان بهتر، آنها از جانبداری خودداری کردند. به همین دلیل لوتر کینگ باور داشت که اگر این افراد بخشی از راه حل نیستند پس بخشی از مشکل هستند.
در شرایط کنونی، سفیدپوستان میانهرو آنهایی هستند که نژادپرستی را میبینند اما هیچ کاری انجام نمیدهند در حالی که سرانجام از برتری سفیدپوستان سود میبرند. شواهد نشان میدهد که این سفیدهای میانهرو باید آماده گسستن از نژادپرستی شرمآورانه ترامپ باشند.
نه تنها دموکراتها بلکه اکثریت سیاستمداران مستقل در آمریکا میگویند که از نژادپرستی ترامپ بیزار هستند. این یک چرخش است: 46 درصد از سیاستمدارن مستقل در 2016 میلادی از ترامپ حمایت کردند. اگر ترامپ به برتری دادن به سفیدپوستان ادامه بدهد، آمریکایی ها سرانجام در آیندهای نزدیک به سوی یک اکثریت ضدنژادپرستی حرکت خواهند کرد.
روث بن-غیات (Ruth Ben-Ghiat) استاد تاریخ و پژوهشگر مساله فاشیسم در دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب "مردان قدرتمند: از موسولینی تا کنون": ترکیب دو عامل، اعتراضات کنونی را متفاوت کرده است: کروناویروس و یک رئیسجمهوری با اندیشههای استبدادی. هر دو عامل، تازه هستند؛ آنها شیوههای کهن انجام کارها را ریشهکن و طبق روشهای پیشبینی نشده رفتار میکنند. هر دو، مردم را به مخاطره میاندازند و از طریق "شیوع" عمل میکنند – یکی بیماری را شیوع می دهد و دیگری نفرت و فساد اخلاقی را – و جامعه را به فازی تازه میکشانند.
دونالد ترامپ از خشونت پلیس علیه رنگین پوستان استقبال میکند. با توجه به این که ترامپ ارتش آمریکا را ضد مردم خودش و به شیوهای کاملا استبدادی بسیج کرده و احتمال رسیدن موج دوم کروناویروس در اواخر تابستان وجود دارد، جامعه ما آزمون بسیار سختی را پیش رو دارد. به باور من، اشکال تازهای از تعامل و قدردانی نوین از ارزشهای یکپارچگی و عدالت اجتماعی پدیدار خواهد شد.
وانیتا گوپتا (Vanita Gupta) رئیس و مدیر عامل کنفرانس رهبری در حقوق مدنی و حقوق بشر و رئیس بخش حقوق مدنی در اداره دادگستری از 2014-2017: قتل سیاه پوستان به دست پلیس بخشی از تاریخ معافیتها و بخشودگی سفیدپوستان در برابر سیاهان است. در 2020، این وحشیگری پلیس در حالی اتفاق افتاد که پشت پرده، نابرابری عمیقی وجود دارد و افراد رنگین پوست بار پیامدهای نابرابر همهگیری کروناویروس را به دوش میکشند. سیاستسازان به محروم کردن جوامع ما از منابع اساسی لازم برای پیشرفت و شکوفایی آنها ادامه میدهند و بنابراین قابل پیشبینی است که جوامع رنگین پوستان، آسیب بیشتری از بیماری ببینند.
تلاقی این دو همهگیری- نژادپرستی ساختاری و کووید-19- همراه با یک انتخابات پیشرو که یکی از نامزدهای آن به شکل کارآمد علیه دموکراسی اعلان جنگ داده است، این لحظه را به طور کلی متفاوت میکند. رهبران با همراهی جوامع باید الگوی تازهای برای امنیت عمومی پیش بینی کنند که در آن به حقوق بشر تمام مردم احترام گذاشته شود.
این یعنی نه تنها باید رفتار و اقدامات پلیسی دگرش یاید بلکه باید ردپای نظام حقوق کیفری در زندگی رنگین پوستان محدود شود. ما باید رویکردمان به امنیت عمومی را دگرش دهیم و به جای سرمایهگذاری در مسائل جنایی و پلیسی به سرمایهگذاری در زمینه فرصتهای اقتصادی، تحصیلات، مراقبتهای پزشکی و سایر منافع عمومی بپردازیم.
منبع: پولتیکو / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :