احتمال تغییر نقشه سیاسی ایتالیا وجود دارد
امید تنها داشته اروپا در جعبه پاندورا
عبدالرحمن فتح الهی - پس کش و قوس های فراوان در خصوص برگزاری همه پرسی استقلال کاتالونیا و تاثیرات آن بر اتحادیه اروپا اکنون بیش از هر زمان دیگری رهبران این اتحادیه به واسطه پررنگ شدن رنگ و بوی جدایی طلبی اروپائیان و احتمال خدشه وارد شدن به تمامیت ارضی کشورهای ائتلاف قاره سبز احساس خطر می کنند. چرا که گویا مساله جدایی طلبی در سراسر اروپا از دستور کار روز کنار نمی رود و هر گوشه این قاره دغدغه کشوری مستقل را پیدا کرده است.
در سایه این نکته اکنون موضوع جدایی طلبی در اروپا بیش از همیشه اهمیت پیدا کرده است. همه این رویدادها متذکر آن است که این مساله (استقلال و جدایی طلبی) به شدت واگیردار است. زیرا ما شاهدیم که از ابتدای سال 2010 میلادی زمانی که تمام اروپا استقلال "کوزوو" را به رسمیت شناخت، "جعبه پاندورا" باز شد و بحران بود که پشت سر هم به نام استقلال، دامن سران قاره سبز را گرفت و زخم ناسور جدایی طلبی دوباه در اروپا سر باز کرد. شاید کمتر کسی باور می کرد که اروپای گذشته از جنگ های جهانی اول و دوم، در 1957 و بعدتر در 1993 که ذیل پیمان "ماستریخت" سودای شکل گیری یک کانتون بزرگ اقتصادی، سیاسی، نظامی و حتی فرهنگی را زیر لوای اتحادیه اروپا داشت، در هزاره سوم و به قولی در متمدن ترین نقطه جهان، شاهد رجعت به درگیری و جنگ های قومی و نژادی باشیم. از اختلافات هلندی زبانان و فرانسوی زبانان بلژیک تا جدایی اسکاتلند، ایرلند و ولز از بریتانیا خصوصا پس از برگزیت، مسایل قومی و نژادی مخصوص کشورهای حوزه بالکان، مسئله "اتا" ،"باسک"، بارسلونا و کاتالونیا در اسپانیا، طرح جدایی شمال ایتالیا از جنوب آن و ... ، همگی شاهدی بر این بحرانند. همان طور که به آن اشاره شد ایتالیا نیز در این فهرست جای قابل توجهی دارد.
شمال در برابر جنوب
"ونتو" و "لومباردی" یکشنبه 23 اکتبر سال جاری میلادی ساز جدایی خود را که از قبل تر کوک کرده بودند با حضور در پای صندوق رفراندوم جدایی از ایتالیا به صدا در آوردند. در همین راستا اکنون ایتالیا با بحران جدی روبه رو است، چرا که در سایه برگزاری همه پرسی جدایی و نتایج به دست آمده آن مقامات دو شهر شمالی ایتالیا (ونتو و لمباردی) که مجموعا 30 درصد تولید ناخالص داخلی ایتالیا و یک چهارم از رای دهندگان این کشور را در اختیار دارند (7.5 میلیون نفر جمعیت راه دهنده منطقه لمباردی و 3.5 میلیون نفر واجد شرایط در ونتو)، به زودی مذاکرات خودمختاری را با دولت و پارلمان ایتالیا آغاز خواهند کرد. از این رو با وجود آنکه این دو همه پرسی غیرالزام آور است، اما در سایه رای قاطع مثبت شرکت کنندگان آنها، روسای این دو منطقه همسایه، اهرم بیشتری در مذاکرات درخصوص مسائلی نظیر سهم بیشتر درآمد مالیاتی و کسب مسئولیت های بیشتر از دولت رم پیدا خواهند کرد.
ریشه های موج جدایی طلبی ایتالیا به دلیل شکاف عظیمی است که میان شمال و جنوب این کشور برقرار است. در شمال ایتالیا بخش تحصیل کرده، پول دار، اهل صنعت و سکولار و اروپایی تر این کشور زندگی می کنند، اما در جنوب افراد خون گرم تر، مذهبی تر و به مراتب از نظر اقتصادی، درآمدی و معیشتی فقیرتر هستند. همین تفاوت ها سبب شده تا شهرهایی چون "میلان" که قطب اقتصادی شمال ایتالیا و مرکز لمباردی و همچنین "ونیز"، "ورونا" و "مستره" (بخشی از ونیز) که قطب های گردشگری و از جمله بخش های صنعتی قدرتمند ونتو هستند، نماد اقتدار شمال ثروتمند در برابر شهرهایی چون "سیسیل" و خصوصا "رم" که به نوعی از دهه 40 میلادی نماد جنوب فقیربوده اند، تلقی شود. به ویژه این که جنبش استقلال طلبی سیسیل که از سال ۱۹۴۰ در ایتالیا فعال بوده است و توسط احزابی هم چون "حرکت برای استقلال سیسیلی ها"، "اتحاد سیسیل" و "حزب مردمی سیسیل" پشتیبانی می شود. در آن سوی ماجرا هم حزب "لیگ شمال" که سال های متمادی به دلیل برخورداری از صنعت توسعه یافته و امکانات بیشتر خواستار اختیارات بیشتر بوده است، اکنون در سایه رای مثبت 95 درصدی لمباردی و 98 درصدی ونتو به جدایی در صدد برداشتن آخرین گام های استقلال از ایتالیا هستند. اگرچه واضح است که این بدترین سناریوی ممکن برای ایتالیایی است که در آستانه فروپاشی و تکه تکه شدن قرار دارد. زیرا داستان تجزیه ایتالیا تنها به ونتو ولمباردی ختم نمی شود. در همین راستا قانون اساسی ایتالیا پیش از این نیز سطحی از خودمختاری را به پنج منطقه این کشور شامل منطقه عمدتا آلمانی زبان "ترنتینا – آلتو آدیج"، منطقه عمدتا فرانسوی زبان "آئوستا"، جزایر "ساردینیا" و "سیسیل" و منطقه "فریولی – ونزیا جیولیو" به دلیل موقعیتش در مرز با یوگسلاوی سابق اعطا کرده است. البته پیش از این منطقه ونتو دو بار در کسب موافقت دادگاه قانون اساسی ایتالیا برای برگزاری همه پرسی استقلال شکست خورده بود. مضاف بر تمام این مسائل اخیرا یک منطقه دیگر ایتالیا به نام "امیلدیا رومانیو" مذاکرات بر سر خودمختاری بیشتر را بدون برگزاری همه پرسی با رم آغاز کرده است.
البته نمی توان این حقیقت را نادیده گرفت که با حضور و مشارکت 40 درصدی مردم لمباردی و 57 درصدی ونتو مبارزه "ماتئو سالوینی"، رهبر حزب راست افراطی "اتحادیه شمال" یا همان لیگ شمال، "روبرتو مارونی"، رئیس منطقه لمباردی و"لوکا زایا"، رئیس منطقه ونتو که برگزار کنندگان این همه پرسی بوده اند و همراهی مردم شمال ایتالیا و بدنه سیاسی شامل احزاب و شخصیت های این کشور، موفقیت هایی را نیز برایشان به همراه داشته است؛ خصوصا که حزب راست میانه "به پیش ایتالیا" به ریاست سیلویو برلوسکونی، جنبش "پنج ستاره" و چندین اتحادیه کارگری از برگزاری همه پرسی و نتیجه مثبت آن حمایت کردند و در مقابل نیز حزب دموکرات، گروه حاکم در ایتالیا، موضعی نسبت به رفراندوم اتخاذ نکرده است، سبب پررنگ تر شدن این موفقیت ها در آینده خواهد شد؛ مضافا این که بروز مشکلات اقتصادی که از 2008 دامن اروپا را گرفته و تا کنون هم از آن خلاصی نیافته و مهمتر از همه مسئله رشد موج مهاجرت به اروپا و به موازاتش گسترش تروریسم در قاره سبز این جریان را در ایتالیا شدت خواهد بخشید.
رنگ متفاوت ایتالیا، گروتسک جدایی
علی رغم نکات یاد شده و بر خلاف صف آرایی خیابانی موافقان و مخالفان استقلال در کاتالونیا و بحرانی که دولت این منطقه و دولت مرکزی در دو سوی آن قرار دارند، در شمال ایتالیا، چه زمان قبل از برگزاری همه پرسی وچه بعد از آن، آرامش برقرار است و این نقطه تفاوت ایتالیا است. در سایه همین نکته همه پرسی در این منطقه به هیچ عنوان قابل مقایسه با همه پرسی در کاتالونیا نیست، چرا که انگیزه های جدایی طلبانه در این میان نقشی بازی نمی کنند و هر آن چه که سبب تقسیم شمال و جنوب ایتالیا است، به دلیل تفاوت سبک زندگی و شرایط متفاوت شمال و جنوب است.
ما اگر شمال ایتالیا را به صورتی مستقل در نظر بگیریم در می یابیم که چشم انداز این منطقه قابل توجه است، از همین رو است که دلایل اقتصادی زیادی برای جدا شدن در این مناطق وجود دارند. سبد مصرفی در شمال و جنوب کاملا از هم متمایز است. ضمن این که منطقه شمال از نظر صنعت بسیار توسعه یافته تر است. اگر شمال ایتالیا نماد صنعت، تجارت و علم است، جنوب نماد سیاست، تبانی ولابی است. تمام مسائل مربوط به مافیا مربوط به جنوب و شهر سیسیل است. تعبیری که برای توصیف سیاست در جنوب ایتالیایی ها خیلی به کار می گیرند، "clientalism" است. در جنوب بیکاری بالاست و به همین دلیل افرادی حول سیاست مداران جمع می شوند تا در دستگاه های دولتی کار بیابند و معیشت شان حل شود. بدیهی است که در چنین وضعی شبکه های غیرقانونی نظیر مافیا مجال بروز می یابند. بالاخره گره سیاست ایتالیا در رم قرار دارد و از آنجا برای کل ایتالیا از جمله شمال تعیین تکلیف می شود. در واکنش به این وضع، حزب "لگا نورد"(لیگ شمال) با تلاش های "ماتئو سالوینی" در کنار سایر احزاب راست رادیکال در شمال اکثریت یافته و خواستار جدایی شمال از جنوب و تشکیل دو کشور یا دو منطقه خودمختار هستند.
بر اساس آمار اتحادیه اروپا، سرانه درآمد در ونتو سالانه ۳۰ هزار و ۸۰۰ یورو و در لمباردی ۳۵ هزار و ۷۰۰ یورو است. در ایتالیا فقط "بولتسانو"، مرکز منطقه خودمختار "تیرول جنوبی"، از این نظر از ونتو و لمباردی بالاتر است. برای مقایسه، سرانه درآمد در کالابریا، جنوبی ترین استان ایتالیا، ۱۶ هزار و ۶۰۰ یورو در سال است. این تفاوت در درآمد سالانه سبب ایجاد این نگرش در مردم شمال شده است که نباید مالیات حاصل از درآمد شمال ایتالیا در جنوب این کشور صرف شود، بلکه مالیات دست رنج ما باید برای افزایش رفاه در همان مناطق هزینه شود. لذا تزی که امروزه مردم شمال ایتالیا دنبال می کنند این است که مالیات شمال در شمال ایتالیا صرف شود و به رم نرود. یکی دیگر از سیاست های این حزب، تحت فشار قرار دادن مهاجرین برای نماندن در ایتالیا است. دشواری گرفتن کارت اقامت تا حدودی مربوط به این مسئله می شود. به همین خاطر، "لیگ شمال" بر ضرورت مبارزه قاطعانه با سیسیل و به ویژه رم برای کسب آزادی و خودمختاری تاکید می کند و وعده ایجاد فضای کاری جدید، محدود کردن مهاجرت، احیای ارزش های واقعی برای هر شهروند ایتالیا و خانواده و کلیسا را می دهد. هر چند که در میان بحبوحه بالا گرفتن تب جدایی طلبی، اتحادیه اروپا سعی دارد استقلال و تفکیک منطقه ای را در کل اروپا حل و فصل کند. آینده تحولات نشان خواهد داد که توان و برنامه اتحادیه اروپا تا چه اندازه موفق خواهد بود. اما آن چیزی که در حال حاضر وجود دارد این است که فعلا حال و هوایی جدایی طلب در ایتالیا مانند سایر نقاط اروپا از اسپانیا تا ایرلند و اسکاتلند کاملا جدی است. علاوه بر "لیگ شمالی"، "جنبش استقلال سیسیلی"، "جبهه مستقل لومباردیا" و بسیاری جنبش های مشابه نیز فعال شده اند. تمامی این جنبش ها بر مشکلات موجود اضافه می کنند. بنابراین این دو همه پرسی از آن جهت هم می تواند مهم باشد که وضعیت کلی تمایلات سیاسی در ایتالیا در آستانه انتخابات سراسری سال آینده میلادی را بسنجد. زیرا این احتمال کاملا وجود دارد که بعد از چند دهه، نقشه سیاسی ایتالیا دگرگون شود و برنامه و استراتژی اروپا که از جدایی غیرقانونی کوزوو از صربستان حمایت کرده بود، کاملا تغییر کند.
در نهایت باید گفت که دلایل بروز جدایی طلبی در اتحادیه اروپا کم نیستند. انتقادات رو به گسترش از ساختارهای بروکراتیک بروکسل که روز به روز در حال رشد است یکی از این عوامل است که نمی تواند این مشکل را حل و فصل کند. علاوه بر این، ضعف و ناتوانی به خاطر سیاست های اشتباه سران اتحادیه اروپا و مضافا عدم وجود نهاد یا شخصیت ثقلی در مقامات مرکزی قاره سبز است، چرا که به ندرت شخصیت قوی در میانشان مشاهده می شود و همین نکته بر مشکلات می افزاید. در دیگر سو هم تمایل برخی جوامع و اقوام به تجربه زندگی مستقل با حفظ سنت های خود نیز مزید بر علت است. از همین رو هم تنها چیزی که اکنون اتحادیه اروپا دارد، امید در جعبه پاندورایی است که خودش درِ آن را باز کرده است.
نظر شما :