بازیگری که توان بسیج دیگران علیه مسکو را داشت
روابط روسیه با اتحادیه اروپا پس از خروج انگلیس
نویسنده: سید احمد حسینی، کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین المللی
دیپلماسی ایرانی: همه پرسی روز مردم بریتانیا و رای آنان برای خروج از اتحادیه اروپا، موضوعی است که بسیاری از تحلیلگران و صاحب نظران را به خود مشغول نموده و هر کس تلاش دارد از زاویه ای، این رویداد مهم اروپائی که شعاع جهانی به خود گرفته است را تحلیل و واکاوائی نماید.
برای پرداختن به این رویداد، ابعاد و موضوعات بسیار گسترده ای وجود دارد و کشورهای گوناگون نیز واکنش های مختلفی به آن نشان داده اند که هر یک حاوی نکات و ملاحظات قابل تاملی بوده است. یکی از کشورهایی که در این مقوله مطرح و رفتار و واکنش های آن مورد توجه قرار گرفته است، فدراسیون روسیه می باشد.
روسیه کشوری است که از دیرباز جهت گیری های سیاست خارجی و مواضع اروپائی آن با امیال و خواسته های انگلیس برخورد داشته و هر دو کشور تلاش داشته اند راهبردهای سیاست خارجی خود را به گونه ای تنظیم نمایند تا از موانع تدارک شده از سوی طرف مقابل، عبور نمایند.
این تقابل و رویاروئی، قدمت و تاریخچه طولانی دارد که پرداختن به آن، مجال و حوصله دیگری طلب می کند اما در همین دوره جدید یعنی دوران پس از فروپاشی شوروی و روندهای پس از آن، انگلیس همواره یک عامل مهم در جهت گیریهای سیاست خارجی روسیه در قبال غرب و بویژه کشورهای اروپائی بوده است.
این وضع در دوران جدید احیاء و بازیابی قدرت روسیه، اهمیت و حساسیت بسزائی یافته و بصورت خاص از آغاز بحران اوکراین و بازگرداندن شبه جزیره کریمه به خاک روسیه چهره جدیدی به خود گرفت و محور واشنگتن- لندن، نقش بسیاری در یکپارچه سازی و متحد کردن مواضع غرب در قبال روسیه در قالب تحریم های مالی و تجاری و تنگ تر کردن حلقه فشار بر روسیه، بازی کرد.
هر چند نمی توان اهمیت انگلیس را به اندازه ای بالا برد که آن را عاملی بنیادین در شکل گیری سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال روسیه دانست اما بدون تردید بازیگری بود که برای بسیج دیگران علیه روسیه، توان و انگیزه داشت.
دقت نظری در رفتارهای روسیه نشان می دهد که مسکو، برنامه هوشمندانه ای در قبال رفتارهای اروپا و رفراندوم مردم انگلیس در پیش گرفته که در یک ارزیابی کلی، ویژگی ها و مختصات آنرا بشرح زیر می توان برشمرد:
الف-روابط دوجانبه به جای پذیرش اتحادیه:
در شرایطی که اتحادیه اروپا همراه با ایالات متحده آمریکا، روسیه را به دلیل موضوع اوکراین و سوریه تحت فشار قرار داده بود، روسیه راهبرد روابط دوجانبه و تک به تک با کشورهای همراه و دوست در این مجموعه به جای تلاش در جهت تقویط روابط با اتحادیه را در پیش گرفت.
در این راستا، حفظ همکاری با آلمان بعنوان قویترین کشور اروپا و استفاده از ظرفیت آن در جهت کاستن از فشار اروپا، همکاری با ایتالیا، یونان، قبرس و غیره در دستور کار قرار گرفت. همچنین علی رغم اختلاف سیاسی با انگلیس، تلاش گردید از عنصر سرمایه گذاری شرکتها و عناصری روسی در این کشور بهره برده و بر مواضع سیاسی آن کشور تاثیرگذاری نماید.
ب-فشار بر اروپا از طریق بحرانهای منطقه ای:
یکی از موضوعاتی که اروپا را بشدت تحت فشار، تنگنا و دودستگی قرار داد، آثار و پیامدهای ناشی از بحران سوریه و منطقه خاورمیانه از طریق سیل مهاجرت ها به قاره سبز بود. روسیه یکی از طرف های این ماجرا بود که با سیاست های خود، عملا کشورهای اروپائی را در تنگنای شدید قرار داد تا از آن طریق وحدت و یکپارچگی آنان را بهم ریخته و امتیازات سیاسی از جمله نرمش در موضوع تحریم های وضع شده علیه خود را اخذ نماید.
پ- اهرم انرژی:
وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه، یکی از اهرم ها و نقاط قوت این کشور در رویاروئی با غرب و اروپا می باشد. روس ها در این زمینه، چند نکته را مورد توجه قرار دادند: اولا تلاش نمودند خود را کشور مسئولیت پذیری جلوه داده و از تسری دادن اختلافات سیاسی به همکاریهای اقتصادی، اجتناب نموده و غیر از کشور اوکراین که سیاست های تشدید فشار بر روسیه را دنبال می کرد در مورد بقیه کشورها به همکاری در بخش انرژی ادامه دادند.
علاوه بر آن سعی کردند از ورود رقبا و بازیگران جدید به بازی انرژی اروپا جلوگیری نمایند. در همین زمینه، گشایش های پس از برجام برای ایران و تمایل اروپا برای متنوع ساختن منابع تامین انرژی خود یک فرصت خوبی بود اما مسائل و مشکلات ناشی از تداوم آثار تحریم ها و فضای روانی پس از آن موجب شد که موضوع ایران عملا توفیق زیادی برای موفقیت نداشته باشد. در مورد بقیه کشورهای دارنده انرژی نیز بحران سوریه عملا گزینه های دیگر را تحت الشعاع قرار داده و زمینه خاصی برای ضربه به انحصار روسیه در بخش انرژی اروپا پیش نیامد.
ت- مجازات اقتصادی:
یکی از اقدامات روس ها در موضوع تحریم، بالا بردن هزینه کشورهای شرکت کننده در تحریم های ضد روسی بود. روسها با در پیش گرفتن برنامه هدفمندی، اولا در مقابل هر کشوری که در موضوع تحریم علیه روسیه شرکت می کرد، اقدام تلافی جویانه در پیش گرفته و علاوه بر آن، سیاست جایگزینی واردات از آن کشور را دنبال کردند.
این همان مدل رفتاری است که در مورد ترکیه انتخاب گردید و گذشت زمان نشان داد که ترک ها نتوانستند در مقابل آن مقاومت کنند. در کشورهای اروپائی نیز نغمه های نارضایتی شنیده می شود و کشورهای کوچک و ضعیف اروپا خواستار کنار گذاشتن تحریم ها علیه روسیه و بدست آوردن جایگاه خود در بازارهای آن کشور هستند.
ث- عنصر تحریک:
فعال شدن بال دیگر دیپلماسی روسیه در توسعه مناسبات با کشورهای شرقی و آسیائی، بخش دیگری از راهبرد روسیه برای فشار بر غرب و ایجاد تزلزل و تردید در دیواره سیاست های ضد روسی آنان بود. تعمیق همکاریها با چین، تشدید رفت و آمدها با کشورهای اسلامی و عربی، افزایش تعاملات با هند، برداشتن موانع همکاریها با ایران و نیز استفاده از ظرفیت سازمان شانگهای بخشی از این اقدامات روسیه بود که این موضوع را به غرب تفهیم می کرد اگر دست از سیاست تنگ نمودن محاصره روسیه برندارند این کشور از توانمدیها و ظرفیتهای جبهه دیگر خود استفاده خواهد برد.
ج-پاسخ به تهدیدات نظامی:
علی رغم ملاحظه جدی روسها برای عدم تحریک همسایگان و نیافتادن آنها در دامن آمریکا و انگلیس، روسیه در نشان دادن قدرت سخت و توان بازدارندگی و حتی اقدام پیش دستانه جدی است و ظرفیت های نظامی و هسته ای خود را کاملا بروز نموده و سامانه های مقابله با طراحی های نظامی ناتو را در بخش های اروپائی و منطقه کالننینگراد، مستقر کرده است.
چ-خویشتنداری در برابر رفراندوم انگلیس:
علی رغم اهمیت و حساسیت انتخاب مردم انگلیس، ملاحظه جدی روسها این بود که بهانه دست غربی ها داده نشود که از این کشور برای مصارف داخلی خود استفاده کرده و فضای سیاسی را به نفع خود دوقطبی نمایند. روسها با خویشتن داری، منتظر ماندند که اختلافات و مسائل داخلی اروپا سر باز کند و نقاط ضعف اروپا بیشتر خود را نشان دهد و قوه عاقله اروپا بکار افتد و خود را از زیر فشار سیاسی آمریکا و جناحهای تندرو در اروپا خارج کنند.
روسها هم برای انگلیس و هم برای اتحادیه اروپا تعریف دارند که تلاش می کنند سیاست خارجی خود را بر اساس آن هماهنگ نمایند. مسکو تلاش می کند با حاشیه رفتن کشورهای تندرو مانند انگلیس، اروپا به آرامش بهتری رسیده و بر سر فرمولی بینابینی و سازش آمیز با آنها به گفتگو بنشیند. طبعا یک انگلیس متعادل و مهار شده که از جایگاه محوری خود در جهت دهی به روندهای ضد روسی در اروپا تنزل نماید، یک وضعیت مطلوب برای روسیه است.
در خصوص اتحادیه اروپا نیز روسیه قطعا نمی خواهد که تضعیف اروپا از حد و مرز فراتر رود. روسیه همانطور که نمی خواهد یک اتحادیه منسجم، قدرتمند و با مواضع تند در مقابل خود ببیند همانطور از بی ثباتی در اروپا بعنوان شریک نخست تجاری خود، گریزان است و تلاش دارد از طریق پیوندهای اقتصادی، تجاری، مالی و فرهنگی، به درک مشترکی با آن در خصوص مسائل پیش روی رسیده و منافع ملی خود را با دغدغه کمتری دنبال نماید.
نظر شما :