دشمن بی مرز و وقت خردمندان
زمان مبارزه با افراط کی فرا میرسد؟
"آیا زمان آن نرسیده است که یک اراده قوی و جدی جهانی علیه افراط و خشونت ورزی شکل گیرد؟"
افراط گرایی و خشونت ورزی از آن دست امورند که در ذات خود با طبیعت بشر و با رفتارهای خردمندانه در زندگی انسان ها بیگانه اند چه آنکه اساسا با میل طبیعی بشری ناسازگارند. به همان اندازه که درمقابل، رفتارهای مبتنی بر خرد و سیاست های اعتدالی و میانه روانه به عنوان خصیصه یک انسان خردورز در تمامی فرهنگ ها شمرده می شود و سیاست های معتدل و به دور از خشونت و جنگ طلبی محترم شمرده و مقبول واقع می گردد.
افراط گرایی و تمایل به خشونت ورزی میتواند ریشه ها و علت های گوناگونی داشته باشد. اما هر دلیلی که برای آن ذکر شود، و در بسیاری از مواقع ریشه یابیهای علمی نیز بر آن ها صحه می گذارد، بسترهای رشد ونمو آنها را باید در جهل و نادانی جستجو نمود و این نکته ای است که در فرهنگ ایرانی که به طور سنتی تمایل زیادی به اعتدال و میانه روی دارد، بر آن تاکید بسیار می رود. به همان میزان که انسان نسبت به خویش و پدیده های پیرامونش در جهل و نادانی به سر برد به همان میزان باید از او انتظار تعصب و افراط در رفتار و سخت گیری در ابراز عقاید جاهلانه داشت. یکی از بزرگترین شخصیتهای دینی جهان اسلام، علی ابن ابیطالب علیه السلام تندروی و هم واپسگرایی را از نشانه های انسان های جاهل می داند: "شخص جاهل هماره دو رفتار بیش ندارد یا سرشار تندوری است و یا گرفتار کندروی".
شاعر بزرگ ایرانی مولانا نیز سخت گیری و تعصبات را علامت خامی و نادانی می داند:
این جهان همچون درختست ای کرام ما برو چون میوه های نیم خام
سخت گیرد خامها مر شاخ را زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان سست گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان سرد شد بر آدمی ملک جهان
سخت گیری و تعصب خامی است تا جنینی کار خون آشامی است
تعصبات و سخت گیری ها و تندروی ها برای زندگی فردی و حتی خانوادگی یک فاجعه اند، اما فاجعه حقیقی آنگاه آشکار می گردد که این خصیصه ها از جامه فردی به در آمده و لباس جامعه، مذهب، قوم و یا حتی یک گروه را در بر کنند. آنچه که امروزه در بخش هایی از کره خاکی به دست ابناء بشر رخ می دهد و هر از گاهی از گوشه ای سر برون می کند، در شمار این فاجعه هاست. چنین خشونت های افسار گسیخته ای گرچه در تاریخ بشر و در جنگ هایی که در تمای نقاط دنیا رخ می داده، مسبوق به سابقه است اما در زمان کنونی و با تلاشی که برای پیشرفت های مادی و معنوی در زندگی بشر صورت می گیرد، تعجب برانگیز و بلکه ترسناک است.
این خشونت ها و افراط ورزی های رشد یافته در بستر جهل و نادانی، معلول هر علتی که باشند؛ جهالت و نادانی؛ عقده های فروخفته؛ تلاش برای دست یابی به قدرت؛ میدان یافتن افرادی که ذاتی جنایتکار دارند و زمانی برای ابراز آن یافته اند و ؛ یا آمیخته ای از همه این امور، هر چه که باشند نیازمند آن است که صاحبان خرد در فضایی ناشی از اراده ای جدی و قوی برای مقابله و چاره جویی آن برآیند؛ چه آنکه خطر بزرگتری در راه است! خطر گسترش و شیوع این بیماری هولناک! بیماری افراط گرایی !
آمار کسانی که از اروپا و آمریکا در منطقه خاورمیانه در مسابقه آدم کشی این جنایتکاران مشارکت جسته اند، به گونه ای تکان دهنده است که هر صاحب خردی را به فکر وا می دارد. یک نظرسنجی در یکی از کشورهای منطقه بیانگر آن است که تمایل به تفکراتی همانند تفکر گروه جنایتکار داعش در بیش از 92 درصد شهروندان طرفدار دارد. این آمار ولو در آن اغراق صورت گرفته باشد باز هم هولناک و هراس انگیز است مخصوصا زمانی که دریابیم تمایل به آراء، رهبران و شیوه عمل دیگر گروه های مشابه همانند القاعده نیز در کشورهای عربی از وضعیت کمابیش مشابهی برخوردار است.
پیشنهاد WAVE و موجی نو
رئیس جمهور اسبق ایران محمد خاتمی در سال 2001 پیشنهادی را مبنی بر "گفتگوی تمدن ها" به سازمان ملل متحد ارائه داد و این در زمانی بود که نظریه پرداز روابط بین الملل ساموئل هانتیگتون به تازگی نظریه "برخورد تمدن ها" را مطرح ساخته بود. پیشنهاد رئیس جمهور ایران با استقبال بی نظیر سران و رهبران جهان و همچنین محافل دانشگاهی دنیا مواجه شد و در عمل آنچه را می رفت تا هراس از برخورد تمدن ها باشد به امید گفتگو و مفاهمه تمدن ها مبدل شد. سال گذشته و درست چند ماه بعد از به قدرت رسیدن رئیس جمهور جدید و میانه روی ایران دکتر حسن روحانی ، وی نیز با پیشنهاد موسوم به Wave به سازمان ملل متحد رفت. روحانی در اولین سخنرانی خود در مجمع عمومی نسبت به خطرات جنگ و افراطی گری هشدار داد و اظهار داشت که "باید افق جدیدی به روی بشر گشوده شود تا صلح بر جنگ و عدالت برستمگری و آزادی براستبداد و پیشرفت برعقب ماندگی چیره شود". برای تحقق این اهداف عالی وی پیشنهاد کرد که مجمع عمومی اقداماتی عملی برای اتحاد علیه خشونت وافراطی گری اتخاذ کند؛ قطعنامه ای که در 27/9/1392 در مجمع عمومی به تصویب رسید.
از آن تاریخ اما جهان حرکتی شایسته و جدی در این باره انجام نداد تا آنکه دامنه خشونت ها گسترده تر شد. بحران سوریه بستری مناسب و بسیار آماده برای رشد و گسترش گروه ها و افرادی بود که خواستند ذات خونریز و جنایتکار خود را در لباسی نو و با شعارهایی عامه پسند ارضاء کنند. برخی از کشورها در عمل با امکانات وسیع و گسترده ای که در اختیار این گروه ها قرار دادند و برخی دیگر نیز با حمایت های زبانی و دست زدن و هورا کشیدن بر این آتش هر روزه، نفت ریختند و زمانی شاخک های حسی رسانه ها و سیاست مداران تکان خورد که ناگهان جهان خود را در برابر پدیده ای خطرناک دید که برای هیچیک از دستاوردهای معنوی بشری، برای کرامت انسان ها و برای جان و مال و ناموسشان هیچ ارزش و اعتباری قائل نیست.
ارزشمندی ایده هایی از قبیل آنچه که روحانی مطرح ساخته اند، آن زمان آشکار می شود که دریابیم گسترش چنین پدیده های خطرناکی تا چه اندازه می تواند سریع باشد. هم اکنون جهان پیرامون ما شامل بسیاری از کشورها در وضعیت اسفناک گسترش خشونت و افراطی گری از نوع بین المللی آن قرار گرفته اند و موج هایی که ایجاد شد این ظرفیت را دارد که دیگر نقاط جهان را نیز در بر گیرد. بنابر این نظر به حجم فعالیت ها، عمق، گستره و تاکتیک های بکارگیری آنها از سوی گروه یا گروه های جنایتکار، همگان ناگزیرند تا برای یافتن راهکارهای عملی جهت مقابله با آن تلاش کنند.
در قطعنامه سازمان ملل که بر مبنای این طرح به تصویب رسیده است، چهار موضوع اساسی مورد توجه و تاکید قرار گرفته است: اول، نکوهش اقداماتی که ریشه در فرهنگ ستمگری، خودکامگی و افراط گرایی دارد ، همانند کاربرد و یا تهدید استفاده از زور علیه تمامیت و استقلال سیاسی ملتها؛ محکومیت حمله به مراکز فرهنگی و مذهبی و کشتن غیرنظامیان و زنان و کودکان؛ محکومیت هرگونه نفرت افکنی قومی، نژادی و مذهبی که به تبعیض و دشمنی وخشونت منجر شود و؛ محکومیت اقدامات تروریستی و رفتارهای خشونت آمیز در هرشکل و به هر بهانه ای.
دوم، حمایت از هر اقدامی که برای کنترل خشونت و حفظ کرامت و آزادی انسان انجام می پذیرد، همانند: استقبال از گفتگو بین فرهنگها و مذاهب و گروهها و احترام به آزادی بیان ؛ تاکید بر اهمیت مدارا در زندگی فرهنگی و اجتماعی و گسترش احترام متقابل؛ حمایت از حقوق زنان و مقابله با هرگونه اجحاف و نابرابری علیه آنان ؛ رواج فرهنگ اصلاح طلبی و اعتدال گرایی در عرصه های اجتماعی و سیاسی؛ تحکیم حقوق اساسی انسانها در هر سطح و شکلی، بهویژه حق برخورداری از زندگی مسالمت آمیز، عزتمندانه و همراه با کرامت انسانی.
سوم، راهبردهای عملی که قطعنامه برای دستیابی اهداف برشمرده شده پیش بینی می نماید، شامل: رویکردی فراگیر و غیر گزینشی نسبت به جوامع انسانی و اتخاذ تدابیر همه نگر نسبت به فرهنگها، مذاهب و جوامع مختلف؛ ترویج گفتگو در میان مردم در مورد ریشه های بنیادین افراطگری و خشونت ورزی به لحاظ سیاسی و اقتصادی؛ آگاهی بخشی و رواج دانش عمومی در زمینه اهمیت اعتدال، بردباری و حقوق بشر در زندگی سیاسی و اجتماعی و؛ تلاش برای ریشه کن کردن فقر و کاهش نابرابری و توجه به توسعه اقتصادی و اجتماعی
چهارم، توجه زیاد به نقش مهم و ارزنده جوامع مدنی و سازمانهای غیردولتی در کنار دولتها و سازمانهای بینالمللی برای مواجهه با افراطگری و خشونت ورزی؛ تاکید شایسته بر نقش رسانه های همگانی در ترسیم درست و واقعی فرهنگها، ملتها و مذاهب و تمرکز آنها بر جنبه های ویرانگر افراط گری و خشونت ورزی.
واقعیت آن است که طرح wave می تواند مبنا و برنامه جامعی برای کار جمعی در سطح جهان قرار گیرد. روح کلی و عصاره کامل این طرح یک بنیاد مشترک اخلاقی در میان همه ملل متمدن است و آن این که: سرشت آحاد بشریت دوستدار کرامت، رحمت و اعتدال است و خشونت و تندروی را ناگوار می شمارد. مخاطب این طرح نه تنها دولت ها که همه اندیشمندان، نخبگان و صاحبنظران سیاسی و بین المللی هستند تا راهکارهای رسیدن به صلح و امنیت پایدار بین المللی و جهانی عاری از خشونت و افراط گرایی را با تلاشی همگانی به جوامع انسانی تقدیم کنند.
هم اکنون شاهد تلاش هایی در سطح بین الملل برای مقابله با پدیده خطرناک تروریسم، خشونت و افراط گرایی هستیم. اما نباید چشم ها را بر حقایق بست و واقعیت ها و زمینه های گسترش این پدیده ها را از یاد برد. در کنار مبارزه با تروریست ها جهان باید چشم هایش را به عوامل به وجود آورنده خشونت و افراط باز کند و به معالجه آنها بپردازد. محتوای ایده رئیس جمهور روحانی نیز همین است: مبارزه باتروریسم و خشونت باید بدون وقفه و بدون هیچ توجیهی در هر کجا که رخ می دهد، صورت پذیرد؛ این مبارزه باید بدون پیش شرط و همه جانبه باشد؛ هدف این مبارزه باید تنها و الزاما حقوق تمامی انسان ها باشد و تنها گروه خاصی از انسان ها را متمایز نکند؛ مبارزه با خشونت وافراط گری باید بلند مدت و بر اساس تصمیمات جمعی باشد و ؛ نهایتا به عوامل موجده چنین پدیده های شومی در سطح بین الملل توجه کافی بشود.
و آخرین نکته ای که نباید از آن غافل بود آن است که برای مبارزه با تروریسم و خشونت نباید به گونه ای عمل نمود که بذرهای خشونت های گسترده تری در آینده ای دور یا نزدیک کاشته شود. شرایط در منطقه خاورمیانه به گونهای است که هر حرکت جدایی طلبانه می تواند آتش هایی مهار نشدنی را برای مدتی نامعلوم شعله ور سازد. حمایت های آشکار و پنهان از شعارها و یا حرکت های واگرایانه می تواند بستری مناسب برای بسط و گسترش خشونت از انواع دیگرش باشد. بنابر این برای آنکه تمامی کشورهای دنیا در اتحادی فراگیر علیه خشونت، افراط گری و تروریسم گردهم آیند، کسانی که مایلند ابتکار عمل را در این مبارزه در دست بگیرند پیش و بیش از همه باید صداقت و جدیت خود را به جهانیان نشان دهند؛ نباید در تصمیم خود برای مبارزه با تروریسم از هیچ تغییری در مرزهای کشورها حمایت کنند و: مهم تر از همه آنکه باید راهبرد خود را در مبارزه با خشونت و تروریسم مشخص کنند، تا تمامی کشورها بتوانند به آن اعتماد کنند.
" لا تُرَی الْجاهِلُ إلا مُفْرِطاً أوْ مُفَرَّطاً" (نهج البلاغه , حکمت , 70)
. روزنامه الشرق الاوسط، دوشنبه، 09 سبتمبر 2014 مـ , شماره [13069]
. World against Violence and Extremism.
نظر شما :