سی و هشتمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
قطر در سوریه برای خود هزینهتراشی کرد
دیپلماسی ایرانی: امسال سومین سالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی را که ماحصل سفر هر ساله وی به امریکا است، با هماهنگی او ترجمه و منتشر می کند. یادداشت هایی که در پی دیدارهای او با مقام های امریکایی در واشنگتن و نمایندگی های جامعه جهانی در نیویورک نوشته شده اند و به دلیل به روز بودن آنها اهمیت خاصی دارند. همانند همیشه نعوم نامی از مصاحبه کننده نمی آورد اگر چه سمت او را ذکر می کند، و به رویه همیشگی اش مصاحبه اش بیش از آن که مصاحبه باشد، گفت وگو و بحثی خواندنی است.
نعوم در مقدمه امسال یادداشت های خود آورده است: در طول 15 سال شاید هم بیشتری که هر سال در ماه مارس به واشنگتن سفر می کنم و نزدیک به پنج هفته ای را که هر سال در آن جا می گذرانم، به اداره های مختلف امریکایی و مراکز پژوهشی متنوع و صاحب نامی که ارتباطات بسیاری با سیاست خارجی و داخلی امریکا دارند، سر زده ام. امسال نیز به عادت هر ساله نزد همه آنها رفتم و به نیویورک که بعضی ها به آن لقب جهان داده اند، نیز سر زدم. با مقام های عالی رتبه نهادهای بین المللی چه اعضای سازمان ملل، چه دیپلمات های کشورهای مختلف و چه پژوهشگران مشهور مراکز پژوهشی فعال در ایالات متحده نیز دیدار کردم و همانند همیشه با برخی از چهره های ذی نفوذ در نهادهای امریکایی و حتی صهیونیستی هم دیدار کردم و به گفت وگو نشستم. در سلسله جدید از یادداشت هایم درباره شرق و غرب جهان عرب و همچنین تحولات خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین ایران اسلامی و ترکیه به طور مفصل خواهید خواند. البته افغانستان و پاکستان و کشوری که به تازگی تهدیدی برای امنیت ملی امریکا شده، یعنی کره شمالی نیز از قلم نینداخته ام. درگیری های فلسطینی – اسرائیلی را نیز فراموش نکرده ام.
در زیر سی و هشتمین بخش از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم را می خوانید:
از منبع واقعا آگاه و از افراد نزدیک به دیپلماسی منطقه ای که در نیویورک ساکن است و در سازمان های بین المللی و بسیار مهم عضویت دارد، درباره موضع امریکا در قبال بحران سوریه از جمله در آغاز بحران این کشور پرسیدم، گفت: «در ابتدا امریکا با ترکیه به ویژه حزب عدالت و توسعه بر سر این موضوع گفت وگو می کرد و با اصلاحات و مطالبات تظاهرکنندگان بود. تلاش می کرد با ترکیه از طریق مشاوره مستمر و رسیدن به تفاهمی در این باره برای اجرای اصلاحات ضروری در سوریه به توافق برسد. امید امریکا به بشار اسد یا این که به خواسته هایش جواب دهد یا به کمک های جامعه بین المللی برای انجام اصلاحات جواب مثبت بدهد و این کار را پیش ببرد بسیار پایین بود. این خود ترک ها بودند که به امریکا گفتند هیچ کار نکنید و از اسد نخواهید که از قدرت کنار برود و خواستار سقوط او نشوید. بهانه آنها این بود که روابط ویژه ای با او دارند و موفق می شوند که او را قانع کنند که آن چه باید انجام دهد را انجام دهد. بی شک سفرهای داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه به دمشق را به یاد می آوری. وقتی که ترک ها از بشار ناامید شدند مواضع واقعا سرسختانه ای پیش گرفتند و از او خواستند که از قدرت کناره گیری کند و حتی خواستار سرنگونی او شدند. دقیقا در همین موقع بود که امریکایی ها مواضع نهایی خود را در قبال بشار اسد و خانواده اش اتخاذ کردند و خواستار کناره گیری او از قدرت یا سرنگونی اش شدند.»
نظر دادم: «من از آن دسته افراد نیستم که خواستار سرنگونی اسد و حکومت او با قدرت نظامی و به ویژه قدرت نظامی شما هستند. بلکه من از جمله کسانی هستم که می گویم امریکا هم پیمان اکثر کشورهای عربی حامی تحولات سوریه است و باید این کشورها را در یک صف واحد در قبال سوریه با همه طرف ها و اهدافش از جمله مخالفان سیاسی ای که نماینده آنها در خارج هستند، قرار دهد. بنابر این باید یکپارچگی ای در مواضع مخالفین و تشکیلات نظامی آنها از جمله ارتش آزاد که بیش از همه فعال است، صورت بگیرد و آن را از تاثیرگذاری اسلام گرایان تکفیری که از این اختلاف های گوناگون برای مصادره انقلاب سوریه بهره برداری می کنند، نجات دهد.»
جواب داد: «کشورهای عربی تلاش کردند که آن چه تو خواستی را انجام دهند. اما تا کنون دستاوردی به دست نیاورده اند. و فکر هم نمی کنم که بتوانند هیچ گونه دستاوردی هم در این زمینه به دست آورند. چرا؟ نمی دانم. شورای امنیت نیز به دلیل وجود شکاف فعلی در آن میان روسیه و چین از یک سو و امریکا و اروپا از سوی دیگر نیز نمی تواند هیچ کاری کند. به رغم آن همه از سازمان ملل و هیئت امنای آن می خواهند که تحرکی داشته باشد و دستاوردی به دست آورد. اما عملا چه می تواند انجام دهد؟»
گفتم: «در میان تیم عربی – منطقه ای موید مخالفان سوریه که این گونه معروف است که با شما پیمان طولانی مدتی دارد، چند دستگی وجود دارد. بعضی از آنها مثل ترکیه و قطر از اخوان المسلمین در انقلاب های عربی به ویژه در سوریه حمایت می کنند و بعضی دیگر مثل عربستان و امارات و اردن پشتیبان سلفی ها هستند.»
نظر دادم: «قطر و کشورهای دیگر در اتحادیه عرب تلاش کردند که قطر را از این اتحادیه اخراج کنند و کرسی اش را به مخالفان بدهند. و این قطر بود که ریاست حکومت انتقالی را به هیتو داد و مخالفان حکومت اسد را پشت سر او آورد. این مساله را مخفی هم نکرد بلکه علنا بیان کرد. قطر با اتخاذ این موضع هزینه ای به خود تحمیل کرد. دوحه نتوانست در نشستی که در دوحه برگزار شد، هیتو را به عنوان نماینده مخالفان سوری معرفی کند. معاذ الخطیب، رئیس ائتلاف مخالفان سوری نماینده مخالفان بود.»
سپس پرسید: «مواضع عربستان و اردن و دیگر اسلام گرایان در سوریه را چگونه ارزیابی می کنی؟» جواب دادم: «عربستان می خواهد خود را از بشار و حکومت او خلاص کند. از انقلابیون به استثنای اخوان المسلمین حمایت می کند برای این که آن را سازمانی بین المللی می داند که شاخه هایی در کشورهای عربی و اسلامی دارد. در نتیجه آن را تهدیدی برای حکومت حاکم بر خود می داند. اما اردن، اخوانی های هم پیمان ملک حسین، پدر پادشاه فعلی، عبدالله دوم بودند و به او کمک کردند تا عرش حکومتش را در روزهای اوج ناصری ها حفظ کند. الآن این اخوانی ها هستند که افکار عمومی اردن را علیه فقر و فساد تحریک می کنند و به صورت غیر مستقیم و منقطع خواستار اصلاحات سیاسی و تبدیل کشور به پادشاهی مشروطه هستند. آنها به رغم شکست در انتخابات اخیر مجلس که آن را تحریم کردند، همچنان قدرت مهمی در اردن محسوب می شوند. آنها همچنین در ایجاد شکاف سیاسی اردنی – فلسطینی موفق عمل کردند.»
سپس به مصر و تحولات جاری در آن پرداخت و پرسید که آینده آن چه خواهد شد؟ جواب دادم: «می ترسم که مصر به یک هرج و مرج سوق پیدا کند. ملت مصر به خیابان ها آمدند و دیوار ترس را که می گفتند نزدشان بسیار بلند بوده کما این که نزد ما هم بلند است، شکستند. دیگر این دیوار به خانه خود بر نمی گردد. مخالفان مصری منظم نیستند به رغم این که نماینده مهم ملت مصر محسوب می شوند.» نظر داد: «اخوان المسلمین همچنان قدرت منظم و قدیمی باقی می مانند برای همین در هر انتخباتی شرکت کنند می توانند تعداد قابل توجهی از کرسی های پارلمان را به دست آورند.»
نظر شما :