خشونت زدایی در گرو گسترش فرهنگ «با دوستان مروت-با دشمنان مدارا» است
کمتر از سه هفته پیش بود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نشست خود، قطعنامه جهان عاری از خشونت و افراط گرایی را که بر اساس پیشنهاد حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران تدوین شده بود، با اجماع 190 کشور عضو این مجمع تصویب کرد؛ رخدادی که بیانگر استقبال جامعه جهانی از سیاست خارجی دولت تدبیر و امید بود که بر مبنای تعامل سازنده با دنیا شکل گرفته است.
در این راستا گروه پژوهش های خبری ایرنا با غلامعلی خوشرو معاون حقوقی و بین المللی وزیر امور خارجه در دولت اصلاحات، به گفت و گو نشست و دیدگاه وی را درباره این قطعنامه، اهمیت آن و راه های الزام آور کردن آن، جویا شد.
خوشرو، قطعنامه پیشنهاد شده از سوی ایران درباره جهان عاری از خشونت و افراط گرایی را ترجمان منشور حقوق شهروندی ارایه شده از سوی دولت حسن روحانی در عرصه بین المللی دانست.
وی با خطرناک توصیف کردن روند گسترش خشونت در جهان و منطقه، بر ضرورت مقابله با این پدیده تاکید کرد و گفت: دولت آقای دکتر روحانی فقط یک وظیفه اداری در این ارتباط ندارد بلکه وظیفه انسانی بزرگی دارد و آن این است که مانع از تبدیل ضد فرهنگ افراطی گری به فرهنگ عمومی جامعه بشود. به نظر من پیشنهاد ایشان در سازمان ملل زمینه ساز این می شود که توجه جدی جهان نسبت به این مقوله جلب و مانع فرهنگ شدن افرطی گری و خشونت شود.
در همین حال خوشرو با اشاره به گسترش آتش خشونت و فرقه گرایی در منطقه، ایده گفت و گوی تمدن های ˈسید محمد خاتمیˈ رییس جمهوری پیشین ایران را همچنان زنده و پابرجا دانست و وضعیت کنونی منطقه و جهان را نیازمند گفت وگوی مبتنی بر احترام میان ادیان و فرقه های مختلف اسلامی ذکر کرد.
معاون پیشین وزیر امور خارجه، در پایان گفت و گوی خود با ایرنا، با اشاره به لزوم اجرایی کردن این قطعنامه و قطعنامه های مشابه، بر فرهنگ سازی در این امر تاکید کرد.
خوشرو گفت: باید در ابتدا درک کنیم که اگر افراطی گری و خشونت به صورت یک فرهنگ در آید، همه فرزندان ما و در واقع نسل ما را درگیر می کند و به کام خطر فرو می برد. پس قدم اول این است که این موضوع به عنوان یک اولویت اساسی در همه برنامه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آموزشی ما قرار بگیرد.
در ادامه متن کامل گفت و گوی گروه پژوهش های خبری ایرنا با غلامعلی خوشرو آمده است:
***ایرنا: جناب آقای خوشرو ضمن تشکر از زمانی که در اختیار ایرنا قرار دادید، با توجه به اینکه جناب عالی به دلیل حضور در وزارت امور خارجه بویژه معاونت حقوقی و بین المللی، نسبت به روندهای بین المللی آشنایی دارید، به نظر شما تصویب قطعنامه جهان عاری از خشونت در مجمع عمومی سازمان ملل که بر اساس پیشنهاد حسن روحانی رییس جمهوری کشورمان، تدوین شد، چه دستاوردی می تواند برای کشورمان و جامعه جهانی داشته باشد و به طور کلی رویکرد دولت تدبیر و امید در سیاست خارجی را در تصویب این قطعنامه تا چه اندازه موثر می دانید؟
**خوشرو: در ابتدا من هم از خبرگزاری جمهوری اسلامی به دلیل توجه به این موضوع مهم تشکر می کنم. پیشنهادی که آقای دکتر روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کردند یک پیام اساسی داشت و آن اینکه جهان وارد چرخه ای از خشونت و افراطی گری شده است که صلح و امنیت بین المللی را تهدید می کند و به همین دلیل وی پیشنهاد تصویب قطعنامه ای در سازمان ملل دادند تا زمینه ها، دلایل و عواقب این افراطی گری مورد بررسی قرار گیرد. آقای روحانی با شعار تدبیر، عقلانیت و اعتدال روی کار آمده است و دولتی که اعتدال گرا و خرد محور است، به طور طبیعی با افراطی گری و خشونت مخالف است و می کوشد با خشونت و افراط در تمام حوزه های داخلی و خارجی مقابله کند. دولت تدبیر و اعتدال به دنبال ایجاد آرامش، صلح و همزیستی میان مردم و کشورها به خصوص در منطقه بسیار پرتنش و پر تنازع خاورمیانه است. افراطی گری بیشتر یک رویکرد است و جنبه های فکری، فرهنگی و ذهنی دارد، اما خشونت بیشتر جنبه عملی دارد و به صورت درگیری و ستمگری و کینه ورزی ظهور می کند.
***ایرنا: به نظر شما چه زمینه های حقوقی و بین المللی و ضرورت های عینی موجب شد تا ایران این موضوع را به عنوان یک اولویت به جامعه ی جهانی ارایه کند؟
**خوشرو: اکنون آتش فرقه گرایی، خشونت ورزی و افراطی گری منطقه ما را فرا گرفته است. از افغانستان گرفته تا پاکستان، بحرین، عراق ، سوریه و لبنان ما به صورت تقریبی هر روز شاهد قتل عام تعدادی از شیعیان هستیم. می بینیم کسی دشمنی خاصی هم با این افرادی که کشته می شوند ندارد و آنها تنها به دلیل تعلق عاطفی، دینی و مذهبی خود کشته می شوند؛ به دلیل اینکه در مسجد شیعیان هستند یا در عزاداری سالار شهیدان شرکت کرده اند یا به دلیل اینکه اسم آنها شیعه است، کشته می شوند. پس این یک روند بسیار خطرناک و ضد انسانی است که در آن انسان های بی گناه، زن ها و بچه ها در بازار، خیابان و مسجد مورد هجوم و حمله قرار می گیرند و این ضد اسلام، انسانیت و اخلاق است و باید جلوی آن گرفته شود. متاسفانه این کارها، ریشه های فرهنگی، تاریخی و عینی دارد. همین طور که می دانید تشیع و تسنن قرن ها در کنار هم با وجود برخی اختلاف ها میان آنها، زندگی مسالمت آمیزی داشته اند؛ اما در دوران جدید به خصوص در این چهار دهه اخیر و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران که خود یک پدیده مهمی بود و ایران را به کشوری که پایگاه تشیع است، تبدیل کرد و بهبود وضعیت شیعیان لبنان و همچنین سقوط صدام که به خلاصی شیعیان عراق از سلطه یک دیکتاتوری تاریخی منجر شد، شیعیان نوعی اقتدار سیاسی در منطقه پیدا کردند.
این رخدادها عکس العمل کسانی را در پی داشت که خود را داعیه دار جهان تسنن می دانند. آنها احساس کردند که یک هلال شیعی در حال شکل گرفتن است و در متن جهان عرب یک نگرش شیعی-ایرانی در حال رشد است. برای مقابله با این پدیده، آنها ایده های فرقه گرایانه و کشتارهای فرقه ای را در دستور کار خود قرار دادند و ایران و تشیع را به عنوان خطر بزرگ برای جهان اسلام قلمداد کردند. در این میان البته تحرکات صهیونیستی افرادی همچون ˈبرنارد لوییسˈ که از متفکران غربی است، به ایران ستیزی و شیعه ستیزی دامن زدند و و این افکار را رواج دادند. متاسفانه بخشی از جهان عرب هم به همین دلایل، شروع به دشمنی با ایران و تشیع کردند. این در حالی است که تشیع و تسنن دو فرقه اسلامی هستند که با وجود برخی اختلاف ها میان آنها، هرگز نباید موجب کشتار یکدیگر شوند. این کُشت و کشتارها بیشتر ابزار تعدادی از افراد ساده لوح برای مطامع سیاسی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای است. آنچه گفتم بُعد عینی مساله است.
بعد ذهنی مساله هم این است که تعداد زیادی از مدارس دینی وجود دارد که در آنجا یک توع نگرش عقب مانده و متحجر طالبانی تدریس می شود و تعدادی از جوانان ساده لوح در آنجا جمع می شوند و با پول و امکانات ارسالی از سوی برخی کشورهای نفتی، با ایدئولوژی خشونت و افراطی گری تربیت می شوند. در خارج از جهان اسلام هم شاهد هستیم که رفتارهای افراطی و غیرقابل قبولی شکل گرفته است؛ برای مثال حرکت شنیع قرآن سوزی کشیش آمریکایی جز برای تحریک مسلمانان و ایجاد یک اختلاف بزرگ و تحریک ِبخشی از مسیحیان برای آغاز جنگ صلیبی دیگر، هدف دیگری نداشت. همچنین کسانی که کاریکاتورهای ناشایست و وقیحی علیه ساحت گرامی پیامبر اسلام و مسلمانان کشیدند و منتشر کردند، همه برای ایجاد دشمنی، خشونت و افراطی گری است.
بنابراین به خاطر همین موارد بود که ایده بسیار مترقی گفت و گوی تمدن ها که توسط جناب آقای خاتمی رییس جمهوری اسبق ایران در دوازده سال پیش مطرح شد، همچنان زنده و پابرجاست. از این رو ما باید به دنبال گفت و گوهای احترام آمیز مبتنی بر شناخت بین ادیان باشیم؛ شناختی که بر اساس برابری و نه قُلدری است. همچنین می بینیم که جهان به گفت و گو بین ادیان و فرقه های مختلف دینی نیاز دارد و منطقه ما به خصوص به تعامل بین تشیع و تسنن نیازمند است. باید مانع از این شد که تندروی، سبب کشتارهای کور و فاجعه بار بین این دو فرقه اسلامی شود؛ چون هر خونی که ریخته شود، زمینه آتش افروزی بعدی را فراهم می کند. خشونت و افراطی گری قابل پیش گیری است. در این راه علمای دینی، روشنفکران، نویسندگان، واعظان و معلمان و همه کسانی که به نحوی با جامعه مرتبط هستند و یک نوع مرجعیت اخلاقی، دینی، سیاسی یا حتی هنری دارند، باید نقش خود را در کاهش این خشونت ها به کار بگیرند تا شاهد صحنه های فجیعی همچون کشتار یک خانواده به صرف شیعه بودن در عراق نباشیم. این اقدام ها جز یک تصویر خشونت آمیز و مغشوش از اسلام و ضربه زدن به ساحت مقدس دین، نتیجه ی دیگری ندارد.
***ایرنا: ارزیابی شما از وضعیت خشونت و افراط گری در جهان و بویژه منطقه خاورمیانه چیست؟ به طور کلی مهمترین نشانه ها، دلایل و بسترهای گسترش این پدیده را چه می دانید؟
**خوشرو: تا حدودی به این سوال پاسخ داده شد، اما دوباره تاکید می کنم که متاسفانه افراطی گری در حال اوج گرفتن است. من منطقه را آبستن افراطی گری های بیشتری می بینم و این حرف من دلایل خاصی دارد که می توانم به طور خلاصه ذکر کنم. اولین مورد مساله عدالت است. منطقه خاورمیانه از یک نوع بی عدالتی مزمن رنج می برد و در کانون این بی عدالتی، اقدام های رژیم اسراییل است که برای حدود 60 سال، در متن و قلب جامعه اسلامی، ظلم و ستم، اشغال و تجاوز را با کمک قدرت های غربی نهادینه کرده است و چون هیچ راهی برای کنترل این بی عدالتی در سطح جهانی وجود ندارد، ما به طور مرتب شاهد بروز این مشکلات هستیم و تا مشکل فلسطین به یک شیوه عدالت محور حل نشود، ما همچنان مشکلات زیادی را در منطقه خواهیم داشت.
مورد دیگر، مساله آزادی است. در بیشتر کشورهای اسلامی و عربی، دیکتاتورهای مادام العمری بر جوامع حکومت می کنند و با استبداد و سرکوب، جوامع را در عقب ماندگی نگه داشته اند و اجازه نداده اند که این جوامع با آزادی، به نقد و بررسی افکار و ایده ها بپردازند و این نبود آزادی، باعث نهادینه شدن رفتارهای خشونت آمیز و کردارهای افراطی در منطقه شده است.
مساله دیگر، بحث آگاهی است. نبود آگاهی یکی از ابعاد دیگر زمینه ساز خشونت و افراط گرایی است. وقتی که آموزش های بسیار سطحی و یک جانبه و مغرضانه به افراد و گروه ها داده می شود، زمانی که کلیشه های خطرناک در ذهن کودکان تصویر می شود و در واقع جهل و تحجر نهادینه می شود، به ایجاد رفتارهای تند و افراطی کمک می شود.
مورد چهارم، مساله اخلاق است. به عبارتی، تبهکاری، جنایت و خشونت، جای اخلاق، مدارا، تسامح و تساهل را گرفته است و این بی اخلاقی ها باعث می شود که افراد در کشتن دیگران، مراعات هیچ اصولی را نکنند. ما برای گذر از این افراط و خشونت به طور همزمان به همه این موارد نیازمندیم. به نظر من این موارد، عناصر مهمی برای غلبه کردن بر این جهان پرخشونت با این رویکردهای افراطی است. یک نکته که باید مورد توجه قرار گیرد این است که همیشه خشونت و افراطی گری در بین برخی افراد و اقشار موجود بوده است، اما خطری که اینک جهان ما را تهدید می کند، این است که این افراطی گری و خشونت در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ عمومی است و این به آن معنی است که منطقه ما در حال ورود به چرخه و دور باطلی از خشونت و افراطی است که از آن، راه خروجی نمی توان یافت و این خشونت همگانی می شود و دیگر کسی نسبت به اینکه امروز چند نفر در فلان انفجار کشته شدند، حساسیتی نشان نمی دهد و این مساله تبدیل به یک عادت و سنت غلط جاری می شود.
این در حالی است که اسلام درست خلاف این را می گوید. در اسلام اگر یک نفر بی گناه کشته شود، گویی که همه امت کشته شده اند. پس دولتی همچون دولت آقای دکتر روحانی فقط یک وظیفه اداری در این ارتباط ندارد بلکه یک وظیفه انسانی بزرگی دارد و آن این است که مانع از تبدیل ضد فرهنگ افراطی گری به فرهنگ عمومی جامعه بشود. به نظر من پیشنهاد ایشان در سازمان ملل زمینه ساز این می شود که توجه جدی جهان نسبت به این مقوله جلب و مانع فرهنگ شدن افرطی گری و خشونت شود.
***ایرنا: به نظر شما جمهوری اسلامی ایران به عنوان بانی طرح مبارزه با خشونت، چه کارهایی را می تواند در این زمینه در دستور کار خود قرار دهد؟
**خوشرو: ببینید ما باید در ابتدا درک کنیم که اگر افراطی گری و خشونت به صورت یک فرهنگ در آید، همه فرزندان ما و در واقع نسل ما را درگیر می کند و به کام خطر فرو می برد. پس قدم اول این است که این موضوع به عنوان یک اولویت اساسی در همه برنامه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آموزشی ما قرار بگیرد. همزمان باید یک سلسله رفتارها را محکوم کنیم و نسبت به یک سلسله رفتارها در جامعه، نگرشی منفی ایجاد کنیم. برای مثال رفتارهایی که مبتنی بر قوم ستیزی، ستیز مذهبی، تبعیض ملی و ملیت ها است، برخورد کاملا جدی کنیم. حمله به مراکز دینی، فرهنگی و اقدام های تروریستی را محکوم کنیم که البته ما نسبت به این موارد حساس هستیم. منطقه ای که در آن زندگی می کنیم در طول پانزده سال گذشته شاهد تحمیل دوجنگ عراق و افغانستان توسط ابرقدرت ها بوده است و ثمره این جنگ ها و خونریزی ها و به کاربردن سلاح ها و ابزارهای خشونت آمیز، گسترش افراطی گری و خشونت بوده است. برای مثال هر روزه مشاهده می کنیم که هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در حال بمباران مناطق مختلف هستند. این اعمال نیز نوعی اعمال تروریستی هستند و تنها شیوه آن متفاوت است. ما بارها شنیده ایم که یک مجلس عروسی توسط این هواپیماها در مناطق مختلف خاورمیانه همچون یمن، پاکستان و افغانستان مورد حمله قرار گرفته است. این موارد خشونت به بار می آورد و با دیدن این صحنه ها توسط مردم، چرخه وحشتناک و خشونت زایی ایجاد می شود. این موارد زمینه هایی است که باید محکوم بشود و فرهنگ سازی شود.
بخشی دیگر، اقداماتی است که باید در عمل انجام شود و دولت ها و ملت ها باید انجام دهند. برای مثال استقبال از گفت وگو و همکاری، بالابردن سطح تحمل و مدارای افراد، جلوگیری از تبعیض و پیشبرد فرهنگ اصلاح، از این موارد است. همین منشور حقوق شهروندی، یکی از اقدام های مهمی است که مانع از افراطی گری و خشونت می شود. به نظر من اگر دکتر روحانی در خارج، این پیشنهاد مقابله با خشونت و افراطی گری را ارایه داد، همزمان در داخل هم با ارایه ی این منشور که اصل و ریشه آن توجه به حقوق فردی افراد، احترام به حق حیات، حق آزادی بیان و آزادی اجتماع ها و آزادی تعیین روش زندگی است، آن را تکمیل کرد. من این اقدامات آقای دکتر روحانی در داخل و خارج را مکمل هم می بینم. در حقیقت منشور حقوق شهروندی مکمل و متمم داخلی قطعنامه مقابله با خشونت و افراطی گری است و ترجمان آن مقابله با افراطی گری و خشونت در خارج است.
یک نکته مهم دیگر این است که این موضوع، تنها یک موضوع سیاسی نیست، بلکه موضوعی رفتاری، فرهنگی و مرتبط با کردار روزانه ما و نحوه تعامل ما با یکدیگر است. برای مثال به رفتار یک معلم در کلاس با شاگردان خود مربوط است، به رفتار یک پدر با فرزندان خود مربوط است، به روش تربیتی و روش اجتماعی شدن ما مرنبط است و در واقع یک جهاد همگانی لازم است تا ما از خشونت و افراطی گری دور شویم و به حق و حقوق یکدیگر احترام بگذریم. ما در زندگی عادی خود رفتارهای خیلی افراطی داریم؛ برای مثال در رانندگی خود شاهد نوعی رفتارهای افراطی بلکه خشونت آمیز هستیم؛ بارها دیده ایم که اگر یک خانم به همراه فرزند کوچک خود در حال عبور از خط عابر پیاده است، چطور مورد خشونت سواره ها قرار می گیرد. ما عادت کرده ایم که وقتی به یک قدرتی می رسیم، از آن سوء استفاده کنیم و در این مورد وقتی سوار بر ماشین هستیم از این قدرت، سوء استفاده می کنیم و این یک فرهنگ غلط است و فرقی نمی کند که از چه سطح تحصیلات و آموزشی برخوردار باشیم.
***ایرنا: به نظر شما این قطعنامه چه بسترها و فرصت های جدیدی را پیش روی فعالان ضد خشونت و ضد افراطی گری در سراسر جهان قرار می دهد و چگونه می توان این فرصت ها را از نظر حقوقی در سطح ملی و جهانی به بهترین وجه عینیت بخشید تا صلح و آرامش و دوستی و همبستگی در سراسر جهان، تقویت شود؟
**خوشرو: این قطعنامه برای حکومت ها، اولویت هایی تعیین می کند که بر اساس آن باید اجازه فعال شدن جامعه مدنی و ایجاد نهادهای مدنی را بدهند تا در سطوح مدنی، این ایرادها و مشکلات رفتاری شناسایی شود و مورد نقد و بررسی قرار بگیرد و مردم خود رفتارهای غلط را اصلاح کنند و حکومت هم البته در این زمینه نفش بسیار مهمی دارد. برای مثال زمانی که یک فرد موتورسوار می تواند اینگونه حقوق دیگران را ضایع کند، یک حکومت با این حجم قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در هر حرکت، چقدر می تواند حقوق مردم را ضایع کند؟ پس حکومت قبل از هرچیز باید پاسخگو باشد و پاسخگویی و شفافیت و احترام گذاشتن به حقوق مردم را سرلوحه کار خود قرار دهد. پس تا این مساله، تبدیل به یک جنبش مدنی همگانی نشود، خشونت و افراط گرایی از بین نمی رود و این مساله باید در همه سطوح و اشکال خود ادامه پیدا کند.
***ایرنا: به نظر شما مهمترین راهکارها و اقدام های عملی به منظور کاستن از موج خشونت در جهان و ایجاد جریانی بر خلاف جهت آن چیست؟
**خوشرو: این مساله از لایه های مختلفی تشکیل شده است. یک سری از این موارد، به تصویب قوانینی احتیاج دارد که دامنه مداخله دولت در زندگی مردم و اجحاف در حقوق شهروندی آنان را کم می کند. شما مشاهده می کنید که این روزها بحث های زیادی درباره حق فردی، شنود تلفنی، بازرسی نامه ها، ورود ناموجه به حریم خصوصی مردم و نحوه تعامل با افراد، شنیده می شود. در حقیقت این مساله از یک سطح کلان حقوقی و از یک سطح مدنی تشکیل شده است که در مورد دوم اشاره کردم که باید سازمان های مردم نهاد فعال شوند و همچنین باید از طریق هنر، رسانه، فیلم به فرهنگ سازی بپردازیم و در این مورد رسانه ها نقش پررنگی دارند. در فرهنگ خود ما ابعاد گوناگونی در این ارتباط وجود دارد؛ مصداق آن را می توان در این بیت شعرˈ آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است، بادوستان مروت، بادشمنان مداراˈ یافت.
این نشان از یک فرهنگ غنی دارد که اگر همین امروز این دو مورد ذکر شده، یعنی با دوستان مروت و با دشمنان مدارا را، عملی بکنیم، چه اتفاق مناسبی خواهد افتاد. به نظر من شناساندن این جلوه های فرهنگی به جهان خیلی مهم است که اگر دخایر این فرهنگ به داخل و خارج معرفی شود، چقدر می تواند در جلوگیری از خشونت و افراط گرایی موثر باشد. پس در این ارتباط، رسانه ها، دولت ها، سازمان های مردم نهاد، جامعه مدنی، شخصیت های فرهنگی، ملی و هنری، توانایی کمک دارند. ما نباید به این دو موضوع- جلوگیری از خشونت و افراطی گری و احترام به حقوق شهروندی- به عنوان یک پدیده فصلی بنگریم، بلکه این موارد مستلزم تغییر نگرش و رفتار است و ما شاهد هستیم هرکس در هر جایگاهی به شکلی در تداوم این سیر خشونت و افراطی گری نقش دارد که باید این رفتارها تغییر کند.
در سطح بین المللی، برای رسیدن به یک جامعه ی بدون خشونت و کنترل کردن افراطی گری، نیاز است که این زورگویی و قلدری موجود در روابط بین الملل کنترل شود و در حوزه داخلی نیز اخلاق و رفتارها باید روی مدار عقلانیت و عدالت قرار گیرد که البته این اقدام ها سخت و دشوار اما لازم است. همچنین اختلاف ها نیز باید از طریق گفت وگو حل و فصل شود. ما نباید فکر کنیم اختلاف ها وجود ندارد. اختلاف در مذاهب، منابع، برداشت ها و رفتارها موجود است و باید باشد؛ اما از طریق گفت وگوی عدالت محور و با احترام متقابل باید به دنبال حل و فصل این موارد برویم.
***ایرنا: طی سال های گذشته برخی قدرت ها از جمله آمریکا، به بهانه وجود خشونت و افراط گرایی در برخی کشورها، دست به اقدام هایی با توجیه مقابله با آن زدند اما آن طور که به نظر می رسد این گونه اقدام ها، نه تنها باعث کاهش خشونت نشده، بلکه باعث گسترش و پیچیدگی آن نیز شده است. دلیل نتیجه ندادن این قبیل اقدام های سخت افزاری را چه می دانید؟ بر این اساس راهکار اعلام شده در قطعنامه جدید مجمع عمومی را چقدر نتیجه بخش می بینید؟
**خوشرو: با زور و خشونت نمی توان خشونت را از بین برد بلکه همانطور که پیشتر گفتم، حل این مساله، مستلزم عدالت، آگاهی بخشی، توسعه است. یکی دیگر از دلایل گسترش خشونت، فقر و عقب افتادگی و توسعه نیافتگی کشورهای منطقه است. به نظر من ابرقدرتی همچون آمریکا به جای هزینه کردن در سلاح های کشتار جمعی باید به تعبیر من در ˈسلاح های احیای جمعیˈ همچون آموزش و کشاورزی هزینه کند. اگر آمریکا به جای این مقدار هزینه در سلاح های کشتار جمعی، هزینه در آموزش و کشاورزی می کرد، مطمئن هستم که وضع عراق، افغانستان و پاکستان خیلی بهتر از الان بود و روابط دوستانه ای هم با آمریکا داشتند و خشونت و افراطی گری هم به این درجه نمی رسید. پس ابرقدرتی همچون آمریکا هم اگر با نیت مقابله با خشونت در منطقه حضور پیدا کرده باشد، در عمل زمینه های عینی برای رواج خشونت ایجاد کرده است و اگر مشاوران درستی داشتند، آنها را به توسعه و آموزش در این کشورها تشویق می کردند و نه به زورگویی و حمایت از دیکتاتورها و رفتارهای خلاف اخلاق کسانی که منافع آمریکا را در این مناطق حفظ کرده اند. پس باید بدانیم که مساله مقابله با خشونت یک شعار نیست بلکه این مساله تغییر در رفتار و کلام به خصوص قدرت ها را می طلبد.
***ایرنا: به عنوان پرسش پایانی تا چه اندازه امید وجود دارد که قطعنامه مجمع عمومی، در عمل محقق شود؟
**خوشرو: باید این قطعنامه و قطعنامه های مشابه اجرایی شود و تبدیل به یک فرهنگ شود و این یک امر همگانی و جهانی است. ممکن است بگوییم این اقدامی نشدنی است اما باید گفت که اقدام های درست هرچقدر هم نشدنی باشند خیلی بهتر از اقدام های غلطی است که باعث رواج خشونت می شوند. ما باید در داخل کشور این موضوع را جدی بگیریم و در همه جا راجع به این موضوع حرف بزنیم و از دیگر کشورها هم بخواهیم و در کارهایی هم که باعث کنترل خشونت می شود، پیشقدم شویم. برای مثال اگر در کشورهای همسایه ما گروه های قومی و مذهبی وجود دارند که خون هم را به ناحق می ریزند، سیاست خارجی ما توانایی ایجاد سازش در آنجا را داشته باشد و به طور کلی هر جایی در منطقه که خون آلود است را پاک کنیم و بخشی از عدالت، توسعه، اخلاق و آگاهی را رواج دهیم. این اقدام ها کارهای بسیار دشواری است اما کارهای انسانی مهمی است و جز این اقدام ها، ما منطقه را در کام یک آتش خاموش نشدنی فرو می بریم. پس باید بدانیم که با چه وضعیت خطیری روبرو هستیم و آن را کنترل کنیم. به نظر من این اقدام لازم و مثبتی است و ما در این راستا باید دیگران را هم دعوت به همکاری کنیم و خود ما نیز در مواردی همچون حقوق شهروندی، احترام به دیگران و نظرات متفاوت آنها و در دعوت به گفت و گوی خیرخواهانه پیشقدم و الگو باشیم و دیگران را نیز دعوت کنیم. من با اینکه نسبت به رواج خشونت بیمناک هستم اما در مورد انجام اقدام های انسانی و رحمانی در جهت کنترل این سیر خشونت و افراط گرایی بسیار امیدوارم
نظر شما :