شکست سیاستورزی اخوانالمسلمین
حسین سلیمی
اعتماد: تصویری که شبکه الجزیره از بحران و قدرت نمایی خیابانی در مصر پخش می کرد، گویای وضعیت قطب بندی شده یا پولاریزه این جامعه بود. از یک سو مخالفان محمد مرسی و منتقدان اخوان المسلمین صدها هزار نفر را گردهم آورده بودند و در دیگر سو در مناطقی دیگر موافقان او همین حجم از انسان های هوادار آنها را گرد آورده بودند. این زور آزمایی خیابانی گاه به خشونت کشیده می شد و اوضاع اجتماعی این کشور را به بن بستی شدید کشانده بود. این وضعیت یعنی قطب بندی شدن جامعه از نظر سیاسی شرایطی است که از منظر جامعه شناسی سیاسی امکان ثبات سیاسی را از میان می برد و راه را برای تقابل های شدید اجتماعی می گشاید. در جامعه پولاریزه شده معمولا نظامیان نقش محوری می یابند زیرا اگر ابزارهای کارآمد دموکراتیک برای تعیین تکلیف اختلافات سیاسی نهادینه نشده باشد، نظامیان تنها کسانی هستند که با استفاده از ابزار زور می توانند جامعه را به حالت تعادل بازگردانده و قادرند گروه هایی را که مطالبات سیاسی خود را به خیابان می کشانند به خانه بازگردانند.
آیا دموکراسی در نخستین آزمون خود در کشور مصر مردود شده است؟ آیا اسلامگرایی میانه روی که با ابزارهای دموکراتیک قدرت را در کشورهای مختلف خاورمیانه از جمله مصر به دست گرفته، در نخستین پیچ تند سیاست ورزی خود به دره افتادند؟ آیا مخالفان اسلامگرایی که اعتراضات خود را از ترکیه آغاز کردند و در مصر فعالیت خود را به اوج رساندند، از راه اعتراضات خیابانی و حضور در فضای مجازی می توانند طومار قدرت رسمی اسلامگرایان را در هم پیچند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها لازم است به چند نکته اساسی توجه کنیم:
1- با گذشت حدود سه سال از تحولات اخیر خاورمیانه که تحول طلبی مردم با موج نوین اسلامگرایی در کشورهای خاورمیانه گره خورد، گروه های اجتماعی مخالف اسلامگرایی و مخالفان اخوان المسلمین با استفاده از همان ابزاری که انقلاب ها و جنبش های اخیر خاورمیانه را آغاز کردند به مقابله همه جانبه با اسلامگرایان پرداخته و با بهانه کردن پاره یی از مشکلات اجرایی و مسائل اقتصادی در دولت های تحت امر آنها، ابتدا در شبکه های مجازی و سپس در خیابان ها، دولت های اسلامگرای اخوانی را تحت فشار گذاشتند. این حرکت از ترکیه آغاز شد که پس از چندی با آمیزه یی از سرکوب و توافق فرونشست. اما جامعه ترکیه به مانند جوامعی مثل مصر قطب بندی شده نیست و نهاد ارتش نیز در آن دیگر نهادی مستقل نیست. از این رو معترضان با تشدید فشار خیابانی و فضای مجازی نتوانستند بنیادهای حکومت حزب عدالت و توسعه را متزلزل سازند. اما داستان مصر داستان متفاوتی بود.
2- کشور مصر جامعه یی است که از همان بدو استقلال در سال 1921 به نوعی قطب بندی شده بود.
این امر به ویژه از ابتدای دهه 1950 که نظامیان با کودتای نظامی به قدرت رسیده و نام آن را انقلاب گذاشتند، تشدید شد. این زمان که با اوج گیری فعالیت های گسترده ترین و با نفوذترین تشکیلات مذهبی زمان با عنوان اخوان المسلمین همراه شد، به تدریج جامعه را به سوی قطب بندی پیش برد.
این امر از هنگامی آغاز شد که جمال عبدالناصر اخوان المسلمین را به تلاش برای ترور رهبر مصر متهم کرد و تلاش کرد با ابزار سرکوب آنها را از میدان منازعه سیاسی کنار زند. با این حال اخوان المسلمین از آن شرایط تاریخی استفاده کرد و با رفتن به لایه های زیرین جامعه و فعالیت در حوزه های اجتماعی و اعتقادی به گسترده ترین شبکه اسلامگرای خاورمیانه بدل شده و در تمامی کشورهای عربی منطقه ریشه دواند.
3- در مصر جدید اخوان المسلمین از ابتدا نقشی محوری در انقلاب مصر نداشت و توانسته بود بیشترین استفاده سیاسی را از این انقلاب کرده و نه فقط مجلس قانون گذاری را در اختیار گیرد بلکه کاندیدای آنها به عنوان نخستین رییس جمهور منتخب مردم مصر به قدرت رسید. این فرصت تاریخی بود که می توانست راه را برای احیای نوع جدیدی از اسلامگرایی در عرصه رسمی سیاست گذاری بگشاید . اما به نظر می رسد که محمد مرسی و همراهان اخوانی او نتوانستند از این فرصت به خوبی استفاده کنند. آنها در درجه اول مخالفان سیاسی خود را دست کم گرفتند، نه فقط نظرات آنها را در تدوین قانون اساسی نادیده گرفتند و بندی را وارد قانون کردند که نقطه حساس آنها بود، بلکه در دولت نیز نتوانستند سلایق مختلف را گردهم جمع کنند. از این رو نه فقط سکولارها، بلکه اسلامگرایان تندرو مانند حزب النور به آنها پشت کردند و بخش عمده یی از جامعه سیاسی در مقابل آنها قرار گرفت. محمد مرسی در انتخابات ریاست جمهوری با آرای حدود 13 درصد از کسانی که شرایط شرکت در انتخابات را داشتند به ریاست جمهوری رسیده بود و این درصد آنقدر قاطع نبود که آنها را به گونه یی از اقتدارگرایی در جامعه مصر بکشاند. این اشتباه بزرگی بود که مرسی چند روز قبل از سرنگونی به آن اعتراف کرد. اما این اعترافات معمولا بسیار دیر است و تنها علامتی برای شکست معترفان محسوب می شود.
4- وضعیت اقتصادی اجتماعی مصر در یک سال گذشته رو به وخامت بیشتر پیش رفته بود. صنعت توریسم در این کشور در حال نیمه تعطیل بود و بیکاری و بحران اقتصادی به نقطه بحرانی خود نزدیک می شد و این نکته یی بود که وضعیت اسلامگرایان اخوانی را در سیاست ورزی متزلزل تر ساخته بود.
5- همگرایی میان کنشگرایان سیاسی سکولار و شبکه های اجتماعی حامی آنها با نظامیان به گونه یی بود که شرایط را برای سرنگونی اخوانی ها فراهم آورد. این امر در جامعه مصر شدیدتر بود زیرا در جوامعی مثل لیبی و تونس، دولت با ترکیبی از سکولارها و اسلامگرایان تشکیل شد و نیروهای سیاسی در درون این دولت ها به تعادل بیشتری رسیدند.
6- به نظر می رسد که این نقطه یی برای یک تحول جدی در جامعه مصر است. این را نمی توان نقطه پایان دموکراسی دانست. این را نمی توان نقطه پایان اسلامگرایی سیاسی در این جوامع دانست، اما این را می توان پایان راه برای قدرت کامل اسلامگرایان اخوانی در این کشور دانست. اخوان المسلمین در طول حدود 90 سال فعالیت خود بارها شرایط سرکوب را تجربه کرده است و توانسته با رفتن به لایه های زیرین جامعه خود را بازسازی کند، اما به نظر می رسد که نظام سیاسی نوظهور مصر در جریان این چالش جدید، اسلامگرایی اخوانی را به انزوا خواهد برد. از این پس نظامیان در فرصت کوتاهی دولت انتقالی را در دست خواهند داشت و پس از اصلاح مواد اسلامگرایانه قانون اساسی، انتخاباتی جدید را برگزار خواهند کرد که در آن ضمن آنکه اسلامگرایان جایی خواهند داشت اما کفه قدرت به سوی سکولارهایی خواهد چربید که امکان معامله بیشتری با جامعه جهانی داشته باشند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
نظر شما :