نهمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
اوباما تنها شش ماه فرصت دارد
دیپلماسی ایرانی: امسال سومین سالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی را که ماحصل سفر هر ساله وی به امریکا است، با هماهنگی او ترجمه و منتشر می کند. یادداشت هایی که در پی دیدارهای او با مقام های امریکایی در واشنگتن و نمایندگی های جامعه جهانی در نیویورک نوشته شده اند و به دلیل به روز بودن آنها اهمیت خاصی دارند. همانند همیشه نعوم نامی از مصاحبه کننده نمی آورد اگر چه سمت او را ذکر می کند، و به رویه همیشگی اش مصاحبه اش بیش از آن که مصاحبه باشد، گفت وگو و بحثی خواندنی است.
نعوم در مقدمه امسال یادداشت های خود آورده است: در طول 15 سال شاید هم بیشتری که هر سال در ماه مارس به واشنگتن سفر می کنم و نزدیک به پنج هفته ای را که هر سال در آن جا می گذرانم، به اداره های مختلف امریکایی و مراکز پژوهشی متنوع و صاحب نامی که ارتباطات بسیاری با سیاست خارجی و داخلی امریکا دارند، سر زده ام. امسال نیز به عادت هر ساله نزد همه آنها رفتم و به نیویورک که بعضی ها به آن لقب جهان داده اند، نیز سر زدم. با مقام های عالی رتبه نهادهای بین المللی چه اعضای سازمان ملل، چه دیپلمات های کشورهای مختلف و چه پژوهشگران مشهور مراکز پژوهشی فعال در ایالات متحده نیز دیدار کردم و همانند همیشه با برخی از چهره های ذی نفوذ در نهادهای امریکایی و حتی صهیونیستی هم دیدار کردم و به گفت وگو نشستم. در سلسله جدید از یادداشت هایم درباره شرق و غرب جهان عرب و همچنین تحولات خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین ایران اسلامی و ترکیه به طور مفصل خواهید خواند. البته افغانستان و پاکستان و کشوری که به تازگی تهدیدی برای امنیت ملی امریکا شده، یعنی کره شمالی نیز از قلم نینداخته ام. درگیری های فلسطینی – اسرائیلی را نیز فراموش نکرده ام.
در این جا نهمین بخش از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم را می خوانید:
دیدارهای من با شهروند عرب امریکایی که از خلال کارهای غیر سیاسی اش با شخصیت های بزرگ امریکایی کار می کند و فعالیت های بسیاری در زمینه درگیری های فلسطینی – اسرائیلی انجام داده است، مفصل بود. گفت وگوهای ما درباره امور مختلف عربی و امریکایی بود. در ابتدای صحبت هایش درباره اوباما گفت: «او مصمم است که در دور دوم دوران ریاست جمهوری اش راه حلی برای درگیری های فلسطینی – اسرائلی بر اساس راهکار "دو کشور" بیابد. تصمیمش هم تازه نیست اما امور بسیاری است که به او کمک نمی کنند. از جمله مواضع سلبی نتانیاهو و دشمن تراشی هایش. همچنین مواضع جریان های فلسطینی از جمله حماس. همچنین مواضع منطقه ای، سوریه و ایران. نبود التزام عملی اعراب از جمله عربستان به ویژه زمانی که هم و غمشان را بر روی خلاصی از تهدید ایران گذاشته اند. همچنین اجتناب نیروهای ملی فلسطینی و رئیس آن محمود عباس به انجام آن چه باید انجام دهند و نبود تیمی که دائما بگوید که چه تحولی در مواضع خارجی از قضایای ملی به وجود آمده است. عباس یک چیزی گفت و صائب عریقات و دیگران به او قوت قلب دادند مبنی بر این که "به مذاکره با اسرائیل باز نمی گردیم اگر شهرک سازی ها به ویژه در بیت المقدس متوقف نشوند و اسرائیل مراجع بین المللی را به رسمیت نشناسد." اولا نتانیاهو از این موضع استفاده کرد. او با صلابت حکومت خودگردان را رد می کند و برای همین اوباما را به سمت توقف کمک های مالی از حکومت خودگردان و توقف مذاکرات و استمرار شهرک سازی ها می فرستد. ثانیا، مذاکره را به عنوان مطالبه و حقوق قانونی فلسطینی ها رد نمی کند. او می گوید تو به عنوان نماینده آنها می توانی مذاکره کنی اما انتظار نداشته باش به چیزی یا به راه حلی برسی. ثالثا، عباس و تیم کاری او لازم بود که یک طرحی برای مذاکره ارائه می کردند که در آن مطالبات معقول آنها قید می شد تا چیزی در دست امریکایی ها می بود تا بتوانند بر اساس آن با اسرائیل مذاکره کنند و آن را راضی کنند که به راه حل برسد. چنین چیزی حتی در دوران رهبر تاریخی، یاسر عرفات هم به دست نیامد. دائما پیشنهادهایی ارائه می شد، چه از طرف اسرائیل چه از طرف امریکا اما طرف فلسطینی دائما آن را رد می کرد. کلینتون زمانی که رئیس جمهور بود عرفات را به دلیل رد پیشنهادهای جدید که بر اساس تشکیل دو کشور بود، ملامت کرد. شاید در آن موقع فلسطینی ها می توانستند حتی به صورت جزئی چیزی به دست بیاورند. اما به امریکایی ها هیچ چیز نهایی مکتوبی ندادند. اما اعراب که واشنگتن با آنها در تماس بود تا عرفات را راضی کنند که جواب مثبت بدهد هم از پاسخ گفتن امتناع کردند برای این که نمی دانستند که مذاکرات چگونه پیش خواهد رفت. اعراب جدی نیستند. عرفات با سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان تماس گرفت و به او گفت: "چیزی که کم داریم این است که حرم را به ما بدهند." عربستانی ها در زمان امیر نایف فعالیت هایی داشتند و او به رئیس جمهوری امریکا انتقاد کرد: "چه چیزی در این زمینه بیش از همه برای تو اهمیت دارد؟ این سوال در زمان تقدیر از سم لوئیس، سفیر امریکا در اسرائیل مطرح شد. به جای او زالمان شوفال جواب داد: کشور او که شریک فلسطین در مذاکرات صلح نیست. در این میان من وسط صحبت پریدم و گفتم: شریک حقیقی اسرائیل است اما اگر وجود آن را به رسمیت نشناسی کارهایت را به شکست می کشاند." همچنین گفتم: عباس اولین فلسطینی ای بود که رسما گفت برای تشکیل کشور فلسطینی بر اساس مرزهای 1967 تلاش می کند. او خوب می داند که بازگشت آن بخش از پناهندگان ملتش به سرزمین های 1948 غیر ممکن است و جای بحث نیست و برای همین باید با آن تعامل کند. فلسطینی ها باید مثل انور سادات رفتار کنند تا به این ترتیب بتوانند دل های امریکایی ها و یهودی های امریکا را به دست آورند تا به این ترتیب اسرائیل را در چالش بیندازند و فعالیت هایش را سخت کنند و عواقب سختی را متوجه آن و تندروهای اسرائیلی کنند.»
پرسیدم: آیا به نظرت اوباما فرصت یا موقعیت زمانی ای برای کار بر اساس تشکیل دو کشور یعنی فلسطین و اسرائیل دارد؟ تا کجا می تواند در این زمینه کار کند؟ جواب داد: «فرصت اوباما شش ماه است. احتمال موفقیت فرایند صلح بر اساس راه اسرائیلی – فلسطینی به نظر من خوب است. چرا که الآن نتانیاهو ضعیف است و بشار اسد ضیف است و ضعف یا سقوط او باعث تضعیف حزب الله می شود. و همه آنها باعث تضعیف ایران می شوند. اوضاع حماس تغییر کرده است. نتانیاهو امروز به اوباما نیاز دارد. علیه او "شورش" می کند و او را تحت فشار می گذارد اما با گذشت از حمله به ایران در سال گذشته به دلیل مخالفت اوباما و این که باید یک سال دیگر به او فرصت دهد تا تلاش کند بحث و گفت وگو با ایران را ادامه دهد در حقیقت اعتراف به این است که به امریکا در موضوع ایران نیاز دارد، اختلاف با اوباما اسرائیل را بیشتر از امریکا اذیت می کند. و این مساله را اسرائیلی ها از طریق رسانه هایشان فهمیده اند و می دانند. علاوه بر آن راضی کردن نتانیاهو به عذرخواهی از نخست وزیر ترکیه و قبولاندن او به دادن غرامت به قربانیان کشتی مرمری دلایل بسیاری دارد و ابن الوقت نیست. معاون اوباما در سفرش به اسرائیل، یک هفته قبل از سفر اوباما، که برای بررسی این مساله انجام شده بود، آن اتفاق را محقق کرده بود.»
نظر شما :