راهکار استراتژیک پیش روی جریان مقاومت در برابر تل آویو
حماس باید هزینه جنگ را بالا ببرد
ديپلماسي ايراني: خاطره جنگ 22 روزه سال 2008 میلادی در نوار غزه باز هم زنده شد. اگر اسرائیلی ها در اواخر 2008 و ابتدای سال 2009 میلادی همزمان با پیروزی باراک اوباما دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با حمله به غزه توجه بین المللی را به سمت خود جلب کردند امروز نیز درست ده روز پیش از پیروزی مجدد رئیس جمهوری امریکا در جدال با رقیب جمهوری خواه خود باز صدای گلوله از غزه به گوش می رسد. جنگنده های رژیم صهیونیستی با حمله به نوار غزه عزم خود را برای تحت تاثیر قرار دادن فضای بین المللی به نفع خود و البته بهره برداری انتخاباتی در آساتانه ژانویه جزم کرده اند. در این میان حماس سال 2012 با حماسی که در سال 2008 میلادی مقابل اسرائیل قدعلم کرد بسیار متفاوت است. شلیک راکت به دو شهر اصلی سرزمین های اشغالی یعنی بیت المقدس و تل آویو از موفقیت تسلیحاتی حماس در این چند سال خبر می دهد. همزمان در مصر نیز دیگر از حسنی مبارک طرفدار تل آویو خبری نیست و در نخستین ساعات حمله به غزه نخست وزیر مصر در راس هیاتی بلندپایه به نوار غزه می آید تا از نزدیک اتحاد و انسجام دولت خود به رهبری محمد مرسی اخوانی را با حماس به تصویر بکشد. به این بهانه با دكتر ماكان عيدي پور، كارشناس مسائل دفاعي و استراتژيك و تحليلگر مسائل اسرائیل به گفتگو نشستیم که ماحصل آن را در زیر می خوانید:
برای نخستین بار در طول تاریخ نظامی تبادل آتش میان حماس در نوار غزه و رژیم صهیونیستی ، موشکهای حماس به خاک بیت المقدس و تل آویو رسیدند. این در حالی است که در جریان جنگ 22 روزه حماس 660 مورد موشک پراکنی به سمت سرزمین های اشغالی داشت. موشک هایی با برد کوتاه و ساخت داخل. این بار اما حماس در سه روز 550 راکت به سمت اسرائیل پرتاب کرد. دلیل این موفقیت نظامی حماس را در چه می دانید؟
دليل اصلي اين موفقيت را تغيير حكومت در مصر بايد دانست. چراكه مصر امروز ديگر با گذشته متفاوت است و كمكهايي را از طريق رفح و راههاي ديگري در اختيار حماس قرار ميدهد. گروههايي كه در مصر هستند،گستره انتخاب بزرگتري را به حماس براي ادوات جنگي ميدهند،بنابراين ميتوان انتظار داشت كه حتي در آينده نيز شاهد سلاحهاي پيشرفتهتري هم باشيم. البته ناگفته نماند كه اين پيشرفتها در حوزه سلاحهاي سبك و چريكي است، چراكه به هيچ وجه انتقال سلاحهاي سنگين امكانپذير نيست.
بايد در اينجا به اين نكته اشاره كرد كه حماس در گذشته با راكتهاي دستساز و خانگي شليك ميكردند، اما اينبار از راكتاندازهاي اتوماتيك نيمهسبك استفاده كردند كه اين مساله نشان ميدهد كه اين موشكها را وارد كردهاند كه ضريب انفجار و برد بيشتري هم دارد. در حاليكه برد راكتهاي خانگي در حد بسيار پاييني بود و اسرائيليها آثار آنها را بزرگنمايي ميكردند.
موضوع ديگري كه بايد موردتوجه قرار داد اين است كه سلاحهايي كه در گذشته حماس از آنها استفاده ميكرد،قدرت تخريب بالايي نداشت و معمولا تلفات جاني به جا نميگذاشت، اما اينبار شاهد بوديم چند نفر كشته شدند. كشته شدن اين افراد هرچند بسيار كم اتفاق بسيار مهم و جدي است كه حماس براي اولين بار بدون حمله انتحاري توانست چند اسرائيلي را از بين ببرد. چراكه حمله انتحاري عليرغم آنكه آثار بسيار قوي دارد،اما به دليل آنكه نميتواند استراتژي تداومبخشي باشد، هميشگي و متناسب با حملات رژيم صهيونيستي نيست. به معناي ديگر هرگاه كه اراده شود گروه خاصي هميشه آماده اين حركت نيست،بنابراين اين حملات پيچيدگيهاي خاصي دارد و اگر كمي تدابير امنيتي را تشديد كنند، اين حملات غيرممكن ميشود.
پیام تلویحی حملات متفاوت حماس به خاک سرزمین های اشغالی برای دولتمردان اسرائیلی چیست؟ آیا می توان ادعا کرد که قدرت بازدارندگی نظامی حماس افزایش یافته است؟
اين بار حماس نشان داده است كه با سلاحهاي جديد خود ميتواند حتي با دقت پايين مراكز جمعيتي اصلي رژيم صهيونيستي را مورد هدف قرار داده و حتي جان شهروندان اسرائيلي را تهديد كنند. از سوي ديگر اگر فكر كنيم كه چنين روندي براي حماس بازدارندگي ايجاد خواهد كرد،تا اندازه اي سادهلوحي است،چراكه چند موشك نيمه سبك به هيچ وجه بازدارندگي ايجاد نميكند.
آنچه كه در اين حمله اخير اتفاق افتاده، اين است كه فوبياي امنيت در رژيم صهيونيستي تشديد ميشود. در اين مساله رسانههاي غربي براي اسرائيل نيز سنگ تمام گذاشتند و صحنههايي را نشان دادند كه گويي اتفاق بسيار وحشتناكي در اين منطقه افتاده است. بنابراين رسانهها نيز در صدد ايجاد جنگ رواني هستند و بايد بازهم به اين نكته توجه داشت كه اين موضوع بازدارندگي ايجاد نخواهد كرد،بلكه تنها توان چانهزني حماس را بالا خواهد برد. البته با توجه به اتفاقي كه در جنگ 33 روزه در مقابل حزب الله افتاد و در حقيقت آنچه كه براي اسرائيل پيش آمد و شكستي كه خورد،بايد انتظار اين را داشته باشيم كه شايد اينبار آنها پيشدستي كرده و اجازه ندهند كه حماس نيز ذرهذره قدرت گرفته و با گرفتن امتياز جايگاه خود را تثبيت كند.البته آنچه که امروز اهمیت دارد این است كه غزه قابل مقايسه با لبنان نيست، اولا غزه آن عوارض طبيعي يعني وسعت و جمعيت آنجا را ندارد و دوما آنكه حماس به هيچ وجه آن سازماندهي و سختافزارها را ندارد، سوم آنكه حماس همچنان در محاصره است. در نتيجه نميتوان انتظار داشت كه حماس در يك رويارويي نظامي كامل با ارتش اسرائيل قرار بگيرد و از رژيم صهيونيستي بعيد نيست كه اينگونه فكر كنند كه با كشتار وسيع و جستجوي منازل مردم در غزه بتواند اين سلاحها را پيدا كند. قطعا تعداد اين سلاحها محدود است و غزه هم جايي نيست كه به راحتي بتوانند آنها را پنهان كنند.
اسرائیلی ها حماس را به کمک گرفتن از کشورهایی چون ایران و قاچاق سلاح متهم می کنند. آیا نوع موشکی که این بار در حملات به اسرائیل مورد استفاده قرار گرفت با موشک هایی که حماس توان ساخت آن را دارد متفاوت است؟
بله، متفاوت بوده موشكي نيست كه دستي ساخته شود. اما بايد اضافه كرد كه مبدا اين سلاح اصلا مهم نيست،چراكه سلاح خاصي نيست و ميتوان از هر كشوري آن را تهيه كرد. در جنگ ايران و عراق و در دهه 50 هم از اينها استفاده ميشد و در حقيقت سلاح بسيار سادهاي است كه در تمام افريقا اين سلاحها وجود دارد. حتي با بودجه كمتر از چندهزاردلار هم ميتوان اين تجهيزات را در بازار تهيه كرد و نيازي نيست كه كشور ايران در اختيار حماس قرار دهد. بيشتر اين اتهامات مسائل عمليات رواني است كه قصد دارند همه چيز را به ايران نسبت دهند، همانند همان كارخانه سلاح در سودان كه به ايران نسبت داده بودند. به گفته مقامات غربي و اسرائيلي تعداد مسلسلها و سلاحهاي نيمهاتوماتيكي كه حماس در اختيار دارد،انگشتشمار و محدود است. در چنين شرايطي چطور ميتوان انتظار داشت كه به عنوان مثال ايران براي آنها كارخانهاي در سودان تاسيس كرده است. بنابراين هيچكدام از نيروهاي حزبالله و حماس نيازي ندارند كه از ايران سلاحي دريافت كنند.
پیش بینی شما از احتمال حمله زمینی اسرائیل به غزه چیست؟طولانی تر شدن درگیری های نظامی به نفع کدام طرف خواهد بود؟
به باور من ممكن است كه اين حملات با چنين اهدافي و يا حتي گستردهتر صورت گيرد. در نتيجه بمباران بسيار سنگيني صورت خواهد گرفت تا بتوانند ضربات اساسي را به حماس وارد كنند و ترور شخصيت ها را در دستور كار قرار دهند. اما آنچه كه آشكار شده اين است كه تغيير در مصر تاثير خود را كم كم نشان ميدهد. به معناي ديگر تغيير حكومت در مصر كه مهمترين كشور عربي در مساله فلسطين است،خود را نشان ميدهد. در آينده با تثبيت حكومت محمد مرسي در مصر اين عوارض جديتر هم ميشود. در نتيجه براي يك گروه چريكي كه جنگ نامنظمي را پيشيه خود قرار داده لجستيك و تسليحات مهمترين مساله است. در جنگ نامنظم ظرايف متفاوتي وجود دارد، يعني زمانيكه گروهي به شكل نامرئي با دشمني مرئي كه از نظر فيزيكي كاملا قابل بررسي با عنوان ارتش اسرائيل روبروست. اگر اين گروه نامرئي كه حماس (مقاومت اسلامي) است، بتواند خط پشتيباني خود را زنده نگه دارد،قطعا در معادلات نتايج بسيار خوبي خواهد گرفت، چراكه كار زيادي نيست كه يك ارتش منظم بتواند عليه يك ارتش نامنظم انجام دهد.
در جنگ نامنظم بحث روحيه،فرسايش،تداوم و اعتقاد بسيار مهم است. ضريب فرسايش به نفع گروه نامنظم و به ضرر گروه منظم است، بدان معنا هرچه زمان يك مناقشه طولانيتر شود،معمولا گروههاي نامنظم و چريكي فرصت بيشتري براي سازماندهي و تجربهاندوزي و جمعآوري پشتيباني دارند و ارتشهاي منظم معمولا دچار فرسايشهاي روحي، فيزيكي و نهايتا اعتقادي ميشوند كه منجر به بحرانهاي سياسي در داخل كشورهاي آنها ميشود. متاسفانه تا به امروز هيچگاه مقاومت اسلامي نتوانسته چنين فرسايشي را براي اسرائيليها ايجاد كند، اين فرسايش همان استراتژي بود كه حزبالله در لبنان ايجاد كرد،همانطور كه ميدانيد حزبالله در لبنان در طي چند دهه به ويژه در دهه 80 و 90 كاري كرد كه ارتش رژيم صهيونيستي ماندن در لبنان را هزينهبر تر از رفتن ارزيابي كرد،در نتيجه از آنجا خارج شد. اين روند خود نوعي پيروزي در جنگ است، چرا كه لازم نيست حتما در كمپيني چند روزه با دشمن مقابله كرده و از نظر نظامي آنها را شكست دهيم،بلكه ميتوان دشمن را دراز مدت شكست داد. تعريف كلاسيك شكست در جنگ "يعني تغيير اراده دشمن براي ادامه جنگ". بنابراين اگر بتوان اراده دشمن را براي ادامه از بين برد به معناي پيروزي است،حتي اگر يك گلوله هم شليك نكرده باشيد. اما اين استراتژي نياز به لجستيك و پشتيباني روحي و نظامي دارد كه اين مساله براي فلسطينيها در غزه غيرممكن بود. ولي امروزه با وضعيتي كه مصر دارد، اين روند غيرممكن نيست و غزه ميتواند به اين سمت حركت كند.
همچنين محدوديتهاي جغرافيايي نيز تاثيرگذار هستند كه غزه از يك سو به آب و سه طرف ديگر با اسرائيل و از يك بخش نيز با مصر و لبنان همسايه است. بازهم در مقايسه با لبنان بايد گفت كه لبنان عمق استراتژيك داشته و در جنوب موقعيتي داشت كه ميتوانست ارتش اسرائيل را به داخل كشانده و با آنها مقابله كند. در حاليكه تقريبا ورود به غزه مزيتي براي جنگ پارتيزاني نيست،به دليل آنكه ممكن است جنوب غزه بسياري از خطوط پشتيباني و حياتي حماس را مختل كند. در نتيجه جنگ در غزه سناريويهاي پيچيدهاي دارد،اما در فاكتورهايي با وضعيت حزبالله قابل مقايسه است.
بايد در اينجا بر اين نكته تاكيد كرد كه وضعيت به نفع رژيم صهيونيستي نيست و اين روزها بايد فشار بيشتري را تحمل كند. از سوي ديگر بايد منتظر واكنشهاي متفاوت كشورهاي اسلامي جديد با مديريتهاي انقلابي جديد باشيم،چراكه امروز حمله اسرائيل به غزه همانند گذشته با اعلاميههايي كه اخوانالمسليمن در خفا صادر ميكرد،به پايان نخواهد رسيد، قاعدتا مردم اين كشورها همانند تونس،مصر،ليبي، يمن و حتي دولتهايي كه همچنان همپيمان غرب هستند امروزه بيشتر خواهند ترسيد و حتي شايد اردن هم موضع مخالف بگيرد. چراكه اگر در اين مورد موضعي اتخاذ نكنند،خط آنها از افكارعمومي جهان عرب جدا ميشود.
تحريريه ديپلماسي ايراني/14
انتشار اولیه : شنبه 27 آبان 1391 / باز انتشار : چهارشنبه 1 آذر 1391
نظر شما :