فرار بی بازگشت صالح
در واقع این اتفاق فصل جدیدی در تحولات یمن گشوده است که امکان بازگشت شرایط را به شرایط گذشته دشوار میکند. یعنی با توجه به امیدی که مردم به خروج ایشان از کشور داشتند و با وضعیت بسیار بدی که ایشان از کشور خارج شد، و خوشحالی مردم از این اتفاق، بازگشت شرایط به دوران نا به سامان قبلی که صالح را مجبور به خروج از کشور کرد، بسیار بعید است.
در مجموع از ابتدا کوشش عربستان و نظام سیاسی در یمن این بود که به مردم امتیازات ناکامل و مرحله ای داده شود. به این معنا که امتیاز بزرگی در این تظاهرات داده نشود و اگر هم امتیازی داده میشود، به صورت مرحله ای و گام به گام باشد.
در حال حاضر این شرایط فراهم شد. یعنی هم متحدین غربی یمن مانند امریکاییها و هم عربستان و هم کسانی که در نظام سیاسی کنونی یمن حضور دارند، احساس میکنند که رفتن علی عبدالله صالح با این وضعیت یعنی دادن یک امتیاز به مردم و ایجاد آرامش نسبی در جنبش مردمی.
اگر ما خروج علی عبدالله صالح را با خروج بن علی مقایسه کنیم میبینیم که اگر صالح همان طور که بن علی از تونس خارج شد، از یمن میرفت، جنبش مردمیبسیار تقویت میشد و تاثیرات مثبتی را بر جنبشهای مردمی در دیگر کشورها به جا میگذاشت و امیدواری در این نهضتها تقویت میشد. هم چنین نیروهای انقلاب یمن علنی و شناخته نمیشدند و میتوانستند کار خود را ادامه دهند.
اما خروج علی عبدالله صالح به این صورت موجب خسته شدن جنبش شد و در مقابل امتیاز کمی هم به مردم دادند. علاوه بر این در مردم تردید و دودستگی ایجاد کردند.
در حال حاضر اقتصاد یمن کاملا متوقف است و مردم نیازهای شدید غذایی و اقتصادی دارند و حتی امور اجرایی نیز در یمن متوقف شده است و بسیاری از کارها مانند صدور شناسنامه، ثبت ازدواج و ثبت شرکتها هم در یمن متوقف است. لذا در حال حاضر رفتن علی عبدالله صالح که شعار مردم در صحنه یمن بود، شکل مظلومانه ای به خود گرفته و سبب شده است که تصمیماتی که خارجیها درباره یمن داشتند جامه عمل بپوشد و امتیاز دهی به مردم به صورت مرحله ای انجام شود.
به همین دلیل خارجیها تلاش نخواهند کرد که علی عبدالله صالح به یمن بازگردد.
برخی معتقدند شرایط کنونی نظام سیاسی در یمن به صورتی است که اعمال حاکمیت ممکن نیست و امکان فروپاشی و تجزیه وجود دارد. به نظر شما این تحلیل تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
آن چه مسلم است این است که هم عربستان و هم متحدان غربی این کشور و هم مقامات نظام سیاسی در یمن موضع واحدی در باره تحولات آینده دارند. هیچ کدام از اینها یعنی دولت کنونی یمن، عربستان و دنیای غرب درباره آینده یمن به طور جداگانه تصمیم نخواهند گرفت.
مجموعه اینها طبیعتا مترصد شناخت شرایط جدید خواهند بود که در شرایط حال حاضر باید چه گامیبردارند؟ طبیعتا برگشت آقای علی عبدالله صالح موج مخالفتها را بیشتر خواهد کرد و بنابراین گزینه بازگشت صالح گزینه ای است که آنها به سراغ آن نخواهند رفت. اما گزینههای بعدی بستگی به شرایط دارد. حرکتهای اخیر مردم یمن نشان میدهد که مردم تا آخر ایستاده اند و هیچ عاملی نمیتواند در اراده آنها سستی و خللی ایجاد کند. بنابراین به نظر میرسد این پتانسیل تا تشکیل حکومت مردمیادامه پیدا خواهد کرد و دنیای غرب نخواهد توانست با انتخاب جانشین برای علی عبدالله صالح به طور مثال فرزندش این پتانسیل را تحت الشعاع قرار دهد. چرا که مردم به دلیل پست نظامیکه او داشته است، با او موضع دارند. بنابراین پسر علی عبدالله صالح هم نمیتواند جانشین او باشد.
به نظر میرسد ترکیبی از یاران علی عبدالله صالح مانند ترکیبی که در مصر شاهد آن بودیم، احتمال رسیدن به قدرت را دارند اما به شرطی که وعده برگزاری سریع انتخابات و تغییر قانون اساسی را بدهند. بنابراین به نظر من آنها به زودی زمام را به دست مردم نخواهند داد و مانند مصر سعی خواهند کرد به طور مرحله ای عمل کنند و به تدریج گزینه حضور مردم را هم داشته باشند.
آیا در میان مخالفان یمن انسجام و پیوستگی لازم برای نقش آفرینی در روند انتقال قدرت وجود دارد؟
در ابتدای امر طبیعتا مواضع مخالفان به هم نزدیک است. اما طبیعی است و بسیار روشن است که با توجه به ویژگیهای جامعه یمن مانند تفاوتهایی که در میان قبایل یمن، مذهب و گذشتههای سیاسی، اگر بحث درباره تقسیم قدرت و واگذاری قدرت باشد، اختلافات آنها شدید خواهد شد. اما تا کنون به رغم این اختلافات و تفاوتها بسیار متحد در مقابل نظام سیاسی یمن و علی عبدالله صالح ایستاده اند و این وحدت و هماهنگی در حال حاضر بسیار امید بخش است.
نظر شما :