کشوری فقیر و انقلابی در خور تحسین
یمن فقیرترین کشور عربی است که در جوار ثروتمندترین کشورهای نفت خیز عرب قرار گرفته است. درآمد سرانه یمنیها کمتر از 600 دلار در سال است در حالیکه درامد سرانه مردم در کشورهای همسایه دهها هزار دلار ست. بطور مثال قطر با 75 هزار دلار درآمد سرانه رتبه دوم را در جهان بعد از لوکزامبورگ دارد.
40 درصد مردم یمن با درآمدی زیر 1/25 دلار در روز زیر خط فقر به سر میبرند. همسایگان ثروتمند هیچگاه رفتار سخاوتمندانه ای با مردم یمن نداشته اند بلکه بر اساس یک باور عمومی، آنها سعادت خود را در فقیر نگاه داشتن همسایه جنوبی خود میدیدهاند. این جمله از وصیت ملک عبدالعزیز خطاب به فرزندانش در باره یمن بر کسی در شبه جزیره عربستان پوشیده نیست که: "رخائکم فی ظنک الیمن" یعنی رفاه شما در تنگدستی یمن است. اما اکنون این کشور فقیر با خلق یک انقلاب بزرگ، روزهای حکومت دیکتاتور دست نشانده امریکا و مورد حمایت همسایه شمالی را به شماره انداخته و خواب را از چشمان شیوخ نفتی خلیج فارس ربوده است.
چند ویژگی را میتوان برای انقلاب مردم یمن بر شمرد:
1. اتحاد برای رسیدن به هدف مشترک: جامعه یمن تا قبل از شروع اعتراضات اخیر، جامعه ای چند پاره و تقسیم شده بود. شیعیان زیدی در شمال در ده سال اخیر در حال جنگ با دولت مرکزی به سر میبردند. درجنوب کشور مردم و احزاب از سیاستهای علی عبدالله صالح ناراضی و خواستار جدایی مجدد از شمال بوده اند. احزاب یمنی هر یک دستور کار متفاوتی را در صحنه سیاسی داشتند. گاه به علی عبدالله صالح نزدیک میشدند و گاه نقش معارض را بازی میکردند. ساختار قبیله ای جامعه یمن باعث شده بود که علی عبدالله صالح با تکیه بر زد و بندهایهای قبیلهای، سی و دو سال مداوم در قدرت بماند. در چنین جامعه ای مفهومی به عنوان هویت ملی، علیرغم تمدن چند هزار ساله یمن، فرصت بروز و ظهور پیدا نکرده بود. انقلاب مردم یمن باعث اتحاد همه احزاب و قبایل و طوایف و گرایشها حول یک هدف شد: "علی عبدالله صالح باید برود." و از این طریق طی سه ماه حضور هر روزه مردم در خیابانها هویت واحد یمنی که حاکمیت در طی دهههای گذشته مانع از تشکیل آن شده بود، خود را به اثبات رساند.
2. ایستادگی و خستگی ناپذیری: دومین ویژگی انقلاب یمن ایستادگی کم نظیر مردم است. از اوایل فوریه سال 2011 که مردم از خانهها بیرون آمدند، هیچ روزی خیابانهای شهرهای مختلف یمن خالی از معترضان نبوده است. اعتراضها پیگیرانه و مصرانه در همه شهرهای یمن ادامه داشته است. نه خشونت نیروهای امنیتی و نه وعدههای علی عبدالله صالح نتوانسته در میان مردم شکاف ایجاد کند و آنها را به خانههایشان بازگرداند.امید به پیروزی و خودباوری مردم یمن بسیار بالا رفته است.
3. اصرار بر مبارزه مسالمت آمیز : گفته میشود بیش از شصت میلیون قبضه اسلحه در جامعه یمن و در بین مردم وجود دارد. حمل اسلحه در این کشور آزاد است. علی عبدالله صالح نیز در روزهای نخست اعتراضات بر همین ویژگی جامعه یمن دست گذاشته بود و تهدید میکرد که اگر او برود جنگی مسلحانه در کشور رخ خواهد داد. تاکنون که سه ماه از اعتراضات مردم میگذرد، شنیده نشده که از سوی معترضان به روی نیروهای امنیتی اسلحه کشیده شده باشد. مردم یمن حتی از خنجرهایی که بخش از لباس سنتی آنهاست در مقابل نیروهای امنیتی و اراذل و اوباش اجیر شده توسط دولت استفاده نمیکنند. در حالیکه تا پیش از این استفاده از اسلحه در نزاعهای عادی بین مردم امر غریبی نبود. این جهش فوق العاده در رفتار مدنی مردم یمن در خور تأمل است.
یکی از عواملی که میتواند توجیه گر این جهش رفتاری باشد نقش ممتاز جوانان در هدایت و برنامه ریزی اعتراضات است. به نظر میرسد نسل جدیدی از جوانان در یمن و سایر کشورهای خاورمیانه در حال خروج از زیر خاکستر آداب و سنن و رفتارهای مألوف پدران خود است. این نسل و مطالباتش را باید جدی گرفت. در رسانههای عربی این روزها به عباراتی از این دست زیاد برمیخوریم که مبارزان آرمان گرای دیروز در باره نسل جدید میگویند: "ما باید از نسل جدید بخاطر قضاوتهای بدبینانه خود پوزش بخواهیم. ماگمان میکردیم جوانان جینزپوش کافینتنشین هیج کاری از دستشان بر نمیآید در حالیکه انها در حال شکل دادن به تحولاتی بی بدیل در کشورهای خود هستند."
4. ریزش گسترده در میان اطرافیان رئیس جمهور؛ در همان ماه اول اعتراضات ریزشهای وسیعی در بین نزدیکان و متحدان علی عبدالله صالح رخ داد. از میان پنج فرمانده لشکر ارتش یمن، سه نفر به معترضان پیوسته اند، از جمله برادر ناتنی وی علی محسن الاحمر، فرمانده لشکر شمال که اتفاقا مسئول جنگ با زیدیهای شمال بوده است. سران قبیله حاشد که صالح نیز عضو آن میباشد نیز به معترضان پیوسته اند. علی عبدالله صالح اکنون فقط نیروهای امنیتی و بخش از ارتش را در اختیار دارد و از آنجا که طرف مقابل دست به اسلحه نمیبرد و بر مبارزه مدنی اصرار دارد، علی عبدالله صالح با همان اندک طرفداران و وفادارن خود با توسل به خشونت به حکومت متزلزل خود ادامه میدهد.
5. رفتار زیرکانه و بلوغ یافته معترضان در قبال موانع خارجی؛ یمن همسایه عربستان است و سعودیها در این کشور با فرصتها و چالشهای استراتژیک روبرو هستند. آینده این کشور برای عربستان حائز اهمیت است. تنها یک دهه قبل بود که پیمان صلح بین دو کشور امضاء شده و علی عبدالله صالح از حق مردم یمن در مطالبه سه استان اشغال شده توسط عربستان تنازل کرد. همچنین ارتش عربستان در سال 2010 به منظورکمک دولت یمن، با زیدیها وارد جنگ شد. جنگی که باعث سرشکستگی ارتش مدرن و فربه سعودی در مقابل رزمندگان تکیده حوثی شد.
عربستان رهبری تلاشهای ضدانقلابی را در همه کشورهای عربی بخصوص در یمن و بحرین به عهده دارد. مضحکترین موضعگیری در قبال تحولات جهان عرب از زبان علمای دربار سعودی شنیده شده، آنها اصل تظاهرات را حرام اعلام کردند! مردم یمن به درستی درک میکنند که انقلاب آنها تنها علیه علی عبدالله صالح نیست انها باید با اقدامات ضدانقلابی عربستان نیز مقابله کنند. از چند هفته قبل که مشخص شد که علی عبدالله صالح شانسی برای ماندن ندارد، سعودیها به بهانه میانجیگری وارد منازعه داخلی یمن شدند و طرحهایی را برای انتقال قدرت از علی عبدالله صالح به افراد مورد اعتماد خود ارائه دادند.
عربستان ابتدا قصد داشت برای علی عبدالله صالح فرصت بگیرد و طرحهای این کشور متضمن فرصتهایی یک ساله، شش ماهه و نهایتا یک ماهه برای دیکتاتور صنعا بود. سعودیها با نفوذی که بر احزاب اپوزیسیون مثل حزب اصلاح و سلفیهای یمن از جمله عبدالمجید الزندانی دارند، سعی کردند هدایت مذاکرات بین اپوزیسیون و رئیس جمهور را به عهده گرفته و بر سر نحوه خروج و انتقال قدرت با اپوزیسیون به تفاهم برسند. اما فشار معترضین و جوانان هدایت کننده اعتراضات اجازه نداد که اپوزیسیون سنتی بتواند کاملا خود را در اختیار عربستان قرار دهد. تنها زمانی اپوزیسیون قادر به پذیرش طرح شورای همکاری شد که در آن تنها امتیازی که برای صالح قائل شده بودند، تضمین عدم پیگرد قانونی بود. شرایط مصالحه چندان بر علی عبدالله گران امد که ناچار شد علیرغم پذیرش اولیه طرح شورای همکاری در لحظه اخر زیر وعده خود بزند.
بلوغ سیاسی جوانان یمن را در پیامدهای کشته شدن بن لادن نیز میتوان مشاهده کرد. علی عبدالله صالح یکی از معدود سران عرب است که آرزو داشت پس از مرگ بن لادن، تصاویر او را در دست معترضان یمنی ببیند. تا به بهانه طرفداری مخالفانش از بن لادن ،ماموریتش برای مبارزه با القاعده را تمدید کند. او حداقل طی ده سال اخیر، توانسته بود با برگه القاعده طرفهای بین المللی ومنطقه ای را بر سر ماندن خود در قدرت متقاعد کند. اما علیرغم این آرزوی دیکتاتور فریبکار صنعا بلافاصله بعد از اعلام خبر کشته شدن بن لادن، جوانان یمنی در کمپینهای اینترنتی خود از مردم یمن خواستند که به هیچ وجه تصاویر بن لادن را به خیابانها نیاورند. زیرا علی عبدالله صالح منتظر چنین لحظه ای است تا مرگ سیاسی خود را به تاخیر اندازد.
تفاوت دیگر انقلاب یمن با تحولات مصر و تونس در این است که علی رغم گستردگی و بی نظیر بودن اعتراضات مردم در یمن و خاتمه حتمیدوران علی عبدالله صالح، امریکا هنوز پس از سه ماه به دیکتاتور متحد خود نگفته که قدرت را ترک کند. علت این تعلل زیاد امریکا را باید در چند ویژگی ساختار قدرت دریمن جست و جو کرد:
- در یمن آلترناتیوی که بتواند کف منافع عربستان و امریکا را تضمین کند و مانند ارتش مصر هدایت یک دوره انتقالی را به عهده بگیرد، وجود ندارد.
- القاعده در یمن پایگاه نظامی دارد. طی سال 2009 و 2010 اکثر عملیاتهای تروریستی در امریکا و اروپا از همین پایگاه هدایت شده است. عربستان و امریکا نگران آینده جایگاه القاعده در یمن هستند.
-عربستان، یمن را در حوزه امنیت ملی خود میداند و به همین دلیل به نیابت از امریکا و به نام شورای همکاری خلیج فارس مدیریت پرونده انقلاب این کشور را در دست گرفته است. دیپلماسی عربستان از انعطاف و کارایی لازم برای مدیریت چنین پرونده مهمیبرخوردار نیست.
علیرغم همه موانعی که در مسیر پیروزی انقلاب یمن وجود دارد، مردم یمن با در پیش گرفتن رفتاری مدنی و بلوغ یافته علی عبدالله صالح را قدم به قدم به سرنگونی نزدیک کرده اند. عصر علی عبدالله صالح را در یمن باید خاتمه یافته تلقی کرد. اکنون تنها مسئله، چگونه رفتن او است. او خواستار خروج آبرومندانه است! اما ناگفته پیداست عزل دیکتاتورهایی که طی جند دهه حود را مالک الرقاب مردم میدانستند و دستشان را بخون و خیانت به مال و جان و عزت مردم آلوده کردند خروجی آبرومندانه نخواهد بود. منظور علی عبدالله صالح آن است که امان نامه ای بگیرد که پس از برکناری کسی او را همچون مبارک حضورا و غیابأ محاکمه نکند. اماکسی نمیتواند از جانب مردم یمن چنین تضمینی به او بدهد. نه شورای همکاری و نه احزاب طرف مذاکره چنین صلاحیتی ندارند.
نظر شما :