تقابل منافع ایران و عربستان در بحرین
اگر بخواهیم یک تقسیم بندی از حوزههای رقابت میان ایران و عربستان در مقطع بعد از سال دو هزار و سه ارائه کنیم باید به سه حوزه اشاره کنیم. اول حوزه عراق؛ دوم حوزه فلسطین و لبنان و سوم حوزه خلیج فارس.
حوزههای رقابت ایران و عربستان
در طول چند دهه گذشته در عراق شاهد حاکمیت حزب بعث بودیم که به رغم این که تهدیداتی برای کل منطقه ایجاد میکرد، برای سعودیها این مزیت را داشت که به عنوان یک دولت موازنه گر در مقابل جمهوری اسلامیایران عمل کند. اما با حمله امریکا به عراق و سقوط رژیم بعث در این کشور، شرایط جدیدی در عراق ایجاد شد. ساختار سیاسی جدید به نحوی شکل گرفت که در آن شیعیان با توجه به اکثریت جمعیتی خود، نقش برتر را داشتند و دولتی دموکراتیک با مشارکت همه گروهها ولی با نقش خاص و ویژه شیعیان در آن جا شکل گرفت.
اما این چیزی نبود که مورد قبول سعودیها باشد. سعودیها رویکردی منفی نسبت به دولت عراق در پیش گرفتند که یکی از ابعاد مهم آن مقابله با روابط جدیدی بود که بین ایران و عراق شکل گرفته بود. چون سعودیها احساس میکردند که اگر روابط جدیدی که میان ایران و عراق شکل گرفته به مرحله مهمیبرسد، در منطقه توازن قدرت به ضرر آنها به هم خواهد خورد. بر همین اساس نسبت به دولت عراق رویکرد منفی داشتند و تا الان هم از نظام سیاسی جدید در عراق هیچ گونه حمایتی نداشته و روابط خود را با عراق در حداقل نگه داشته اند.
در حوزه دوم یعنی لبنان و فلسطین هم طی دهه اخیر شاهد تحولاتی بودیم. عربستان این تحولات را هم جلوه ای از نفوذ ایران در فلسطین و لبنان تفسیر کرده و اقداماتی را برای مقابله با این نفوذ انجام داده است. در سال 2006 در این منطقه شاهد جنگ میان حزب الله و اسرائیل بودیم و در سال 2008 هم جنگ غزه رخ داد. این تحولات به طرفی رفت که باعث شد محور موسوم به مقاومت در منطقه تقویت شود و نقش طرف مقابل تا حدی تضعیف شود. در این حوزه نیز عربستان سعودی تلاشهای مختلفی را در لبنان و فلسطین انجام داد تا بتواند به نوعی در مقابل جمهوری اسلامیایران ایجاد موازنه کند.
اما حوزه سوم که به لحاظ جغرافیایی حوزه نزدیک تری به هر دو کشور محسوب میشود و حساسیت بیشتری درباره آن وجود دارد، حوزه خلیج فارس است. در طول چند دهه گذشته در این منطقه شاهد آن بودیم که ایران و عربستان نگاههای متفاوتی نسبت به ترتیبات امنیتی خلیج فارس داشتند. در حالی که جمهوری اسلامیایران خواهان آن بوده است که ترتیبات امنیتی بومیو با مشارکت بازیگران منطقه ای شکل بگیرد و با حضور قدرتهای فرامنطقه ای مانند امریکا در منطقه مخالفت میکرده، عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس از حضور کشورهای فرامنطقه ای در خلیج فارس استقبال کرده اند و با پیمانهای مختلف به خصوص بعد از دهه 1990 پایگاههای مختلفی را در اختیار امریکا قرار داده اند.
بحران بحرین و رقابت ایران و عربستان
با توجه به اتفاقات جدید و انقلابهای مردمی، بحرین جایگاه مهمیدر روابط ایران و عربستان پیدا کرده است. بحرین در حال حاضر به منطقه مهمیتبدیل شده که هر یک از کشورهای ایران و عربستان سعودی به آن نگاههای متفاوتی دارند. اعتراضات مردمیدر کشور بحرین علیه رژیم آل خلیفه هرچند که در ادامه تظاهرات مردمیدر مصر و تونس محسوب میشود اما ریشه این اعتراضات به چندین دهه قبل برمیگردد و به نوع سیاستهای تبعیض آمیز و عدم مشارکت دادن گروههای سیاسی به خصوص شیعیان در ساختار قدرت که رژیم آل خلیفه در این کشور دنبال میکند مربوط است.
بعد از اوج گیری تحولات و اعتراضات در بحرین و حرکت شرایط به سمتی که رژیم آل خلیفه توانایی مقاومت در برابر آن را نداشت، از سعودیها درخواست کمک کرد و در پی آن بیش از هزار نیروی امنیتی سعودی به بحرین وارد شدند و به همراه نیروهای امنیتی بحرین به سرکوب مردم اقدام کردند. در حال حاضر در تحولات بحرین، عربستان سعودی در بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نقش محوری را دارد. حتی به نظر میرسد رویکرد کشوری مانند کویت که دوباره اتهام جاسوسی را علیه ایران مطرح کرده است، ناشی از نوع فشارهای عربستان سعودی است.
با توجه به این که عربستان سعودی در مرز شرقی خود و در نزدیکی بحرین، جمعیتی شیعه را دارد و اتفاقا این منطقه، منطقه نفتی عربستان هم به شمار میرود، حذف رژیم آل خلیفه را خط قرمزی برای خود میداند و احساس میکند که اگر این رژیم در بحرین کنار گذاشته شود، منطقه نفوذ ایران در خلیج فارس نیز مانند دو حوزه قبل بیشتر میشود. بر این اساس هرچند که خواستههای مردمیبحرین، خواستههای مردمیبا ریشههای بومیاست اما با آن برخورد میشود و کاری که در مقابل آن صورت میگیرد این است که اولا تهدید و مداخله ایران در این کشور مطرح میشود و ثانیا سعی میشود شکل فرقه ای به آن داده شود. هدف این اقدامات توجیه سرکوب مردم کشور بحرین و رد درخواستهای آنها و هم چنین کسب حمایت منطقه ای و بین المللی است. بر این اساس است که تهدید و خطر مداخله ایران از طرف سعودیها بسیار پررنگ نشان داده میشود.
در این مرحله به نظر میرسد عربستان سعودی هم چنان به حضور در بحرین و حمایت از رژیم آل خلیفه ادامه دهد. البته ممکن است در مراحل بعدی امتیازات محدودی به شیعیان داده شود ولی این که اصلاحات اساسی در این کشور تن بدهند و سقوط آل خلیفه را بپذیرند به هیچ وجه امکان پذیر نیست.
علت تشدید تنش
رقابتهای منطقه ای میان ایران و عربستان همیشه وجود داشته است اما تنشها وقتی بروز پیدا میکنند که در حوزههایی که هر دو کشور نسبت به آن حساسیت دارند، دچار تحول یا بحران میشوند. چون در زمان بحران نیاز به تصمیم گیری و اقدام سریع است، ممکن است تنش ایجاد شود. مثال این شرایط را میتوان به خوبی در مورد بحرین دید. به این دلیل که این تحولات بسیار سریع به وقوع پیوست و هم ایران و هم عربستان اقدامات و موضع گیریهایی انجام دادند، تنشها را بسیار بالا برد.
علاوه بر این بحث مجاورت جغرافیایی و بحث منافع مستقیم و غیرقابل جمع بودن این منافع در آن منطقه است. در این مثال ایران از حقوق مردم بحرین دفاع میکند و سعودیها هم از آل خلیفه، در این مورد در حال حاضر راه حلی برای این که هر دو کشور به اهداف خود دست یابند وجود ندارد.
راه حل خروج از تنش
بحران بحرین نیازمند تمهیداتی فراتر از چارچوب روابط ایران و عربستان است. به نظر میرسد راهکارهای منطقه ای و بین المللی برای اداره بحران است. تا زمانی که این اقدامات و سازوکارهای بین المللی و منطقه که ممکن است با نقش آفرینی بیشتر ترکیه یا قطر و یا حتی اتحادیه اروپا انجام نشود و بحران بحرین به نحوی حل و فصل نشود، تنش در روابط ایران و عربستان نیز ادامه خواهد داشت. بنابراین خروج از تنش نیازمند سازوکارهایی فراتر از روابط ایران و عربستان است.
نظر شما :