مجله هفته/ چرا منشور کوروش به سرقت نرفت؟

۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۳:۵۶ کد : ۱۲۰۸۷ اخبار اصلی
منشور کوروش که برای حدود هفت ماه به سرزمین مادری اش بازگشته بود با خوش قولی مسئولان میراث فرهنگی کشورمان و طبق وعده مقرر به انگلستان برگشت
مجله هفته/ چرا منشور کوروش به سرقت نرفت؟

دیپلماسی ایرانی: معلوم نیست سارقان میراث فرهنگی کجا هستند و چه می کنند و در کدام خرابه ای خودشان را مشغول آفتابه و لگن های عتیقه کرده اند که منشور گلی کوروش که با هزار مکافات به ایران آمده بود، صحیح و سالم هفت ماه در ایران بود و سرانجام صحیح و سالم به انگلستان عودت داده شد.

شاید ظاهر گلی و ساده این لوح کهن در برابر برق ظروف سیمین و سکه های زرین به چشم نیامده و چشم دزدان میراث فرهنگی را نگرفته است. شاید هم سازمان میراث فرهنگی تبلیغات درست و حسابی درباره این لوح تاریخی و ارزشمند انجام نداده و کسی زیاد از وجودش و محل نگهداری اش مطلع نشده بوده که سراغش بیاید. شاید اصلا دزدهای کارکشته میراث فرهنگی به این نتیجه رسیده بودند که بود و نبود این لوح یا داشتن و نداشتن اش فرقی نمی کند و ارزش معنوی ندارد و اصلا حقوق بشر سیری چند.

به نظر می رسد بودن و نبودن لوح مشهور به "فرمان حقوق بشر کوروش" اهمیتی برای سارقان میراث فرهنگی ندارد و روی همین اصل هیچ سراغی از آن نگرفتند و تلاشی برای ربودنش به خرج ندادند. البته نباید به دزدها دل خوش کنیم. آنها درنهایت شعور و درک می توانستند آن را به یک فرد خارجی – احتمالا از ثروتمندان عرب – بفروشند و فروختن به اعراب همانا و سردرآوردن لوح از بریتانیای کبیر همانا.

پس روی هم رفته دل بستن به دزدهای میراث فرهنگی هم گره زدن بر باد است. حالا منشور حقوق بشر به انگلیس بازگشته و باید ببینیم در مدت حضورش در ایران، چه استفاده ای از آن کرده ایم. مسئولان میراث فرهنگی انصافا تلاش های زیادی برای حفظ منشور در ایران کردند و توانستند زمان حضور آن را در تهران تمدید کنند، ولی جا دارد بپرسیم آیا اکنون که لوح از ایران رفته است، جای خالی اش در اینجا احساس می شود یا نه؟ یعنی اگر الان منشور حقوق بشر در ایران باشد و ماندنش یک سال، دو سال یا حتی مادام العمر تمدید شود، آیا اتفاق بزرگی می افتد و تحولی در عرصه خودش لقب می گیرد؟

امیدواریم کسی سوءبرداشت نکند. ولی مثلا چه فرقی می کند که در کوچه و خیابان های تهران گربه ببینیم یا گرگ اهلی. یا صبح که از خانه بیرون می زنیم، هوا صاف باشد یا ابری. یا امروز دوشنبه باشد یا چهارشنبه. یا سال 1390 باشد یا 1400. اصولا فرق چندانی نمی کند. به خصوص که طرف بحث ما یک لوح گلی مربوط به هزاران سال پیش است که نمی دانیم نویسنده اش راست نوشته یا دروغ، نمی دانیم کوروش واقعا همانی بوده که می گویند یا نه، تاریخ را جعل کرده یا نه، واقعا حامی حقوق بشر بوده یا نه، اصلا همه را داخل بشر حساب می کرده یا نه...

با وجود همه روایت های تاریخی و تفسیرهایی که از متون و الواح کهن به دست آمده، چگونه می توانیم به هزاران سال قبل استناد و اعتماد کنیم. درباره وقایع همین امروز هیچ تایید و تکذیبی را نمی توان رد یا قبول کرد و هیچ قطعیت و اعتمادی درباره وقایع زمان حالمان وجود ندارد، چه برسد به زمان کوروش و اسکندر. تازه این را هم درنظر بگیرید که تاریخ ما را غربی ها نوشته اند نه خود جوانان برومند ایرانی. تازه حتی چینی ها و روس ها هم ننوشته اند بلکه همه این تاریخ را انگلیسی ها و امریکایی ها برای ما سرهم کرده اند. دیگر چه اطمینانی به حقوق بشری که آنها ترجمه کرده و نوشته اند وجود دارد. اصلا همان بهتر که منشور برگشت به انگلیس. ما خودمان یکی اش را به دست نیروهای توانمند بومی می نویسیم.

به هر حال استوانه منسوب به کوروش و مشهور به "حقوق بشر کوروش" صبح شنبه 16 آوریل (27 فروردین) در مراسمی شکیل و به یاد ماندنی و دور از تهدید سارقان میراث فرهنگی تحویل نمایندگان انگلیسی شد. این استوانه در یک تاریخ نمادین یعنی 11 سپتامبر 2010 (21 شهریور 1389) برای بازدید عموم به موزه ملی ایران امانت داده شد و کسی نپرسید چرا 11 سپتامبر.

منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته است که به فرمان کوروش دوم هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی نوشته شده است. نیمه نخست لوح، از زبان وقایع نگاران بابلی و نیمه پایانی آن سخنان و دستورهای کوروش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌ است. این استوانه در نیایشگاه اسگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده‌ و در موزه بریتانیا لندن نگهداری می‌شود.



( ۷۹ )

نظر شما :