تمایل پمپئو به جنگ بین ایران و آمریکا!
مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، سالها تلاش کرده تا کار ایران را یکسره کند و جمهوری اسلامی را سرنگون سازد. اگرچه احتمالاً پمپئو ترجیح میدهد که این هدف را از طریق فشار اقتصادی و سیاسی به انجام برساند، اما همزمان مشکل چندانی هم با حمله نظامی ندارد. در اوایل سال 2014، او به عنوان نماینده کنگره از واشنگتن خواست تا با انجام 2000 سورتی پرواز به تأسیسات هستهای تهران حمله کرده و این مراکز را بمباران کند. او در آن مقطع پیرامون حمله به تاسیسات اتمی ایران اعلام کرد که چنین کاری به هیچ عنوان برای ائتلاف سخت نیست.
به گزارش آریا سعادتمند از سرویس بین الملل نواندیش، وبسایت"responsiblestatecraft" در مطلبی با برشمردن شکست های سیاست پمپئو و آمریکا در قبال ایران نوشت: پمپئو بیش از اینکه یک دیپلمات باشد یک ایدئولوگ است به طوری که به نظر میرسد انگیزه وی برای مقابله با ایران ناشی از باور وی به اندیشه صهیونیسم مسیحی و حمایت از اسرائیل باشد. همچنین برخی معتقدند که بلندپروازیهای پمپئو برای رسیدن به ریاست جمهوری در آینده نیز در تلاش وی برای مقابله با تهران نقش دارد. افزون بر این عوامل، بدون شک دیدگاه وی در مورد برتری آمریکا که طبق آن کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا، سوریه و عراق ملزم به تسلیم در برابر خواستهها و منافع واشنگتن هستند نیز عاملی تاثیرگذار خواهد بود.
تمایل پمپئو به جنگ بین
پمپئو اسناد سیا را از مخفیگاه اسامه بن لادن در پاکستان را منتشر کرد، اما نسخههای اصلی آن را در اختیار بنیاد دفاع از دموکراسیها قرار داد، بنیادی که حقیقتا یک لابی و اتاق فکر متمرکز برای مخالفت با برجام بود و مدتها در راستای جنگ اقتصادی علیه ایران فعالیت میکرد. احتمالاً پمپئو امیدوار بود که بنیاد دفاع از دموکراسیها شواهدی را کشف کند که ایران را مستقیماً به القاعده مرتبط سازد. دولت جورج دبلیو بوش نیز تقریباً 20 سال پیش برای مرتبط کردن صدام حسین به القاعده تلاش میکرد تا جایی که نهایتا در 2002 به اصطلاح جنگ علیه ترور را به راه انداخت، حالا این سناریو میتواند علیه ایران نیز تکرار شود. در نهایت بنیاد دفاع از دموکراسیها گزارشی را هم پیرامون این موضوع منتشر کرد اما شواهد مربوط به چنین پیوندی چنان بی اساس بود که تقریباً به طور کامل توسط قانونگذاران و رسانههای اصلی نادیده گرفته شد.
تقریباً بلافاصله پس از تأیید وزیر خارجه، در آوریل 2018، پمپئو سخنرانی را ایراد و در آن سیاست فشار حداکثر علیه تهران را اعلام کرد، او همچنین با اعلام اعمال سخت ترین تحریمهای اقتصادی علیه تهران دوازده شرط از جمله کنار گذاشتن برنامه هستهای و حمایت متحدان منطقهای را برای تهران به منظور لغو تحریمها مطرح کرد. بعد از این اظهارات یکی از کارشناسان امور ایران در واشنگتن پست با احمقانه خواندن چنین سخنانی دوازده شرط وزیر امور خارجه را زیر سوال برد و قبولی آن از سوی تهران را به منزله تسلیم کامل این کشور دانست.
پمپئو که از حمایت قاطع مشاور امنیت ملی و جنگ طلب کهنه کار یعنی جان بولتون برخوردار بود، امید داشت که با خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای جدید علیه ایران در مه 2018 جمهوری اسلامی از توافق هستهای، خارج شده و در نتیجه بهانه لازم برای تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد فراهم شود. با این وجود جمهوری اسلامی با احتیاط عمل و از بهانه دادن به واشنگتن خودداری کرد، کاری که حتی یک سال بعد هنگامی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی اعلام شد، مجددا تکرار گردید.
چند ماه پس از خروج ترامپ از برجام، پمپئو برنامه خود را برای ایجاد ناتوی عربی، متشکل از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به علاوه مصر و اردن آغاز کرد، با این وجود این تلاش نشان داد که پمپئو از خاورمیانه و بسیاری از اختلافات سیاسی و عقیدتی بین کشورهای عربی آگاهی اندکی دارد. به عنوان مثال عربستان سعودی و متحدانش قطر را محاصره کردهاند، امارات متحده عربی از تجزیه طلبان جنوب یمن حمایت میکند که عملا مخالف دولت مورد حمایت عربستان در آن کشور هستند و رقابت شدیدی بین برخی از همان کشورها در جنگ لیبی وجود دارد. کویت، قطر و عمان روابط خوبی با ایران دارند و نمیخواهند آن را به خطر بیندازند.
در مرحله بعد، پمپئو با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل برای سازماندهی کنفرانسی در لهستان که فوریه 2019 برگزار گردید همکاری خود را آغاز کرد، این نشست در ابتدا ظاهرا در مورد خاورمیانه بود، اما بعد به وضوح مشخص شد که ایران را هدف گرفته است. با این حال، این جلسه توسط مقامات ارشد اروپایی تحریم و عملا هیچ دستاوردی نداشت.
هنگامی که پمپئو به تقویت تحریمها علیه تهران روی آورد، با تحسین از سوی مخالفان حکومت ایران و به طور کلی برخی از ایرانیان در تبعید رو به رو شد، این تشویقها باعث شد تا وی باور کند که این استراتژی میتواند ایرانیها را علیه جمهوری اسلامی بشوراند.
حتی قبل از همه گیری کووید-19، پمپئو و متحدانش معتقد بودند که تظاهرات ضد دولتی بعضا خشونت آمیز که پس از سه برابر شدن قیمت بنزین توسط رژیم در بسیاری از شهرهای ایران آغاز شده بود، میتواند نشانگر سقوط قریب الوقوع جمهوری اسلامی ایران باشد. با این وجود، ناآرامیها تقریباً منحصر به طبقه کارگر و مناطق فقیر نشین ماند و نتوانست قشر متوسط را به خیابان بکشاند. البته این عدم پشتیبانی قشر متوسط نه به این دلیل که از رژیم حمایت میکنند بلکه به دلیل ترس از ختم شدن اعتراضات به نوعی هرج و مرج و تبدیل کشورشان به لیبی، سوریه یا عراقی دیگر بود. بعد از ناآرامیها نیز پمپئو، طبق معمول درباره آنچه اتفاق افتاده اغراق کرد، پمپئو اصرار داشت که 1500 نفر کشته شدهاند.
هنگامی که در ژوئن 2019، ایران یک پهپاد آمریکایی را که ادعا میکرد حریم هواییاش را در خلیج فارس نقض کرده، سرنگون کرد، پمپئو سخت برای انجام حملات تلافی جویانه نظامی علیه ایران فشار میآورد، اما ترامپ به این فشارها تن در نداد.
سه ماه بعد، هنگامی که حملات موشکی و پهپادی دقیقی علیه تأسیسات نفتی آرامکو عربستان صورت پذیرفت، واشنگتن آن را به ایران نسبت داد. پمپئو این حملات را اقدامی جنگی از سوی ایران خواند، اما ترامپ بار دیگر صریحاً پاسخ نظامی را رد کرد.
ترور سرلشکر قاسم سلیمانی شاید تاکنون تنها موفقیت پمپئو باشد. پمپئو از ماهها پیش از رئیس جمهور خواسته بود که مجموز این ترور را صادر کند، تروری که به صراحت توسط اگنس کلامارد، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد قتلهای غیرقانونی نقض آشکار حقوق بین الملل اعلام شد. در این بین پمپئو امیدوار بود این ترور جرقهای برای یک رویارویی بزرگتر باشد که البته چنین نشد و حتی حملات موشکی محدود تهران علیه پایگاههای عراقی که پرسنل نظامی آمریکا را در خود جای داده بود هم، نتوانست ترامپ را متقاعد به حمله نظامی کند.
در حال حاضر هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم جنگ صلیبی پمپئو و ادامه تحریکات او علیه ایران به این زودی ها پایان خواهد یافت، همانطور که هیچ دلیلی وجود ندارد باور داشته باشیم جمهوری اسلامی در آستانه فروپاشی است، اما آنچه واضح است این که نتیجه اصلی سیاست فشار حداکثری تا به امروز، جدا از افزایش فشار بر مردم ایران، باعث دور شدن بیشتر آمریکا از بقیه جهان مخصوصا متحدان سنتیاش شده است.
نظر شما :