نمره منفی به سیاست مبارزه با تروریسم
متحدان آمریکا بخشی از مشکل تروریسم هستند
دیپلماسی ایرانی: دعاوی کوته بینانه نامزدهای حزب جمهوری خواه از یک طرف و نتایج نظرسنجی های عمومی که حاکی از حمایت مردمی از این تندروها دارد از سوی دیگر، خود می تواند به خوبی نشان بدهد که تا چه اندازه اقدامات فعلی آمریکا در مبارزه با تروریسم غیرجدی و اشتباه بوده است. با در نظر گرفتن میلیاردها دلار هزینه ای که به مبارزه با تروریسم اختصاص داده شده و کشته شدن هزاران نفر در این راه، گفتن این گزاره قدری عجیب به نظر می رسد. توجه به استخدام نیروهای ویژه برای مبارزه با تروریسم و اقداماتی نظیر حمله به سایر کشورها، حملات پهپادی و جمع آوری گسترده اطلاعات باز هم به پیچیدگی این موضوع می افزاید.
آمریکا در حال حاضر اقدامات گسترده ای برای مبارزه با تروریسم در دست اجرا دارد و بودجه اطلاعاتی کلانی را نیز در همین راستا اختصاص داده است، اما راهکارهای این کشور برای مبارزه با تروریسم طی بیست سال گذشته تکامل قابل توجهی نداشته اند. به طور مثال، نهادهای مربوط به امنیت ملی هنوز بر این باور هستند که بهترین راه مبارزه با گروه های افراطی استفاده از مداخله نظامی است، در صورتی که این مداخلات می تواند با گسترش مناطق خارج از کنترل دولتی، عملا زمینه جذب نیروی گروه های تروریستی را فراهم تر کنند. پنتاگون اخیرا اعلام کرده است که به دنبال احداث پایگاه های نظامی جدید در کشورهای عربی است تا بتواند مبارزه با داعش را بهتر مدیریت کند.
این سیاست راهکار جدیدی ارائه نمی دهد و همان سیاستی است که آمریکا از دهه 1990 پیگیری کرده است، با این حال امروز شاهد حضور نیروهای تروریستی بیشتری نسبت به دهه آخر قرن بیستم هستیم. به نظر می رسد که رویکرد آمریکا در مبارزه با تروریسم به کلی اشتباه بوده و نه تنها نتوانسته تهدید تروریسم را برطرف کند، بلکه آن را شدیدتر کرده است. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چه رویکردی می تواند برای مبارزه با تروریسم مناسب باشد؟
اگر آمریکا در پرداختن به موضوع تروریسم و مبارزه با آن جدی بود، به ارزیابی جدی تر سطح تهدید تروریسم می پرداخت و نتایج این ارزیابی را در کمال صراحت به مردم آمریکا ارائه می داد.
همانطور که عمده مطالعات آکادمیک نشان داده است خطر تروریسم علیه شهروندان آمریکایی به شکل قابل توجهی ناچیز است. احتمال کشته شدن یک آمریکایی در حملات تروریستی یک در چهار میلیون است. این خطر در مقایسه با خطرات متعدد دیگری که در زندگی روزانه جان شهروندان را تهدید می کند، ناچیز است.
مقامات ارشد آمریکایی باید این تضمین را به مردم داده و آنها را بابت امنیت خود مطمئن کنند. صرفنظر کردن از ابراز این واقعیت، تنها می توانند تهدیدکنندگان را مطمئن کنند که در صورت بروز هرگونه تهدیدی، با واکنش گسترده مردم مواجه خواهند شد.
مهم ترین علتی که اجازه نمی دهد تهدید تروریسم و ابعاد آن برای مردم شفاف سازی شود، این است که برخی از افراد و نهادها که منافع گسترده ای در بزرگ جلوه دادن این تهدید دارند، خواهان سلطه بر گفتمان عمومی حول این موضوع هستند.
اگر آمریکا در پرداختن به موضوع تروریسم و مبارزه با آن جدی بود، بحث های جدی تری باید در مورد نقش آمریکا در شکل گیری اولیه آن مطرح می شد.
عدم تمایل آمریکا به توجه به ابعاد مختلف سیاست خارجی و سیاست دفاعی خود که منجر به شکل گیری افراط گرایی ضد آمریکایی شده، قابل توجه است.
بیان این واقعیت، به معنای توجیه کشتار بی رحمانه گروه های افراطی و یا نسبت دادن کل مسئولیت این وضعیت به سیاست خارجی آمریکا نیست، اما مقصود این است که هر گونه تلاش جدی برای مبارزه با تروریسم، مستلزم شناخت ریشه های بنیادین آن است.
اگر آمریکا در پرداختن به موضوع تروریسم و مبارزه با آن جدی بود، باید در مورد نقش رسانه ها و دامن زدن به این قائله صحبت جدی تری صورت می گرفت.
اگرچه نمی شود ادعا کرد که سی.ان.ان و فاکس نیوز عامدانه در صدد کمک به القاعده و داعش هستند، اما آنچه که این رسانه ها انجام می دهند، مستقیما به نفع این گروه های افراطی تمام می شود. رسانه ها با پوشش گسترده حوادث تروریستی، هیجان عمومی را تحریک کرده و فضای وحشت و ارعاب را در جامعه حاکم می کنند. این دقیقا همان چیزی است که گروه های تروریستی می خواهند.
اگر آمریکا در پرداختن به موضوع تروریسم و مبارزه با آن جدی بود، تلاش بیشتری برای مشروعیت زدایی و به حاشیه راندن گروه هایی که علیه آنها بود، انجام می داد.
داعش به خوبی از شبکه های اجتماعی استفاده می کند و از این طریق، جذب نیروهای جدید را ساماندهی می کند. یکی از بهترین اقداماتی که می توان انجام داد این است که به جای معرفی نیروهای این گروه ها به عنوان افرادی خطرناک و وحشی، رویکرد آنها و اقداماتشان به باد طعنه و تمسخر گرفته شود.
اگر آمریکا در پرداختن به موضوع تروریسم و مبارزه با آن جدی بود، رویکردی واقع گرایانه تر در مورد متحدان خود اتخاذ می کرد، متحدانی که بیش از این که جزئی از راه حل موضوع باشند، بخشی از مشکل تروریسم هستند.
ترکیه مرتبا با نیروهای کرد -که از مبارزان اصلی علیه داعش هستند- درگیر می شود. مرزهای آن نیز از سوی داعش برای جذب نیروهای جدید مورد استفاده قرار می گیرد. نقش عربستان در تقویت وهابیسم و ارتباط آن با جنبش های افراطی نیز موضوع دیگری است که باید مورد توجه قرار بگیرد و جایگزین ارائه تضمین به این کشور مقابل توافق هسته ای با ایران شود. توجه به این موضوع، با در نظر گرفتن این واقعیت که القاعده و داعش می توانند علیه عربستان نیز تهدید تلقی شوند، رفتاری غیردوستانه تلقی نمی شود.
همه موارد یاد شده می تواند این گزاره را تقویت کند: ایالات متحده کشوری خوش شانس است. آمریکا کشوری ثروتمند است که برای اقدامات متعدد خود در مناطق مختلف با مشکل مالی مواجه نمی شود. آمریکا به اندازه کافی از موهبت امنیت برخوردار است و بیم این را ندارد که دخالت در امور سایر کشورها، امنیت آن را در خطر قرار بدهد. این موقعیت به آمریکا این اجازه را می دهد که یک سلسله از اقدامات اشتباه را بارها و بارها تکرار کند.
منبع: فارن پالسی/ تحریریه دیپلماسی ایرانی/25
نظر شما :