آرامش منطقه در گرو حل بحران میان ایران و عربستان است

نیاز تهران - ریاض به تفاهم حداقلی

۲۳ دی ۱۳۹۲ | ۱۴:۵۹ کد : ۱۹۲۷۰۴۹ گفتگو خاورمیانه
محمد شریعتی دهاقان، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند تنها راه کار حل بحران های پیش آمده، حل تضادها میان ایران و عربستان و ایجاد یک روابط مناسب میان دو کشور است.
نیاز تهران - ریاض به تفاهم حداقلی

دیپلماسی ایرانی: رویدادهای پیش آمده در منطقه از روسیه گرفته تا سوریه و لبنان و عراق موجب شده تا عده ای از کارشناسان و رسانه ها عربستان را باعث و بانی تمامی این موارد بدانند. استناد این دسته از افراد نیز، اظهارات اخیر رییس جهور روسیه بوده که به طور علنی عربستان را کشور تروریستی نامید. در همین حال مرگ مشکوک ماجد الماجد رهبر گروه تروریستی عبدالله عزام که اقدام به عملیات انفجار بمب در مقابل سفارت ایران کرده نیز مزید بر علت شده است.  درگیرهای پیش آمده در عراق میان ارتش و گروه داعش ( دولت اسلامی عراق و شام ) که گفته شده مورد حمایت عربستان است، تردیدها در مورد دخالت ریاض در حمایت از گروه های تروریستی را به یقین تبدیل کرده است. عده ای رفتار مقامات ریاض را ناشی از مسایل سوریه و حتی توافقنامه ژنو میان ایران و گروه 5+1 می دانند. به باور آنها عربستان در همه این موارد با شکست مواجه شده و عملا از حمایت های لازم هم پیمانانش برای رسیدن به اهداف بهره ای نبرده است پس  سعی در تلافی کردن این شکست دارد.در خصوص رفتار عربستان در منطقه و تشدید بحران های منطقه ای و ظهور درگیری های جدید  با محمد شریعتی دهاقان، کارشناس مسائل خاورمیانه گفتگویی داشتیم که در زیر می خوانید:

دولت عربستان عبدالرحمن الشهری رییس اداره امنیت وزارت امور خارجه خود را به عنوان سفیر به ایران معرفی کرده است. این درحالی است که او پرونده های امنیتی زیادی از جمله ترور خلف العلی، دیپلمات عربستانی در بنگلادش، کمیته شناسایی عاملان قتل چهار عربستانی در نیجر را در اختیار داشته و یک فرد امنیتی شناخته می شود. با این وجود انتخاب یک سفیر امنیتی چه تاثیری بر روابط ریاض - تهران می گذارد و آیا این انتخاب روابط دیپلماتیک را به روابط امنیتی تبدیل می کند؟

جو رسانه ای اخیر چه به صورت رسمی و غیر رسمی علیه عربستان زیاد است. به نحوی که حتی کشته شدن محمد شطح را نیز به عربستان نسبت داده اند. در عین حال نمی خواهم بگویم آن چیزی که در رسانه های عربستان نیز می گذرد مورد تایید است. چرا که آنجا نیز جو بدی حاکم است. باید هر دو طرف احساس نیاز به بهبود روابط  دوجانبه داشته باشند چرا که روابط حسنه هم به نفع ایران و هم عربستان و روابط متشنج نیز به ضرر هر دو طرف است. اما در مورد انتخاب سفیر باید بگویم که برای حضور یک سفیر در کشور باید مراحل آن که از دریافت مشخصات است، تا موارد دیگر دریافت و مورد تایید قرار گیرد. سفیری که معرفی می شود باید قوی و صاحب نفوذ در کشور خودش باشد تا بتواند روابطی که دچار لختی شده را برطرف کند. به نوعی روابط خوبی که در دوران آقای هاشمی و خاتمی به خوبی میان عربستان بوده و از بین رفته را برگرداند. بقیه مسایل اینکه فرد امنیتی بوده یا سیاسی، فرعی است.

یکی از گمانه های مطرح شده درباره انتخاب سفیر جدید این است که وجود تنش در روابط تهران –ریاض  موجب شده تا عربستان به دنبال راه حل هایی برای حل مسایل فیمابینی و اختلاف نظرها بر سر مواردی از جمله سوریه ، لبنان و غیره باشد. تا چه حد عربستان به دنبال کاهش تنش میان خود و ایران با توجه به اتفاقاتی که در منطقه و مواضعی که در مقابل ایران به خصوص در مورد سوریه اعلام کرده، است؟

احساس می کنم ناسازگاری هم از طرف ایران و هم عربستان است. البته آقای ظریف در سفرهای منطقه ای خود درخواست ملاقات با مقامات عربستانی را مطرح کرد اما به دلیل فراهم نبودن شرایط، سفر به ریاض ممکن نشد آن هم به دلیل وضعیت نامناسب ملک عبدالله. از نظر دیپلماتیک هم طبیعی است که این مسافرت انجام نشود. در مورد سفیر هم باید بگویم که پیش از این سفرایی که از عربستان می آمدند یا استاد دانشگاه یا شیعه یا از بخش های با نفوذ وزارت خارجه مقرر سعود الفیصل بودند.  نمی دانم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. نحوه برخورد دو طرف یعنی ایران و عربستان نسبت به یکدیگر مناسب نیست. و اینکه با انتخاب سفیر آیا برخوردها تشدید می شود یا نه فقط می توانم آرزو کنم که منجر به حل مسایل شود. اگر مسایل میان ایران و عربستان به صورت دیپلماتیک شود، همه مسایل در منطقه از یمن و بحرین گرفته تا عراق و لبنان و سوریه قابل حل خواهد بود. تفاهم در منافع مشترک و راضی شدن به منافع حداقلی بسیاری از  مسایل را حل می کند و اینکه انتخاب یک سفیر چه تاثیری می تواند بر مسایل منطقه ای در سوریه، لبنان و عراق بگذارد، نمی دانم. سفیر پیاده کننده سیاست های کلی کشور است. حال چه امنیتی و چه غیر امنیتی باشد. باید سیاست های کلی کشور هر دو کشور عوض شود تا سفرا بتوانند پیاده کننده سیاست ها باشند.

گفته شده عملیات های انتحاری در لبنان به منظور ایجاد اختلافات مذهبی- طایفه ای بوده که عاملش عربستان است. این کشور می خواهد با این اقدام ایران و حزب الله را برای کنار کشیدن از حمایت های دولت اسد تحت فشار قرار دهد. آیا این اقدام ها موثر خواهد بود؟

در مورد تضاد مذهبی پیدا شده در منطقه میان شیعه و سنی هیچ شکی نیست. اما اینکه عوامل این تضاد چه بوده و چه مقدار ایران یا عربستان در این قضیه مقصر هستند، مشخص نیست. آنچه که الان مطرح شده، می گویند ایران از شیعه و عربستان از سنی ها حمایت می کند. اما اینکه چه مقدار از این مسایل به صورت طبیعی بوده و تضادهای به وجود آمده به دلیل عملیات های انتحاری و حضور این گروه هاست باید به صورت دقیق بررسی شود. ایران و عربستان باید برای کم کردن تضادهای پیش آمده در منطقه از راه دیپلماسی اقدام کنند. اما اینکه به طور کامل این تضادها از بین خواهد رفت به طور حتم دشمنان منطقه با دست داشتن در این مسایل تضادها را بیشتر می کنند.

 در ادامه اتفاق های لبنان شخصی به نام ماجد الماجد رهبر گروه عبدالله عزام به عنوان عامل معرفی و در نهایت پس از دستگیری نیز خبر مرگ مشکوک آن اعلام شد. برخی عربستان را متهم به حمایت از او برای انجام عملیات ها و در نهایت کشته شدنش برای عدم ارایه اطلاعات به دستگاه های نظامی و امنیتی لبنان می کنند. دلیل بیان این دیدگاه و نسبت دادن این رویدادها به عربستان چیست و آیا عربستان در این مسایل نقش مستقیم دارد؟

برای قضاوت بهتر در این زمینه باید از فضای تبلیغاتی دور شد. رسانه های طرف مقابل می گویند ماجدالماجد پس از افغانستان در ایران حضور داشته و رسانه های ما می گویند، بخش امنیتی عربستان در تحریک عملیات ها در منطقه و حمایت از ماجد الماجد نقش داشته است. در حالی که ماجد الماجد جزو فهرست رسمی افراد تحت تعقیب عربستان بوده است وهمچنین وی  از لبنان به دلیل ماجرای نهرالوالد فرار کرده بود. حال نمی توان قضاوت کرد که آیا واقعا بخش امنیتی عربستان این کارها را انجام داده یا نه. نیاز به گذر زمان است. اما چیزی که شاهدیم تبلیغات علیه یکدیگر است. در مورد اینکه مرگ ماجد الماجد نیز مشکوک بوده، مقامات رسمی لبنان گفته اند مشکوک نیست. مقامات رسمی نیز افرادی هستند که نفوذ جریان حزب الله در آن نسبت به جریان 14 مارس بیشتر است. از این رو وقتی طور قاطع اعلام می شود که مرگ مشکوک نبود، این همه تبلیغات برای مشکوک دانستن مرگش درست نیست. زیر این نوعی زیر سوال بردن حکومت لبنان است.

شاهد واکنش بسیار تند از سوی رییس جمهور روسیه بودیم به نحوی که پوتین عربستان را کشوری تروریستی اعلام کرد. آیا اعلام این نظر از سوی رییس جمهوری روسیه علیه عربستان نشات گرفته از رفتارهای این کشور در عملیات های انتحاری در روسیه و همچنین منطقه است؟

این موضوع قدیمی است. عربستان به دلیل مسایل چچن از قبل مورد اتهام بوده است. در نماز جمعه های عربستان به صورت علنی برای این مناطق _ چچن _ کمک جمع آوری می شود. روابط روسیه و عربستان تغییر کرده و تضادها در حال حاضر شکلی دیگر به خود گرفته است. از طرفی برخی از حرف ها نیز جنبه مبالغه آمیز دارد.  اظهارنظرهایی که از آقای پوتین مطرح شده، در همه رسانه ها دیده نشده و عکس العمل عربستان نیز به صورت رسمی نبوده است. همانگونه که در مورد ملاقات بندر با پوتین اخباری منتشر شد.  مساله اختلاف میان عربستان و روسیه نیز به دلیل حمایت های ریاض از افرادی که مبارزه مسلحانه علیه روسیه انجام می دهد، از ابتدا بوده، منتها چقدر این اختلافات با مسایل دیپلماتیک حل خواهد شد یا نه موضوع دیگری است.

طی روزهای اخیر درگیری هایی میان ارتش عراق و گروهی موسوم به داعش صورت گرفته است. گروهی که گفته شده با حمایت های عربستان اقدام به عملیات های انتحاری و تروریستی می کند. بنابر ادعاهای مطرح شده چرا عربستان باید به حمایت از چنین گروه تروریستی بپردازد؟ آیا دلیل این حمایت ها مساله مقابله با ایران و مسایل سوریه است؟

آنچه که نقل می کنید، به صورت مسلم نیست. اینکه می گوید داعش مورد حمایت عربستان است، در رسانه های عربستان بیشتر حمله ها به این گروه صورت می گیرد. به نحوی که حتی می گوید داعش به صورت مخفی توسط ایران برای مقابله با مجاهدان سوریه تقویت می شود. نمی توان به اینها اعتبار داد. پیش از این مسایل، داعش در عراق بوده و بعد از آن به سوریه رفت. مساله ترویسم در عراق بعد از آمدن آمریکا به وجود آمد که در برخی موارد تقویت شده و در پاره ای مواقع تضعیف شده است. ازطرفی فکر می کنم عملکرد دولت آقای مالکی نیز مورد سوال است. برخورد مالکی با نماینده مجلس و کشتن برادرش و در نهایت بدون طی شدن فرایند قانونی برای بازداشت نماینده، دستگیری و همچنین از بین بردن ناگهانی چادرهای آنهایی که تحصن کردند که مورد تایید همه گروه های عراقی نیست، بر شرایط کنونی بی تاثیر نبوده است. طبق قانون اساسی عراق، ابتدا باید پارلمان نسبت به سلب مسئولیت نماینده رای دهد، و سپس آن را بازداشت کنند. آقای مالکی مساله تروریسم را با مساله اعتراض های مردمی قاطی کرده که سبب شده گروه های تروریستی از نارضایتی مردم سواستفاده کرده و حملات وسیعی را انجام دهند. اگر میلیون ها دلار به این گروه برای دریافت اسلحه کمک می کردند، آنقدر اسلحه به دست نمی آوردند که با تصرف پادگان ها به دست آورده اند. تسخیر پادگان ها و پاسگاه های پلیس به ضرر عراق است.حکومت مالکی در برخورد با تروریست قاطعانه عمل کرده ولی در برخورد با نارضایتی های مردم اهل سنت خوب عمل نکرد.

برخی رفتارها عربستان را متاثر از توفقنامه ژنو می دانند. عربستان به نوعی احساس خطر می کند نسبت به موقعیت خود و به هر آب و تابی می زند که همچنان به عنوان بردار بزرگتر کشورهای عرب و همچنین قدرت منطقه ای نشان دهد، تا چه میزان رفتارهای عربستان ناشی از این مساله می تواند باشد؟

گرچه به صورت رسمی عربستان در اطلاعیه از این توافقنامه استقبال کرد اما وقتی رسانه ها را رصد می کنیم، متوجه ناراضایتی این کشور می شویم. حال برای برخورد با این مواضع دو روش وجود دارد. یا می توان نارضایتی را با نارضایتی جواب داد که روابط به هم بخورد یا می توان کاری که آقای ظریف انجام داد و درخواست ملاقات داشت. نباید زیر دیگ هیزم بیشتری بگذاریم تا این روابط بیشتر به هم بخورد. در قصور و تقصیرهای عربستان در روابطش با ایران شکی نیست اما این نباید عاملی برای قطع روابط باشد. زمانی در واقعه کشتار ایرانیان در عربستان، روابط دو کشور به طور کامل قطع شد اما بعد از مدتی دو طرف پی بردند که به نفعشان است که روابط معقولی داشته باشند. روابط معقول به این معنی  نیست که ما در عربستان و این کشور نیز در ما ذوب شود. بلکه منافع را پاس و مواضعمان را ایستادگی کنیم .

انتشار اولیه: پنجشنبه 19 دی 1392/ باز انتشار: دوشنبه 23 دی 1392

کلید واژه ها: محمد شریعتی دهاقان روابط ایران و عربستان


نظر شما :