شیرین هانتر در گفتگو با فرهیختگان

نرمش قهرمانانه در غرب به تغییر تاکتیک تعبیر شده است

۱۱ آبان ۱۳۹۲ | ۱۶:۵۲ کد : ۱۹۲۳۷۷۴ سرخط اخبار

 فرهیختگان - آزاده افتخاری- امسال مراسم سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران در فاصله سه روز مانده به دور بعدی مذاکرات هسته ای برگزار می شود. نشستی که در آن نماینده آمریکا به عنوان یکی از طرف های گفت و گوهای هسته ای در چارچوب گروه 1+5، با ایران پای میز مذاکره می نشیند. روز دوشنبه در حالی سی و چهارمین سالگرد اشغال سفارت آمریکا برگزار می شود که با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، بحث ترمیم روابط تهران – واشینگتن داغ شده است. دولت تدبیر امید می گوید به دنبال تعدیل تنش ها و بهبود روابط با جامعه بین المللی است. اما دیدگاه او مخالفانی نیز دارد. شیرین هانتر، استاد ایرانی – آمریکایی دانشگاه جورج تون، بر این باور است که ریشه خصومت ورزی ایران و آمریکا به اختلافات ایدئولوژیک باز می گردد که حل آنها به عزم راسخ دو طرف بستگی دارد. هانتر 67 ساله که زاده تبریز است، می گوید باوجود تمامی مشکلات پیش رو، کلید بهبود روابط ایران با همسایگان اش نیز در تنظیم روابط با ایالات متحده است. او بر این باور است که مساله هسته ای، سمبلی از مشکلات ایران با دیگر کشورهاست و شاید اگر روابط ایران با جامعه بین المللی به گونه ای دیگر شکل گرفته بود، مساله هسته ای نیز تا این حد بزرگ نمی شد. هانتر که در سال 2010، کتابی در مورد سیاست خارجی ایرن پس از فروپاشی جماهیر شوروی سابق به رشته تحریر در آورده، تاکید دارد ، اقداماتی نظیر مکالمه تلفنی اخیر بین اوباما و روحانی می تواند به کوتاه شدن دیوار بی اعتمادی بین ایران و آمریکا کمک کند، اما بستر اقداماتی از این دست نیز باید در دو کشور فراهم باشد. هانتر که بیش از 20 کتاب و صدها مقاله در مورد خاورمیانه، اسلام و ایران منتشر کرده، خاطرنشان می کند، که برای حل مشکلات باید بیش از هر چیز به منافع ملی توجه کرد. آنچه در زیر می خوانید متن گفت و گوی فرهیختگان با شیرین هانتر است.

خاورمیانه امروز خاورمیانه ای است که در مدت دو سال و اندی، بهار عربی را تجربه کرد، شاهد کودتا بوده و جنگ شهری و خونریزی نیز لحظه ای در آن متوقف نمی شود. این در حالی است که درگیری های فرقه ای نیز در یک سال اخیر تشدید شده است. آیا اگر آمریکا در سال 2003 به عراق حمله نمی کرد، امروز شاهد خاورمیانه ای آرام تر بودیم؟

این موضوع قابل پیش بینی نیست. چه بسا  اگر حتی به عراقح مله نشده بود، نیز تحولاتی با توجه به سیستم حکومتی فاسد این کشور در زمان صدام حسن، در عراق رخ می داد و اوضاع منطقه را به گونه ای دیگر رقم می زد. گمان من بر این است که بخشی از آنچه که امروز در خاورمیانه می گذرد، ناشی از عملکرد خود کشورهای خاورمیانه است. اعمال سیاست های غلط سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی در منطقه در شکل گیری شرایط جاری موثر بوده است. توسعه اقتصادی در کشورهای خاورمیانه به اندازه کافی انجام نشده است و در کشورهایی نیز که این توسعه به صورت نسبی صورت گرفته، توزیع آن در بین جمعیت عادلانه نبوده است. در نتیجه این کشورها دچار عدم تعادل چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه اجتماعی بودند. از سوی دیگر یک دوگانگی فرهنگی نیز در کشورهای منطقه ایجاد شده بود. برای مثال در تونس یا مصر، بخشی از جامعه به سوی سکولاریسم رفت و بخش دیگری هنوز با ارزش های سنتی و مذهبی آمیخته بود. در نتیجه شکاف های فرهنگی نیز در این کشورها نیز وجود داشته است.  اما در مورد تنش های فرقه ای نیز باید گفت که این درگیری ها در خاورمیانه سابقه زیادی دارد. از سوی دیگر کشورهای عربی نیز همواره نگران نفوذ ایران بوده اند. در سال های اخیر، کشورهای عربی سنی مذهب منطقه تلاش کرده اند که با ترویج الگوی اسلامی که خود به آن اعتقاد دارند، از گسترش نفوذ ایران با اندیشه های شیعی جلوگیری کنند. می توان گفت که پیش از حمله به عراق نیز این درگیری های فرقه ای وجود داشته است که نمونه  آن را می توان در افغانستان و پاکستان دهه 90 مشاهده کرد. اما جنگ عراق به این بحران دامن زد. چرا که برخی از کشورهای عربی به این نتیجه رسیدند که با روی کار آمدن یک دولت شیعه در عراق، توازن قدرت علیه آنها خواهد شد.

 

اوج بحران های خاورمیانه ، امروز در سوریه به تصویر کشیده شده و بار دیگر بحث کنفرانس ژنو 2 نیز داغ است. اخضر ابراهیمی اخیرا برای فراهم آوردن مقدمات این نشست به منطقه آمد، اما هنوز امیدواری زیادی به ژنو 2 وجود ندارد. ارزیابی شما از آینده سوریه چیست و نقش ایران را چگونه تحلیل می کنید؟

باید گفت آینده سوریه دست کم در کوتاه مدت و میان مدت، روشن نیست. در سوریه مشکلات بینادینی وجود داشت اما این امکان وجود داشت که این مشکلات، زمینه ساز بحرانی اینچنینی که امروز شاهد آن هستیم، نشود. در آغاز بحران سوریه، برخی کشورها تصمیم به دخالت در تحولات این کشور گرفتند. قطر وارد ماجرا شد و هزینه زیادی کرد و سپس ترکیه به صحنه سوریه آمد. اما علی رغم مساله اکثریت و اقلیت سنی و شیعه در سوریه ، یکی از عمده دلایل دخالت دیگر کشورها در تحولات سوریه، انگیزه سیاسی بوده است. به بیان دیگر هدف کشورهایی نظیر قطر یا عربستان سعودی، مقابله با نفوذ ایران در منطقه بود و آنها قصد داشتند با کمک به تغییر حکومت در سوریه، حزب الله لبنان را نیز در موضع ضعف قرار دهند. ترکیه نیز با توجه به روی کار بودن دولت اردوغان و وزیر خارجه ای، احمد داود اغلو به دنبال گسترش ایدئولوژی امپراطوری عثمانی جدید است. بنابراین آنکارا در آغاز بحران سوریه بر این گمان بود که می تواند از این فرصت برای برپایی امپراطوری عثمانی جدید در کشورهای عربی استفاده کند. این در حالی بود که جمهوری اسلامی ایران همواره روابط خوبی با بشار اسد داشت و پس از اقدامات کشورهایی نظیر قطر و ترکیه درک کرد که دخالت این کشورها در امور یک متحد استراتژیک می تواند پیامد های امنیتی برای ایران به همراه داشته باشد. در صورتی که این کشورها موفق به برکناری اسد می شدند و دولتی سنی بر سر کار می آمد، این دولت سنی در دمشق می توانست دولت شیعه مالکی در عراق را تحت تاثیر قرار دهد. به این ترتیب این امکان وجود داشت که دوباره یک حکومت سنی در بغداد بر سر کار بیاید که حتی اگر مانند صدام حسین در روابط با ایران عمل نمی کرد نیز به اندازه مالکی، رابطه خوبی با ایران نداشت هر چند که دولت مالکی نیز هنوز قرار داد الجزایر را به رسمیت نمی شناسد. فارغ از اینکه ایران اکنون می خواهد در ماجرای سوریه درگیری باشد یا خیر، این مساله به یک معضل غیر قابل اجتناب برای ایران تبدیل شده است و به طور کلی وضع خاورمیانه برای ایران مخاطره آمیز است.

 

شما هم با اینکه سوریه ، ویتنام ایران است موافق هستید؟

بله، در حال حاضر نمی توان گفت که یک کنترل همه جانبه در مورد سوریه وجود دارد. از سوی دیگر اپوزیسیون منسجمی نیز وجود ندارد، چرا که در بین خود گروه های معارض نیز شکاف های عمیقی وجود دارد و آنها با یکدیگر در حال جنگ هستند. حتی سلفی ها و جهادی ها نیز اتفاق نظر ندارند. البته امید است که کنفرانس ژنو برگزار شود و به نتیجه ای برسد. اما با توجه به شرایط موجود به نظر می رسد که سوریه برای مدتی به لبنان دهه های 70 تبدیل شود تا اینکه سرانجام سازشی نسبی بین کشورهای منطقه برای حل مساله سوریه انجام شود. آنچه که روشن است این است که غربی ها نمی توانند این موضوع را حل کنند. چرا که بازیگران اصلی در سوریه کشورهای عربی سنی شامل عربستان سعودی، تا حدودی ترکیه و ایران هستند. بهترین راه حل سوریه زمانی ایجاد می شود که ایران و عربستان سعودی رابطه بهتری داشته باشند. به این معنی که تهران و ریاض به توافقی در مورد سوریه دست یابند اما در حال حاضر به نظر نمی رسد این تمایل دست کم از جانب عربستان وجود داشته باشد.

شما به بهبود رابطه با عربستان اشاره کردید. رئیس جمهور ایران می گوید به دنبال بهبود رابطه با کشورهای منطقه شامل عربستان است. به نظر شما چه ساز و کاری برای ترمیم روابط ایران با همسایگان اش مورد نیاز است؟

روابط ایران زمانی با همسایگان اش بهبود می یابد که تهران تعامل خود را با کشورهای تاثیرگذار جامعه بین المللی تنظیم کند. سردی روابط با آمریکا و کشورهای غربی از جمله عواملی است که بر روابط تهران با همسایگان اش نیز تاثیر می گذارد و مانع گرم تر شدن این مناسبات می شود. این در حالی است که با وجود روی کار آمدن دولت جدید و ابراز تمایل به تعامل با جامعه بین المللی، همچنان نیروهایی هستند که مخالف بهتر شدن رابطه ایران با کشورهای غربی هستند. نه ترکیه و نه مصر و عربستان مدت هاست که در پس ذهن خود ورود تمام قد ایران به جامعه بین المللی را نمی خواهند. اما اگر ایران بتواند به توافقی با آمریکا دست یابد و به نحوی اسرائیل را خنثی کند، آنگاه چشم انداز روشنی از روابط ایران با همسایگان اش، پیش رو خواهد بود. در واقع در آن شرایط این همسایگان ایران هستند که برای نزدیک تر کردن خود به تهران، تلاش می کنند.

شما توافق با آمریکا را بر روابط ایران با همسایگان اش تاثیرگذار می دانید. حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرد به دنبال تشنج زدایی با آمریکاست. اوباما نیز در سخنرانی در همین مجمع به بی اعتمادی دوجانبه اشاره کرد. آیا اقداماتی نظیر مکالمه تلفنی، می تواند دیوار بی اعتمادی دو جانبه و عمیق که بیش از سه دهه از عمر آن می گذرد را کوتاه تر کند؟

بله ، البته. اما در صورتی که شرایط برای چنین اقداماتی فراهم باشد. برای مثال واکنش ها به انجام این مکالمه تلفنی در ایران متفاوت بود و برخی در مقام نقد از این اقدام روحانی برآمدند. از سوی دیگر محمد جواد ظریف، وزیر خارجه  ایران نیز با وضعیت مشابهی مواجه شده است و حجم فشارها به اندازه ای بود که او در بیمارستان بستری شد. مساله اینجاست که مخالفان ایدئولوژیک رابطه ایران و آمریکا، قدرت نفوذ زیادی دارند. بسیاری در ایران با رابطه با آمریکا به صورت ایدئولوژیک مشکل جدی دارند. رابطه با آمریکا موضوعی است که از دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی مطرح شد اما در آن زمان نیز چه در مساله ایران کانترا و چه زمینه های دیگر، مخالفت های جدی به عمل آمد. در شرایط امروز ایران نیز موضع رقابت های داخلی بر سر این مساله مطرح است و هر دو جناح اصلاح طلب و محافظه کار در این زمینه مانع تراشی هایی می کنند. حتی برخی اقدامات نیز در جهت آسیب زدن به اقدامات آقای روحانی پیش می رود که مانند بیلبورد ها و شعارهای ضد آمریکایی، نظریه های مختلفی در مورد آن در داخل ایران مطرح است. اما در صورتی که فضای مناسب ایجاد شود، امکان بهبود روابط ایران – آمریکا وجود دارد. در این زمینه باید بیش از هر چیز به منافع ملی توجه کرد. باید به این نکته توجه داشت که حتی در صورت حل بخشی از مساله هسته ای نیز در صورتی که رابطه با کشورهایی مانند آمریکا ، تنظیم نشده باشد، مشکلات اصلی همچنان بر سر جای خود باقی می مانند و پس از مدتی دوباره بروز پیدا خواهند کرد.

شاید نصب بلبوردهای صداقت آمریکایی در ایران برخی اختلاف نظرها را به تصویر کشید، اما این تفاوت دیدگاه در آمریکا نیز وجود دارد و اکنون کاخ سفید اینگونه نشان می دهد که برای جلوگیری از اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران، با کنگره درگیر است. آیا اوباما انگیزه و توان لازم برای مقابله با کنگره را دارد؟

باید گفت که قدرت کنگره در ایالات متحده زیاد است. اوباما تنها می تواند برای کنگره توضیح دهد که چرا در شرایط کنونی اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران، سودمند نیست. اما نفوذ کنگره در آمریکا بسیار قابل توجه است.

یعنی اوباما برای پیشرفت مذاکرات از کنگره زمان می خرد؟

بله، اما این به این معنی نیست که اوباما می تواند به تنهایی این پروژه را پیش ببرد. ایران نیز باید گام هایی بردارد. این در حالی است که لابی اسرائیل نیز در آمریکا وجود دارد و از آنجایی که تل آویو از شرایط جاری در مورد ایران سود می برد، می کوشد موانعی در راه تلاش های اوباما ایجاد کند.

تا کنون بیشتر بحث مساله هسته ای بین ایران و آمریکا مطرح بوده است که دو طرف بیش از اینکه در مورد آن اتفاق نظر داشته باشند، دچار اختلاف هستند. آیا منافع مشترکی برای تهران و واشینگتن وجود دارد که با همکاری در مورد آنها، زمینه ارتقای روابط نیز فراهم شود؟

بله زمینه های مشترکی وجود دارد اما در شرایط کنونی امکان کار بر روی آنها وجود ندارد. برای مثال در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی، ایران و آمریکا در مورد افغانستان همکاری کردند ولی نفوذ گروه های مخالف همکاری آمریکا با ایران موانعی در راه این تعاملات ایجاد کرد. به دلیل این فشارها، آمریکایی ها از همکاری با تهران در مورد افغانستان صرفنظر کردند و این موجب شد که ضررهای زیادی متوجه ایالات متحده شود. همین طور در عراق نیز امکان همکاری وجود داشت که از بین رفت. این درحالی است که اختلافات ایران و آمریکا در خصوص مسائل بنیادی بسیار زیاد است و بیش از هر چیز باید برای حل این اختلافات تلاش کرد. برخی به همکاری ایران و آمریکا در زمینه مبارزه با قاچاق مواد مخدر اشاره می کنند، اما همکاری هایی از این دست نمی تواند ریشه اختلافات قدیمی که مانع از سرگیری روابط است را قطع کند.

اما در بحث هسته ای، در یک ماه اخیر چند نشست هسته ای در ژنو و وین برگزار شده که همگی یک وجه مشترک داشتند،محرمانه بودن مذاکرات و تاکید بر مثبت بودن فضای گفت و گو ها. محرمانه بودن مذاکرات تا چه اندازه در پیشبرد آن نقش دارد و پیش بینی شما در مورد سمت و سوی مجادله هسته ای ایران چیست؟

مساله هسته ای ایران در واقع سمبل مشکلاتی است که ایران با کشورهای دیگر دارد. شاید اگر روابط ایران و جامعه بین المللی به گونه ای دیگر تنظیم شده بود، مساله هسته ای نیز اینقدر بزرگ نمی شود. برای مثال پاکستان نه تنها برنامه هسته ای دارد، بلکه به بمب هسته ای نیز دست یافته است. اما هیچ حساسیتی در مورد پاکستان اعمال نمی شود. در مورد محرمانه بودن مذاکرات نیز باید گفت، بله محرمانه نگهداشتن مذاکرات به پیشرفت آن کمک می کند. به عنوان مثال در حال حاضر گروه هایی در آمریکا هستند که مخالف ارایه امتیاز به ایران هستند و صورتی که در اطلاعات رسانه ای از مذاکرات به ارایه امتیاز به ایران اشاره شده باشد، این گروه های تندرو کاخ سفید را تحت فشار قرار خواهند دارد. آنها همچنین از ابزار رسانه نیز علیه سیاست های کاخ سفید استفاده خواهند کرد که نفوذ زیادی در آمریکا دارد.  در داخل ایران نیز افشای جزئیات مذاکرات می تواند به ضرر تیم مذاکره کننده هسته ای باشد و کل روند گفت و گو ها را تحت تاثیر قرار دهد. اما در نهایت اساس توافق هسته ای با ایران مشخص است. حتی اگر ایران بتواند طرف های اروپایی در مذاکرات هسته ای را قانع کند، بخشی از تحریم ها لغو می شوند. چرا که اروپایی ها از تحریم ایران ضرر کرده اند.

این قانع کردن باید به چه نحو باشد؟

قانع کردن به این معنی است که وقتی سخن از شفاف سازی به میان می آید، این شفاف سازی انجام شود. به این ترتیب که تهران اهداف صلح آمیز هسته ای خود را به اثبات برساند.

یعنی اگر بار دیگر طرف مذاکرات هسته ای ایران تروئیکای اروپایی باشند، احتمال به نتیجه رسیدن گفت و گو ها بیشتر است؟

تروئیکای اروپا در زمانی که آقای روحانی ریاست مذاکرات هسته ای را بر عهده داشت، با ایران به نتیجه نرسیدند، چرا که در آن زمان، دولت جورج بوش در آمریکا بر سر کار بود که نسبت به توافق هسته ای با ایران روی خوش نشان نمی داد. من با بسیاری از مقامات اروپایی صحبت کرده ام. آنها بر این عقیده اند که اگر در آن زمان دولت بوش سنگ اندازی نمی کرد و دولت های اروپایی نیز امتیازهایی نسبی به ایران می دادند، امکان حل و فصل مساله هسته ای ایران وجود داشت. آنها تاکید دارند که این دولت جورج بوش بود که مانع توافق هسته ای با ایران شد.

اکنون که دولت اوباما بر سر کار است، چطور؟

بله اکنون اوباما به دنبال دستیابی به راه حلی دیپلماتیک در مورد ایران است و شکل توافق باید به گونه ای باشد که برای آمریکا نیز راضی کننده باشد.

آیا در صورت موافقت تهران با اعمال برخی محدودیت ها در برنامه های هسته ای، واشینگتن و متحدان اش در آنسوی آتلانتیک آمادگی تعدیل تحریم ها را دارند؟

به نظر می رسد که اینگونه باشد.  گمان من بر این است که این درک در ایالات متحده و اروپا وجود دارد که بدون تعدیلی نسبی در تحریم ها، مذاکرات هسته ای با ایران به جایی نمی رسد.

شما از نزدیک با آقای ظریف آشنایی دارید، حضور ایشان در مذاکرات هسته تا چه اندازه می تواند در حرکت رو به جلو موثر باشد؟

ظریف دیپلمات برجسته ای است که من 30 سال است با او آشنایی دارم. او به زبان انگلیسی تسلط دارد و در مذاکره ماهر است. شخصیت ظریف به گونه ای است که می تواند مذاکره کنندگان را تحت تاثیر قرار دهد. به طور کلی تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در مقایسه با گذشته بسیار متبحر است. اما تصمیم گیری در مورد نوع توافق و اقدامات مرتبط با آن در حیطه اختیارات ظریف و تیم هسته ای اش نیست. حتی به نظر نمی رسد که آقای روحانی نیز در این مورد تصمیم گیری نهایی را داشته باشند. در عین حال باید توجه داشت که تمامی اظهار نظرهای مقامات تهران در خارج از ایران منعکس می شود . رهبری اخیرا به نرمش قهرمانانه اشاره کرده اند که در غرب ، تغییر تاکتیک و نه تغییر هدف، تفسیر می شود. این درحالی است که غرب می گوید به دنبال تغییرات استراتژیک است. به این ترتیب همین اختلاف دیدگاه بین تهران و غرب می تواند دشواری هایی را در روند مذاکرات ایجاد کند.


نظر شما :