اولویت های رئیس جمهور از پرونده هسته ای تا دیپلماسی منطقه ای
بحران سوریه می تواند به فرصت برای ایران تبدیل شود
دیپلماسی ایرانی: دکتر سید محمد صدر، مانند بسیاری از کارشناسان و دیپلمات های دیگر در هشت سال گذشته از اتاق خود در وزارت خارجه نظاره گر و منتقد سیاست خارجی ایران بود. حال دیگر آن مرد از ریاست جمهوری رفته است و اینک رئیس جمهوری با نگاهی متفاوت به سیاست خارجی سکان اداره کشور را در دست گرفته است. در مورد فضای کلی سیاست خارجی ایران در حال حاضر و چالشهای پیش روی دکتر روحانی در سیاست خارجی با دکتر سید محمد صدر، معاون پیشین وزارت خارجه و کارشناس سیاست خارجی به گفتگو نشستیم که ماحصل این گفتگو را در زیر می خوانید:
وزیر امور خارجه کشورمان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفتگوی تلفنی صبح امروز در خصوص زمان دیدار آتی خود توافق کردند و قرار است در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل دیدار کنند. به نظر شما تا چه اندازه می توان به پیشرفت مذاکرات هسته ای امیدوار بود؟
من فکر می کنم این مذاکرات بسیار بهتر از گذشته به پیش خواهد رفت. به طور کلی من فکر می کنم وضعیت پرونده هسته ای بهتر از قبل پیش خواهد رفت. دلیل اصلی اش هم خود انتخابات است. من در یک سال گذشته همواره در مصاحبه هایم ذکر می کردم که راه حل مسئله هسته ای در داخل است. یعنی اساسا سیاست خارجی در ادامه سیاست داخلی است و ما تا نتوانیم در داخل تغییری در عرصه سیاسی ایجاد کنیم نمی توانیم شاهد گشایشی در مسئله هسته ای ایران باشیم.
یعنی معتقدید که فضای بین المللی کنونی برای حل مسئله هسته ای ایران مساعد تر است؟
بله، فعلا تصویری که از آقای روحانی و دولت او در جامعه بین المللی وجود دارد تصویر مثبتی است و این تصویر قابل مقایسه با تصویر دولت پیشین نیست. موضع گیری های مثبتی از زمان پیروزی ایشان تاکنون در فضای بین المللی مشاهده شده است. حتی بعضی اقدامات غیر معقولی که توسط کنگره آمریکا انجام می شود حداقل از سوی دولت اوباما تایید نمی شود. در اروپا نیز جو مثبتی در مورد روی کار آمدن دولت دکتر روحانی وجود دارد. این فضای مثبت به نظرم ناشی از دو مسئله است. مسئله اولی که فضای مثبتی برای ایران ایجاد کرده است نفس برگزاری انتخاباتی اینچنین است. به هر حال انتخابات سالم برگزار شد و باعث شد این تصویربه جهان منعکس شود که شاید گروههایی در قدرت در ایران خواهان فرد دیگری بودند ولی حاکمیت کشور به انتخاب مردم احترام گذاشت و کسی که مردم انتخاب کردند را پذیرفت. این وضعیت تصویر مثتبی در جهان برای ایران ایجاد کرده است.
اما مسئله دوم که منجر به فضای مثبتی در مورد ایران شده است، به شناختی باز می گردد که در جهان نسبت به شخص آقای روحانی وجود دارد و ایشان را نیرویی میانه رو و آشنا به مسائل امروز جهان ارزیابی می کنند. تجربه دیپلماتیک آقای روحانی به خصوص در بحث پرونده هسته ای ایران جوی ایجاد کرده که بسیار متفاوت از گذشته است.
در طی مدت اخیر همواره مقامات اسرائیلی تلاش کرده اند که تصویر دولت جدید را تخریب کنند و آن را در ادامه دولت گذشته بدانند. دلیل این کار چیست؟
ببینید اولین اثر انتخاب آقای روحانی منزوی شدن اسرائیل بوده است. در حالی که در دوره احمدی نژاد نه نتها اسرائیل منزوی نبود بلکه توانست اروپا و آمریکا را برای اقدامات خود همراه کند. شما ببینید که از انتخابات ایران همه دنیا استقبال کردند به جز نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و جان برد، وزیر خارجه کانادا. جالب این است که آنقدر وزیر خارجه کانادا برای این اظهار نظر خود از سوی احزاب و رسانه ها و افکار عمومی تحت فشار قرار گرفت که مجبور به تغییر موضع خود شد. این نشان می دهد که انتخابات ایران حتی در جامعه ای مثل کانادا جو مثتبی در مورد ایران ایجاد کرده است.
به طور عینی این تصویر مثبت چه نتیجه ای ممکن است به دنبال داشته باشد؟
طبیعتا مذاکرات ایران و گروه 1+5 به زودی آغاز می شود و با توجه به تجربیاتی که آقای روحانی از مذاکرات پیشین خود دارد و توانمندی های دکتر ظریف، ایران عاقلانه تر، منطقی تر و با رویکرد اعتدالی به مذاکرات وارد خواهد شد و با یک زبان منطقی از مواضع اصولی جمهوری اسلامی دفاع می کند. به هر حال ایران حقوقی دارد و غرب نگرانی هایی. هر دو این مسائل باید مورد توجه قرار گیرد. یعنی در این مذاکرات باید نتیجه ای به دست بیاید که حقوق ملت ایران تامین شود و نگرانی های غرب هم برطرف شود. این که چگونه این دست یافته می شود به روند مذاکرات بستگی دارد ولی به نظر می رسد که چشم انداز مثتبی برای دست یابی به این نتیجه وجود دارد.
جدا از مسئله هسته ای، اولویت سیاست خارجی دولت روحانی باید بر چه مسائلی متمرکز باشد؟
سیاست خارجی کل جهان بر خاورمیانه متمرکز است. یعنی مسائلی مثل بحران سوریه، مسئله اسرائیل و فلسطین، مصر و مسئله خیزش های مردمی در کشورهای عربی تیتر اول تمام رسانه های جهان است. بنابراین طبیعی است که ایران پس از بحث پرونده اتمی، باید سیاست فعالی را در ارتباط با منطقه خاورمیانه اتخاذ کند که هم منافع ایران و هم منافع کل منطقه تامین شود. من حدود دو سال پیش وقتی جنیش های مردمی در جهان عرب آغاز شد در مصاحبه ای گفتم من از یک سو بابت این اتفاقات خوشحالم و از سوی دیگر ناراحت. خوشحالی من از این جهت بود که بالاخره مردم این منطقه پس از سالها به حقوق مدنی و سیاسی خود توجه کردند؛ اما ناراحت شدم از این جهت که دولتی در ایران بر سر کار نبود که بتواند از این موقعیت ایجاد شده بهترین بهره برداری را کند و هم در جهت تقویت این جنبش های آزادی خواهانه و ضد استبدادی و هم در راستای منافع ملی ایران گام بردارد. اما در حال حاضر با روی کار آمدن دولت آقای روحانی در موقعیتی هستیم که این ضعف می تواند برطرف شود. در این دو سال در نبود ایران و با توجه به انفعال دیپلماتیک دولت ایران، ترکیه، قطر و عربستان بیشترین نقش را در تحولات منطقه بازی کردند. الان باید ایران این ضعف دو سال گذشته را جبران کند.
شما به خیزش های جهان عرب اشاره کردید. شاید یکی از مهم ترین این خیزش ها انقلاب مصر باشد که با برکناری مرسی توسط ارتش دچار تحولاتی شده است. موضع ایران نسبت به وضعیت کنونی در مصر باید چگونه باشد؟
در مورد مصر ایران باید با لحاظ حساسیت های موجود برخورد کند. در این شکی نیست که در مصر کودتایی به وقوع پیوسته است. یعنی یک دولت قانونی با اقدام نظامی کنار گذاشته شده است. قطعا این کودتا نباید مورد تایید ایران قرار گیرد. اما این به معنی تایید کامل عملکرد مرسی در یک سال گذشته نیست. مرسی هم اشتباهات بسیار بزرگی مرتکب شد خصوصا ائتلاف با سلفی ها و ایجاد ترس از حکومت خشن تندروها در مصر از جمله این اشتباهات بود. طرف مقابل از این هراس در مردم مصر استفاده کرد و به این نگرانی دامن زد و بیان می کرد که اگر اسلام گرایان قدرت بگیرند حکومتی شبیه حکومت طالبان در افغانستان در مصر ایجاد می کنند. این نگرانی ها در کشاندن مردم به خیابان ها علیه مرسی موثر بود. البته نباید این را فراموش کرد که حتما 50 درصد مردم مصراز سیاست های اخوان راضی نبودند. دریافت این مسئله سخت نیست چرا که مرسی در مقابل احمد شفیق، ژنرال دوران مبارک فقط توانست کمی بیش از 50 درصد آرای مردم را کسب کند. این در حالی بود که بسیاری از مردم در مخالفت با شفیق به مرسی رای داده بودند.
یکی دیگر از اشتباهات مرسی علاوه بر ائتلاف با سلفی ها، کنارگذاشتن جوانان 6 آوریل بود. در حالی که جوانان سرمایه های اصلی انقلاب مصر بودند و آنها بودند که مبارک را برکنار کردند. اساسا در ابتدای به راه افتادن انقلاب اخوان نقشی در انقلاب نداشت و این جوانان بودند که حرکت را به راه انداختند. با این حال به دلیل سابقه طولانی و تشکیلات منظم، اخوان المسلمین توانست در انتخابات های مختلف مجلس، قانون اساسی و ریاست جمهوری پیروز شود. اما پس از این پیروزی ها، مرسی باید تلاش می کرد دیگر گروهها به خصوص جوانان و یا افرادی نظیر البرادعی و عمرموسی را با خود همراه کند. ولی با عدم توجه به این موضوع و تبلیغات مخالفین در مورد احتمال شکل گیری یک حکومت طالبانی، حجم زیادی از مردم به خیابان ها آمدند. ارتش هم از این موقعیت استفاده کرد. فهمی هویدی در یک مقاله می نویسد ارتش معتقد بود که اگر بتواند مردم را به خیابان ها بکشاند می تواند وارد عمل شود و تحت عنوان دفاع از مردم مرسی را برکنار کند. جان کری هم در سخنان خود هم این بیان را تکرار کرد که دخالت ارتش دفاع از مردم و دموکراسی است.
به هر حال دولت مرسی توسط ارتش برکنار شده است. با این وضعیت ایران الان باید نسبت به مصر چه رویکردی باید داشته باشد؟
در حال حاضر موقعیت خطرناکی در مصر شکل گرفته است و ایران باید با دقت تمام تحولات مصر را دنبال کند و به اظهار نظرهای عجولانه و ناپخته اقدام نکند. باید کار کارشناسی دقیق در مورد این تحولات صورت گیرد و سپس ایران موضع اتخاذ کند. نمی توان گفت که فضای کنونی تا چه اندازه پایدار است. هنوز برای من مسئله است که چرا ارتش چنین اشتباهی کرد و دست به کودتا علیه دولت قانونی مرسی زد در حالی که می داند در درازمدت این فضا قابل تداوم نیست. درست است که 50 درصد مردم با مرسی نیستند ولی 50 درصد مردم هم حامی مرسی هستند. واقعا این که ارتش دست به برکناری رئیس جموری می زند که به هر حال 50 درصد آرا را به خود جلب کرده مسئله قابل تاملی است. آیا ارتش به آینده فکر نمی کند که چگونه می خواهد اوضاع کشور را به شرایط عادی بازگرداند؟ آنهم برکناری رئیس جمهوری که وابسته به قوی ترین تشکیلات مصر است. ممکن است اخوان المسلمین در اداره کشور ضعف داشته باشد ولی دهه ها سابقه مخالفت با حکومت را دارد و تشکیلات بسیار قوی دارد. اگرارتش بخواهد این وضع را ادامه دهد باید باز به سرکوب مردم و کشتار بیشتر دست بزند. اگر هم نخواهد سرکوب کند و بخواهد فضا را باز کند و دست به برگزاری انتخابات بزند باز احتمال این که اخوان المسلمین قدرت را به دست بگیرد زیاد است. بنابراین من معتقدم در مورد مصر نباید به فضای کنونی اتکا کرد و باید منتظر تحولات بعدی بود.
یکی از مهم ترین بحران های کنونی خاورمیانه که دولت هم به طور جدی با آن درگیر است بحران سوریه است که روز به روز ابعاد پیچیده تری پیدا می کند و آمریکا و متحدانش با طرح مسئله استفاده دولت سوریه از سلاح های شیمیایی احتمال حمله به این کشور را مطرح می کنند. ارزیابی شما از وضعیت کنونی سوریه چیست؟
سوریه نیز یکی از پیچیده ترین مسائل و پرونده های پیش روی سیاست خارجی ایران است که واقعا به مرحله بحرانی رسیده است. البته در تحلیل بحران کنونی سوریه نباید از یاد ببریم که در ابتدا در این کشور تظاهرات مسالمت آمیزی تحت تاثیر انقلاب های عربی شکل گرفت. اولین و بزرگترین اشتباه را وقتی دولت سوریه انجام داد که با این تظاهرات با خشونت برخورد کرد و آن را سرکوب کرد. اگر این کار را نکرده بود قطعا کار به اینجا نمی رسید. به هر حال آنچه که امروز قطعی است این است که بحران سوریه وضعیت بغرنجی برای این کشور به دنبال داشته و سوریه به این زودی سوریه نمی شود. ممکلت ویران شده است و بخش زیادی از مردم از کشور و داخل کشور آواره شده اند. نیروهای افراطی سلفی و تروریست های القاعده از سراسر جهان به این منطقه روانه شده اند و این کشور صحنه نبرد مذهبی شده است. الان هم که بحث حمله آمریکا به این کشور مطرح است که این حمله نیز می تواند وضع موجود را پیچیده تر کند.
ایران باید با این بحران چه کند؟
با قضیه ای با این پیچیدگی باید با عقلانیت و تحلیل بسیار دقیق برخورد کرد. در مورد این بحران باید تلاش کرد که اولا خطر تروریسم اسلامی این کشور و منطقه را با بحران مواجه نکند. از سوی دیگر باید تلاش شود که سیاست جمهوری اسلامی یک سیاست طائفی شناخته نشود و به تایید نزاع شیع و سنی که مخالف پیام انقلاب اسلامی است تعبیر نشود. البته این کار دشواری است چرا که اشتباهاتی در گذشته صورت گرفته و برای جبران این اشتباهات باید ارزیابی دقیق یک استراتژی اتخاذ کرد که هم منافع ایران، مردم سوریه و منطقه تامین شود. در عین حال باید تلاش کرد که جنگی در منطقه به راه نیفتد چرا که اگر این جنگ به راه بیفتد بحران های کنونی را تشدید می کند.
یعنی ایران نمی تواند نقش مثبتی در این بحران بازی کند؟
ببینید در صحنه عمل مشکلات زیادی وجود دارد. مدتی است که تلاش هایی برای کنفرانس ژنو صورت می گیرد ولی موفق نبوده است. در این میان نقش روسیه اهمیت دارد. درواقع روسیه بازیگر مقابل آمریکا در عرصه بین المللی است. روسیه است که می تواند جلوی قطعنامه شورای امنیت را بگیرد. در حال حاضر تمام قدرت های بزرگ دنیا و منطقه در بحران سوریه درگیر هستند. کاری که ایران از ابتدا می توانست انجام دهد این بود که به میانجی گری بین معارضین و دولت بشار اسد اقدام کند. دولت جدید با این حال هنوز می تواند نقش فعالی در این بحران بازی کند. اگر ایران وارد گفتگو با تمام طرف های درگیر و کشورهای تاثیرگذار در بحران سوریه شود می تواند به برگزاری کنفرانسی بین المللی برای حل بحران سوریه اقدام کند. چنین کاری نیازمند فعالیت دیپلماتیک جدی است. با اتخاذ استراتژی منطقی شاید بتوان این تهدید را به فرصتی مناسب برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرد.
یکی از عواقب بحران کنونی سوریه تشدید نزاع شیعه و سنی بوده است و ایران هم یک طرف این نزاع دیده می شود. دولت جدید در این راستا چه باید بکند؟
باید دولت جدید کاری کند که درگیری شیعه و سنی که رو به اوج بوده است کاهش پیدا کند. ما باید نشان دهیم که پیام انقلاب اسلامی و سیاست های جمهوری اسلامی در جهت وحدت شیعه و سنی بوده است و همچنان این سیاست ادامه دارد. این که تاکتیک های این کار چه باید باشد نیازمند بحث مفصلی است. ایران باید روابط خود را با کشورهای عربی به خصوص عربستان سعودی بهبود بخشد. به کارگیری اهل سنت یکی از این اقدامات می تواند باشد. این اقدام در دستور کار دولت اصلاحات هم بود. الان هم دولت باید در این زمینه فعال باشد تا نشان دهد که سیاست ایران طائفی نیست. در شهرهای سنی نشین مسئولیت های اداری باید به اهل سنت واگذار شود و حقوق آنها رعایت شود. خالی از لطف نیست که ذکر کنم که دولت عربستان در دوران آقای خاتمی یک نفر شیعه را به عنوان سفیر به ایران فرستاد تا نشان دهد که نگاه طائفی ندارد.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/16
انتشار اولیه: سه شنبه 19 شهریور 1392/ باز انتشار: شنبه 23 شهریور 1392
نظر شما :