سقوط دولت بانگی در مرکز آفریقا

فرانسه مستعمره های سابق را فراموش کرد

۱۷ دی ۱۳۹۱ | ۱۴:۲۲ کد : ۱۹۱۱۱۵۱ آسیا و آفریقا یادداشت
یادداشتی از محمدرضا حاجی کریم جباری، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ساحل عاج، برای دیپلماسی ایرانی.
فرانسه مستعمره های سابق را فراموش کرد

دیپلماسی ایرانی : افول قدرت و نفوذ فرانسه در حوزه ی سابق مستعمراتی خود موسوم به آفریقای فرانکوفون یا فرانسه زبان، بیش از هر زمان دیگری مشهود است. در این ایام، فرانسه مجبور به رویارویی با بحران شورش مسلحانه در کشور جمهوری آفریقای مرکزی است. بانگی پایتخت این کشور در آستانه ی سقوط قرارگرفته است. ریشه های افول قدرت و نفوذ فرانسه در آفریقا چیست؟ در جمهوری آفریقای مرکزی (سانترافریک Centrafrique) چه می گذرد؟ سیاست فرانسه در قبال این بحران چیست؟ و بالاخره این که آینده این بحران چگونه خواهد بود؟ اینها سوالاتی هستند که در این نوشته تلاش شده تا پاسخی حتی المقدور قانع کننده برای هر کدام ارائه شود.  

ریشه های ضعف سیاست خارجی فرانسه در حوزه ی مستعمرات سابق آفریقایی   

ژاک شیراک را احتمالاً می توان آخرین حلقه از سلسلة رؤسای جمهور فرانسه دانست که به امور حوزه ی فرانکوفونی، حساس بوده و خود کارشناس تمام عیار مسایل این منطقه محسوب می شده اند. پس از فرانسوا میتران، منحنی موفقیت سیاست خارجی فرانسه در مستعمرات سابق آفریقایی مستمراً رو به افول بوده است. شیراک از نسل و هم عصر فرانسوا میتران، شخصاً به مسایل آفریقا به طور عام و حوزه ی فرانکوفونی به طور خاص اشراف داشت؛ و نسبت به آن حساس بود، لکن هیچ یک از وزاری خارجه ی او چنین سابقه و باوری نداشتند و لذا مرتکب اشتباه­های پی در پی و تضعیف نفوذ فرانسه در آفریقا شدند. در دوران نیکولا سارکوزی و اکنون فرانسوا اولاند، تقریباً تیر خلاص به سیاست خارجی فرانسه در این منطقه شلیک شده است.

علل متنوعی را برای این ضعف فرانسه می توان فهرست کرد که ضعف بینش و باور نسبت به نقش آفریقا در اقتصاد، سیاست و جامعه ی فرانسه؛ عدم امکان عمل به تعهدات اقتصادی فرانسه در قبال کشورهای این حوزه؛ ورود بازیگرانی چون آمریکا، چین، هند، برزیل، ترکیه و ... به صحنه ی اقتصاد آفریقا؛ بیداری ملت ها و جو نفرت عمومی نسبت به استعمار فرانسه؛ ظهور نیروهایی نظیر القاعده در منطقه؛ عدم توانایی فرانسه برای مداخله­ی نظامی به دلیل مشکلات اقتصادی و مخالفت افکار عمومی در غرب؛ عدم استقبال سازوکارهای سیاسی امنیتی آفریقایی از اقدام یکجانبه­ی قدرت های خارجی؛ و حاشیه ای­تر شدن آفریقا در اثر پدیده جهانی شدن از آن جمله اند.

فرانسه در دو دهه­ی گذشته با بحران های گوناگونی در حوزه ی نفوذ خود در آفریقا روبرو بوده است. چاد، موریتانی، اوگاندا، کنگو، ساحل عاج، ماداگاسکار، جزایر کومور، مالی، نیجر و بورکینافاسو هر کدام به انحاء مختلف با بحران های گوناگون داخلی و منطقه ای دست به گریبان بوده اند. در مواردی چون اوگاندا و کنگو، نیروهای فرانسه دست به اقدامات ضدبشری و نسل کشی زده یا عامل و مسبب دامن زدن به آن بوده اند.

بانگی پایتخت جمهوری آفریقای مرکزی در معرض تهدید شورشیان  

  • تاریخچه سیاسی

این کشور محصور در خشکی، با ۶۲۰ هزار کیلومتر مربع وسعت و کمتر از ۵ میلیون نفوس، در مرکز قاره ی آفریقا واقع و توسط کشورهای چاد، سودان، سودان جنوبی، کامرون، جمهوری کنگو و جمهوری دمکراتیک کنگو احاطه شده است. سانترافریک با وجود برخورداری از معادن سرشار از اورانیوم، نفت، طلا، الماس، چوب و پتانسیل انرژی برق آبی، در بین ۱۰ کشور اول فقیر جهان قرار دارد.

فرانسه در ۱۹۶۰ استقلال سانترافریک را اعطا کرد. در ۱۹۹۳ اولین انتخابات آزاد و چندحزبی برگزار شد. در ۲۰۰۳ ژنرال فرانسوا بوزیزه طی یک کودتا با حمایت فرانسه، دولت آنژ-فلیکس پاتاسه را سرنگون ساخت و به قدرت رسید. بوزیزه در ۲۰۰۵ به اصطلاح انتخابات دمکراتیک برگزار کرده و رئیس جمهور شد. در انتخابات مارس ۲۰۱۱ نیز مجدداً بوزیزه و حزبش پیروز شدند.

  • تاریخچه و علل شورش

در سال ۲۰۰۳ اولین شورش مسلحانه توسط «اتحادیة نیروهای دمکراتیک وحدت طلب UFDR» که عمدتاً متشکل از نیروهای سابق ارتش بود، درگرفت و تا سال ۲۰۰۷ ادامه یافت. در ۱۳ آوریل ۲۰۰۷ موافقتنامه صلح میان دولت بوزیزه و UFDR به امضا رسید که بر اساس آن، دولت متعهد گردید: عفو عمومی اعلام کند؛ UFDR را به عنوان حزب سیاسی مورد شناسایی قرار دهد؛ و نیروهای جنگجوی شورشی را به استخدام ارتش درآورد. بوزیزه به قول های خود عمل نکرد و این باعث ایجاد گروه های مسلح شورشی در سایر نقاط کشور شد. اخیراً ائتلافی از چهار گروه شورشی با عنوان «سلکا-SELEKA» تشکیل شده که با تحت کنترل درآوردن شهرهای بزرگ و رسیدن به ۷۵ کیلومتری بانگی، پایتخت را در تیررس توپخانه ی خود دارد. کلنل جوما نارکویا، سخنگوی نیروهای شورشی، در پیامی خطاب به ارتش گفت بوزیزه کنترل کشور را از دست داده و بهتر است سلاح خود را بر زمین بگذارید. در پی ورود نیروهای شیاده نظام از کشور چاد برای کمک به بوزیزه و ورود قریب الوقوع نیروهاای گابنی برای پیوستن به آنها، سازمان ملل نیروهای شورشی را از ورود به شهرهای دیگر بر حذر داشته است. بوزیزه حاضر به مذاکره با شورشی ها و تشکیل دولت وحدت ملی با حضور آنان شده است. قرار است این مذاکرات در لیبرویل پایتخت کشور آفریقایی گابن صورت گیرد. نیروهای شورشی نیز از روز چهارشنبه به مذاکره روی خوش نشان داده و نماینده ی خود را به لیبرویل اعزام داشته اند.

سقوط قذافی و پخش شدن سلاح و نیروهای شبه نظامی از لیبی در آفریقای زیر صحرا، ضمن آن که تأثیر روانی برای افزایش چنین شورش هایی در آفریقا داشته، باعث سرازیر شدن سلاح از طریق همسایه ها شامل دو سودان، چاد و جمهوری دمکراتیک کنگو (کامرون و جمهوری کنگو دو همسایة دیگر سانترافریک، تاکنون باثبات و فارغ از کشمکش های داخلی و منطقه ای بوده اند) به سانترافریک شده است.

  • موضع فرانسه

فرانسو اولاند، رئیس جمهور فرانسه، روز پنج شنبه هفتم دی ۱۳۹۱ در یک موضع گیری کوتاه اظهار داشت که «حضور نیروهای فرانسوی برای حفاظت از رژیم در بانگی جنگی نیست، بلکه برای حفاظت از اتباع و منافع فرانسه است. ما در امور داخلی جمهوری آفریقای مرکزی دخالت نمی کنیم. دوران این گونه مداخلات گذشته است.» کارشناسانی که مسایل آفریقا را دنبال می کنند به خوبی می دانند که این سخنان تا چه اندازه با رفتار سابق فرانسه در قبال تحولات آفریقا متفاوت است و چقدر با مواضع یک کشور دارای نقش و نفوذ ویژه و نیز مسئولیت ها و وظایف روشن در قبال این منطقه، فاصله دارد! اصولاً این اظهارات کلیشه ای از دید کارشناسان بیشتر به یک طنز بی مزه شبیه است. به علاوه، این سخنان به خوبی حاکی از استیصال می باشد. فرانسه همین رفتار را هم اکنون در قبال کنترل شمال کشور مالی توسط نیروهای القاعده و نیز ربوده شدن چند فرانسوی در کشور نیجر دارد. فرانسوا اولاند در هفتم دی ۹۱ به این بسنده کرد که «نباید برای اظهارات آدم ربایان در نیجر اعتباری قائل شد.»

گفته می شود که نیروهای شبه نظامی، تمامی منافع منتسب به فرانسه را نیز مورد حمله قرار می دهند که معلوم نیست تا چه اندازه صحت دارد. مردم در اعتراض به بی تفاوتی فرانسه در قبال شورش، آسیب های فراوانی به سفارت فرانسه وارد ساخته اند.۲۵۰ نظامی فرانسوی به حفاظت از سفارت و اتباع فرانسوی مشغول اند. پرواز ایرفرانس به بانگی قطع شده است.

عدم وجود نیروی نظامی قوی و قابل اطمینان، زمینه ساز پیشروی سریع شورشیان به سمت بانگی شده است. بوزیزه ناامیدانه از فرانسه تقاضای کمک کرده و حاضر از طریق مذاکره با شورشیان قائله را خاتمه ببخشد. بوزیزه فرمانده ارتش را عزل مسئولیت هایی را به فرزندش داده است. شورشیان ظاهراً سرخوش از پیشروی سریع، چندان تمایلی به مذاکره ندارند، لکن تحت فشار کشورهای منطقه تن به مذاکره داده اند.  

  • موضع سایر بازیگران

اتحادیه آفریقا شورش را محکوم کرده است. اتحادیة اقتصادی کشورهای آفریقای مرکزی در صدد اعزام نیروست. بوزیزه چشم امید به ادریس دبی، رئیس جمهور چاد نیز برای کمک نظامی دارد و ادریس ۲۰۰۰ نیرو اعزام کرده است. همه ی غربی ها و از جمله آمریکا، خواستار خروج اتباع خود شده اند. فرانسه دولت بوزیزه را مسئول حفظ جان اتباع خارجی دانسته است. دبیرکل سازمان ملل چون سایر موارد مشابه، در موضعی تکراری و منفعلانه، این شورش را محکوم و کارکنان خود را از این کشور خارج کرده است. اما نکته­ جالب در موضع گیری دبیرکل سازمان ملل این است که مستقیماً خواستار اقدامی منطقه ای شده است. شورای امنیت سازمان ملل با صدور بیانیه، ضمن محکوم کردن شورش، خواستار گفتگوی سیاسی میان طرف های متخاصم گردیده است.

  • آینده ی بحران

بحران سانترافریک تاکنون صدها کشته، بیش از ده هزار خانه سوخته و ۲۲۰ هزار آواره و رانده شده باقی گذاشته و یک فاجعه ی انسانی نه در شرف وقوع، که رخ داده است. نویسنده ی این سطور در نوشته هایی از این دست برای دیپلماسی ایرانی، همواره این فرضیه را مطرح کرده که وقتی بحران در یکی از مستعمرات سابق روی می دهد، معمولاً سایر بازیگران موثر در صحنه، منتظر می مانند تا اولین حرکت را همان استعمارگر سابق آغاز کند. کنترل شمال کشور مالی توسط افراط گرایان سلفی و القاعده و تلاش های فرانسه برای تشویق شورای امنیت به مداخله ی نظامی در این کشور، نمونه ی آن است. کاملاً روشن است که فرانسه فعلاً در این مرحله فقط به حفظ جان اتباع و وجهه خود اهتمام می ورزد و هنوز طرحی برای حل و فصل دائمی و یا مدیریت بحران ندارد. در عین حال، فرانسه بوزیزه را رها کرده و ظاهراً امیدی هم برای باقی ماندن وی در قدرت ندارد. مداخلة نظامی توسط نیروهای بین المللی، نیروهای فرانسه و یا حتی نیروهای کشورهای آفریقای مرکزی نیز قابل تصور به نظر نمی رسد. معذلک قطعاً فرانسه به همین چند صد نیرویی که برای حفاظت از سفارت و اتباعش اعزام کرده بسنده می کند و به نیروهای آفریقایی مانند چاد و گابن متکی خواهد بود. یک فرض این است که قاعدتاً فرانسوی ها از قبل مذاکره را با شورشی ها آغاز کرده باشند و احتمالاً با ساده کردن صورت مسئله، یعنی حذف بوزیزه و یا تشکیل دولت آشتی ملی و تقسیم قدرت بوزیزه با شورشی ها، سعی کنند منافع و نفوذ فرانسه را حفظ کنند. این فرمول یعنی تشکیل دولت وحدت ملی با حضور شورشیان چندان ناآشنا نیست. در ساحل عاج برای اولین بار و سپس در زیمبابوه، کنیا و به شکلی هم در مالی مورد استفاده قرار گرفته و جواب داده است. /12

کلید واژه ها: فرانسه جمهوری آفریقای مرکزی محمدرضا حاجي كريم جباري


نظر شما :