نشست بزرگداشت روز ملی خلیج فارس در دفتر مطالعات

باید به سمت تنش زدایی گفتمانی حرکت کنیم

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۲۳:۰۳ کد : ۱۹۰۰۶۱۲ اخبار اصلی
دکتر حسین سلیمی، استاد علوم سیاسی معتقد است طرح دوباره مسئله ابوموسی در چند هفته گذشته بیانگر این است که کشورهای عربی تلاش می کنند از تنش زدایی احتمالی جلوگیری کنند. بنابراین تازمانی که این تنش بنیادین بین ایران و مرکزیت سیستم بین الملللی وجود دارد این تنازع گفتمانی و این نماد سازی از خلیج فارس و جزایر به عنوان نماد این گفتمان تشدید خواهد شد.
 باید به سمت تنش زدایی گفتمانی حرکت کنیم
 

 دیپلماسی ایرانی: دکتر حسین سلیمی، عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست روز ملی خلیج فارس با موضوع «خلیج فارس و نظام بین الملل؛ چگونگی رویش گفتمان تنازعی در منطقه» به ایراد سخنرانی پرداخت.

 وی در این نشست که صبح امروز در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه برگزار شد با اشاره به اهمیت خلیج فارس در طول تاریخ گفت: «خلیج فارس در طول تاریخ بخشی از حوزۀ فرهنگی سیاسی و هویت ایرانیان بوده است. آنچه که در طی دگرگون شده است گفتمان­هایی است که واقعیت­های انکارناپذیر را به نماد منازعه بدل می­کند. مسائل سیاسی در چارچوب های گفتمانی و ساختارهای ذهنی متفاوت خود را نشان می دهند. در واقع این چارچوب ها و گفتمان های تنازعی که ماهیت، کارویژه و جایگاه مناطقی مثل خلیج فارس، یا جزایر سه گانه و ... را تحت تاثیر خود قرار می دهند. »

 این استاد دانشگاه بحث خود را با این سوال آغاز کرد که «تحول ساختار نظام بین­الملل چه تأثیری برگفتمان­های جاری و فراز و فرودهای سیاسی در خلیج­فارس داشته است؟». او در پاسخ به این سوال ابتدا به شکل گیری گفتمان تنازعی در نظام بین الملل اشاره کرد و گفت: «ریشه این گفتمان تنازعی در نظام وستفالیای است. یعنی تا زمانی که دولت- ملت ها به تعریف وستفالیایی شکل نگرفتند و یا شروع به شکل گیری نکردند، خلیج فارس نماد منازعه و کشمکش نبود. با نضج­گیری تدریجی نظام وستفالیایی که با تقابل­ها و دوئیت­های ایدئولوژیک همراه شد، خلیج­فارس به یک مسئله در جهان مدرن بدل شد. از سوی دیگر جغرافیای سیاسی و وضعیت کنونی خلیج فارس محصول تحول نظام بین­الملل پس از جنگ جهانی دوم است. در نتیجه خلیج­فارس به تدریج به نمادی برای برخی ایدئولوژی­های آنتاگونیستی مثل ناسیونالیسم عرب برای تقابل با دگرهویتی شان بدل شد.

حتی زمانی که ایران قصد داشت تا مسئله سازی انگلیس در مورد جزایر را به جامعۀ ملل ارجاع دهد آنها می­دانستند که این جزایر متعلق به ایران است.»

 سلیمی با اشاره به این که در ابتدای قرن بیستم هیچکس تردیدی در فارس بودن خلیج فارس و گذرگاهها و جزایر آن نداشت به نوشته سرآرنولد ویلسون انگلیسی اشاره کرد که در سال 1928 ضمن تأکید بر نام خلیج فارس در مورد هویت آن می­نویسد: «چه در گذشته و چه در حال هیچ گذرگاه آبی از نظر جغرافی­دانان، باستان­شناسان، سیاحان، سیاستمداران و بازرگانان به اهمیت خلیج­فارس نبوده است. این گذرگاه آبی که فلات ایران را از سرزمین­های عرب­نشین جدا می­کند بیش از 2200 سال است که هویت ایرانی داشته است.»

 نایب رئیس انجمن علمی علوم سیاسی در این نشست با اشاره به این که مشکل امروز خلیج­فارس محصول نظام وستفالیایی و ترکیب آن با نظام­های چند قطبی و دوقطبی است، گفت: « از نظر تاریخی نظام وستفالیایی در اروپا همراه با فروپاشی تدریجی صفویه در ایران بود که مدل متفاوتی از هویت ملی را بنیاد گذارده بود. در مدل متفاوت صفویه هویت­های محلی در جنوب خلیج فارس در مجموعۀ نوینی با نام ایران در هم تنیده بود و از نظر نظامی نیز باز تولید شده بود. از این رو در فضای گفتمانی آن دوره هیچ یک از قبایل ساکن در جنوب خلیج­فارس، هویت خود را در تعارض با حاکمیت ایران و فارس بودن این خلیج نمی­دیدند. بنابراین بنیاد تعارضات با اشغال استعمارگران تازه مدرن شده در این منطقه گذارده شد. بر این اساس می توان گفت که اگر مسئله دولت­های سرزمینی نبود و هویت­ها در درون مرزهای شناسایی شده بین­المللی معنی نمی­گرفت، خلیج­فارس یک هویت همیشگی بود و جزایر آن نیز هویت تاریخی خود را داشتند.»

 این دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به استقرار تدریجی قبایل حاکم در خلیج فارس در قرن نوزدهم اشاره کرد و گفت: «استقرار خاندان آل­خلیفه در بحرین در 1797 که از زبورا یا قطر امروزی به بحرین کوچ کرده بودند با توافق با بریتانیا قطعی شد و پس از چند دوره اشغال جزیره توسط عمانی­ها و سعودی­ها در سال 1820 با توافق با بریتانیا که پس از کنگرۀ وین به قدرت اول جهانی بدل شده بودند تحقق یافت. حکومت محلی آل­ثانی در قطر نیز از اواخر قرن هجدهم آغاز شد و با تضعیف تدریجی عثمانی با توافق انگلستان پس از شکست عثمانی در جنگ­های کریمه تحکیم شد و در نهایت با فروپاشی عثمانی در 1920 و با توافق انگلستان شکل گرفت. همچنین بنیاد امارات امروز پس از یک دوره درگیری، با پیمان آشتی میان شیخ­نشین­های جنوب خلیج­فارس شکل گرفت که در 1835 امضاء شد و در 1892 تحکیم و تعمیق شد. از سوی دیگر اشغال جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس در 1903 توسط انگلستان بوده است و هیچ دولت ملت دیگری در آن زمان نبوده که ادعای مالکیت کند.»

 دکتر سلیمی به تحول نظام بین­الملل در دهۀ 1970 و استقرار تدریجی گفتمان تنازعی اشاره کرد و گفت: « در این دوره شاهد تحول مبنای هژمونی در جهان دو قطبی و خروج قطعی قدرت­های سنتی دوران چند قطبی از مناطق حساس بودیم. همچنین با شکل­گیری متحدان منطقه­ای قدرتمند، مسائل اقتصادی در روابط قدرت­ها اهمیت بیشتری پیدا کردند. ظهور نفت به عنوان یک عنصر استراتژیک و کشف تدریجی منابع عظیم نفتی در سرزمین­های حاشیۀ جنوبی خلیج­فارس در دهۀ 1960 از دیگر مسائلی بود که این تحول را رقم می زد. شکل­گیری ناسیونالیسم ایدئولوژیک عرب، تقابل با ایران به جای اسرائیل، گفتمان ناصری و گفتمان بعثی از دیگر تحولاتی بودند که نمایانگر استقرار تدریجی گفتمان تنازعی بود.»

 او در ادامه به بدل شدن تدریجی ایران به دگر هویتی اعراب در دهۀ 1970 اشاره کرد و گفت: «تشدید نظام دو قطبی و تقابل بلوک شرق و غرب در این دهه از عوامل موثر بر این دگر سازی هویتی بود. کشورهای عربی که به گونه­ای به بلوک شرق گرایش یافته و گفتمان عدالت گرای ظلم ستیز پیش گرفته بودند ایران را نمایندۀ بلوک سلطه­گر غرب می­دانستند. از اواخر دهۀ 1970 پیروزی اسلام گرایی انقلابی در ایران و گرایش­های غرب­گرایانۀ ناسیونالیستی در میان اعراب این تقابل و دوگانگی هویتی را که شکل معکوسی گرفته بود تشدید کرد. هرچه تنش بین ایران و مرکزیت نظام بین الملل تشدید شد، تنازع گفتمانی که در این زمینه وجود داشت پررنگ تر شد. خلیج فارسی که با انقلاب اسلامی می توانست نماد تضاد هویتی بین ایران و کشورهای عربی نباشد، بیشتر محل نزاع قرار گرفت. خصوصا این که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس جهش اقتصادی و مالی را تجربه کردند و توانستند از بنیه مالی خود برای حمایت از این گفتمان جدید استفاده کنند. مخصوصا آنها در محافل آکادمیک جهان نفوذ کردند و از ادبیات گفتمان ایرانی هیچ خبری نیست و ادبیاتی که کشورهای حاشیه خلیج فارس حامی مالی آن هستند تقویت می شود. بنابراین دوباره خلیج فارس به عنوان نماد این تنازع معنا پیدا کرد.»

 سلیمی با اشاره به این که تحول در مبنای رابطه میان ایران و نظام بین­الملل گفتمان جاری در جهان در مورد خلیج­فارس را دگرگون خواهد کرد، گفت: «به نظر می رسد که تازمانی که این تنش بنیادین بین ایران و مرکزیت سیستم بین الملللی وجود دارد این تنازع گفتمانی و این نماد سازی از خلیج فارس و جزایر به عنوان نماد این گفتمان تشدید خواهد شد. و برعکس هرچه ما به سمت کاهش تنش با ساختارها و مرکز سیستم بین المللی حرکت کنیم این فضای تنازع گفتمانی کاهش پیدا خواهد کرد.»

 سلیمی تشدید بحران سازی اخیر در مورد جزایر سه­گانه را از بیم بهسازی روابط ایران با نظام بین­الملل و تحول گفتمان جهانی دانست و گفت: «طرح دوباره مسئله ابوموسی در چند هفته گذشته گواهی بر صدق این مدعاست. درست در زمانی که ایران گام هایی برمی دارد که نشان دهنده کاهش فضای تنش با ساختار بنیادین نظام بین المللی است، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس سفر عادی بالاترین مقام یک کشور را به بخشی از سرزمین خود برای ایجاد فضای تنش مجدد بهانه می کنند تا از تنش زدایی احتمالی جلوگیری کنند. به نظر می رسد آن چیزی که چنین وضعیتی را چه بر نام و بر وضعیت استراتژیک خلیج فارس حفظ خواهد کرد تشدید گفتمان های تنازعی است. هرچه بیشتر بر طبل این تنازع کوبیده شود مسئله خلیج فارس تشدید خواهد شد و هرچه بیشتر تنش زدایی پیگیری شود این استحکام این هویت تاریخی بیشتر حفظ خواهد شد.»

این استاد دانشگاه در نهایت چنین جمع بندی کرد که «پدیده های مادی فقط در فضاهای ذهنی و گفتمانی هستند که معنا به خود می گیرند. چنانچه که الکساندر ونت اشاره کرد: «نیروی نظامی آمریکا مادیتی است ولی این برای مردم کانادا و در ذهنیت آنها معنایی دارد و برای مردم کوبا یا ایران معنایی دیگر دارد.» بر این اساس خلیج فارس یک واقعیت وحقیقت است و کسی نمی تواند نام و اسناد تاریخی آن را انکار کند ولی این حقیقت واحد در درون گفتمان های تنازعی معنای دیگر و کارویژه دیگری به خود خواهد گرفت و اگر ما بخواهیم این وضعیت دگرگون شود باید به سمت تنش زدایی گفتمانی حرکت کنیم. این سخن به این معنا نیست که اگر به سمت تنش زدایی با سیستم بین المللی حرکت کنیم همه مسائل حل می شود، بلکه مسئله این است که این که خلیج فارس و جزایر نماد تنازع هویتی شود ما را به سمت لاینحل شدن این موضوع خواهد برد. بنابراین نباید فضایی ایجاد کنیم که تضاد با ایران و بحران سازی در مورد نقاط حساس برای ایران به مبنای اتحاد و همدلی کشورهای عربی و نیز گفتمان جهانی هم­پیمانان قدرت­های بزرگ بدل شود. دنبال کردن گفتمان تنازعی از سوی ایران براین فضا دامن خواهد زد.»

 

نظر شما :