ترکیه در تکاپوی نقش مرجعیت منطقه ای
به نظر میرسد دوره جدیدی درسیاست خارجی ترکیه آغاز شده است، این تغییر را شما چگونه ارزیابی میکنید؟
پارلمان جدید ترکیه آغاز به کار کرده و دولت جدید نیز که برآمده از حزب عدالت و توسعه است کار خود را شروع خواهد کرد. بنابراین ترکیه در عرصه داخلی و بینالمللی و یا در سیاست خارجی خود وارد دوره جدیدی خواهد شد. دولت نوین ترکیه به احتمال زیاد اولویتهای جدیدی را برای خود تعریف کرده که به ویژه در حیطه دیپلماسی منطقهای بیشتر به چشم خواهد آمد که مربوط به چارچوب فکری و برنامهای ست که حزب عدالت و توسعه در جریان انتخابات ارائه کرده است.
دیپلماسی جدید به چه شکلی تعریف شده است؟
در خصوص اینکه ترکیه نقش راهبرانهای را برای خود در منطقه تعریف کند. در همین چارچوب است که در روزهای اخیر آقای داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه موضوعاتی را در رابطه با منطقه اعلام میکند و یا مواضع جدیدی را مطرح میکند که بیانگر نوعی چرخش درسیاست خارجی ترکیه است. از جمله اینکه داوود اوغلو به طو ر رسمی اعلام کرد که ترکیه از مخالفان حکومت لیبی حمایت میکند و آن ها را به رسمیت میشناسد و این درحالیسیت که در گذشته شاهد چنین موضعگیری نبودیم. حتی سیاست ترکیه در ماههای گذشته از این جهت مورد انتقاد قرار گرفت که نسبت به تحولات لیبی نوعی سیاست محافظهکارانه درپیش گرفته است و در واقع این بحث مطرح بود که احتمالا ترکیه بر حسب دامنه منافع اقتصادی که در لیبی داشته و همچنین درارتباط با یمن و بحریان و نوع ملاحظاتی که عربستان نسبت به این تحولات از خود نشان داده است، ترکیه نیز سعی کرده این ملاحظات را به شکلی در سیاست خارخی خود نمایان کند .
منظور شما همان سیاست دوگانه و متفاوت ترکیه در قبال تحولات منطقه است؟
بله، بر همین اساس شاید محافظهکاری آن هم بیشتر به این دلیل بود که نتوانست پابهپای تحولات خاورمیانه موضع خود را به همان شکلی که درباره مصر به صراحت اعلام کرده بود، در دیگر تحولات نیز اعلام کند. بنابراین از طرف دیگر به نظر میرسد که نسبت به تحولات سوریه هم بعد انتقادی را همچنان ادامه می دهد و هم در کنار آن مفر دیگری را باز کرده که در قالب آن بحث از گفتگو و رایزنیهای منطقه ای و دادن نوعی پیشنهاد یا توصیه را میتوان در این راهکارها مثال زد.
به نظر میرسد که امروزه این سیاست دوگانه، متعادل شده است،تا چه اندازه با این نظریه موافق هستید؟
به نظر میرسد که دولت جدید ترکیه تلاش دارد که وارد فاز جدیدی از سیاست خاورمیانه خودش شود، فازی که بر تقویت جایگاه منطقهای ترکیه مبتنی است. از اینجا میتوان گفت که ترکیه تلاش دارد که نقش محوری بازی کند و بتواند دیپلماسی خود را درارتباط با تحولات خارومیانه پررنگ کند. در همین راستا سفرهای منطقهای مقامات ترکیه مطرح میشود، این امر که آقای رجب طیب اردوغان در اولین سفر خود پس از تشکیل دولت جدید قصد سفر به مصر دارد و از طرفی آقای داوود اوغلو در صدد است به سوریه و ایران سفر کند، این سفرها هرکدام دارای پارامترها و اهدافی است که نشان میدهد ترکیه به دنبال ایجاد نکات و محورهای جدید در سیاست خارجی خود است و در عین حال به نظر می رسد که از یک رویکرد متوازن در سیاست خاورمیانهای خود پیروی میکند. بدین معنا که قصد دارد نقش میان بازیگران را بیشتر نشان دهد و رویکردی که به سمت بازیگران منطقهای دارد از این جهت است که بتواند وارد رایزنیهایی شود که حاصل آن به نفع سیاست خارجی یا منطقهای ترکیه تمام شود.
بنابراین تغییر سیاست ترکیه در قبلا لیبی نیز بر همین پایه است؟
کاملا دروست است،با روشن شدن وضعیت لیبی و افزایش فشارهای جهانی برای کنارهگیری ورفتن از قدرت قذافی، اینبار ترکیه تلاش میکند که مواضع آن نسبت به لیبی بر خلاف ماههای گذشته کاملا به شیوهای ترسیم شود که خود را برای دگرگونی سیاسی در لیبی آماده کند. بر همین اساس است که از مخالفان حمایت کرده،آنها رابه رسمیت شناخته و حتی پیشنهاد کمک 200 میلیون دلاری به مخالفان دولت لیبی داده است. بنابراین از طرف دیگر رویکردهایی که ترکیه نسبت به منطقه در پیش گرفته است، در راستای منافعی است که این کشور برای خود در منطقه تعریف کرده و یا در اولویت منافع جدید خود قرار داده است. در نتیجه میتوان گفت که ترکیه به دنبال تعریفی نوین از سیاست خاورمیانهای خود است و ویژگی دوره جدید یا دوره سوم زمامداری حزب عدالت و توسعه این است که خاورمیانه دستخوش تغییرات و دگرگونی است. بر همین اساس ترکیه نیز تلاش میکند از لابلای این تحولات به گونه ای شطرنج سیاسی خود را ترسیم کند و این نگاه عمیقی است که طراحان سیاست خارجی ترکیه به آن فکر میکنند و در عین حال نگاه به بازیگران منطقه به عنوان محوری است که در چنین فضای متشجنی ترکیه قصد دارد از آنها برای پیشبرد اهداف و منافع خود یاری و کمک طلبد.
آیا نقش ترکیه و ایران در منطقه با عنوان دو رقیب یا دو همکار مطرح میشود؟
ایران و ترکیه دو کشور همسایه هستند که روابط آنها نیز در سطح خوبی است. اما روابط خوب ایران و ترکیه الزاما به معنای همسان بودن مواضع سیاست خارجی و اهداف مرتبط با امنیت و منافع ملی هر یک نخواهد بود. بنابراین نگاه آنها به روند تحولات منطقهای تا حد زیادی متفاوت از یکدیگر است. از سویی در ارتباط باتحولات حوزه خلیج فارس، زمانی که سیاست خارجی ترکیه را تعقیب میکنیم، به طور مشخص در ارتباط با بحرین و یمن، شاهد هستیم که نوعی محافظهکاری آمیخته با سکوت، نه به لحاظ پوشش رسانهای بلکه به لحاظ مواضع رسمی از ترکیه، وجود داشت. بر همین اساس به نظر میرسد که نوعی همسویی میان ترکیه باغرب یا امریکا در رابطه با تحولات منطقهای وجود دارد و تاحدودی آمیختگی با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس هم حس میشود. اما در مقابل دیدگاههای ایران در برابر این تحولات یکسان با ترکیه نبوده است.
از طرف دیگر در تحولات سوریه نیز نوع نگاه ایران و ترکیه یکسان نیست و در حقیقت شاهد هستیم ترکیه با موضعگیری که نسبت به تحولات سوریه دارد که حتی برای مقامات سوری هم شکآور است، چراکه روابط سوریه و ترکیه به سمت همکاریهای راهبردی هم پیش رفته بود و از دوران متشنجی که در دهههای پیش بین آنها بود، کاملا دور شده بودند و به سمت این همکاریها حرکت کردند.در چنین فضایی ما شاهد هستیم که ترکیه در مبادی نظری فکری سیاست خود در مورد سوریه تغییر ایجاد کرده و حتی مرزهای خود را نیز برای مخالفان دولت سوریه گشوده،با مخالفان رایزنی کرده، به دولت سوریه فشار آورده و بحث از ضرورت انجام اصلاحات در سوریه میزند.بنابراین ترکیه با این روش دو شاخص اصلی را در سیاست خارجی خود را نمایان میکند:
1. ترکیه قصد دارد تبدیل به مرجعی در ارتباط با تحولات خاورمیانه شود که محل رجوع مخالفان کشورهای در حال تغییر قرار بگیرد. چراکه کشورهای دیگر نتوانستند چنین نقشی را ایفا کنند.
2. ترکیه برای آینده روابط خود با این کشورها نگاههای چندمنظوره را تعریف میکند. به عبارت دیگر قصد دارد شاخصهای دیگری را وارد سیاست خارجی خود کند که از آن میتوان به عنوان شاخصهای حقوق بشر، اجتماعی و انسانی نام برد. ترکیه در ارتباط با تحولات خاورمیانه این شاخصها را وارد سیاست خارجی خود کرده که در دوره گذشته در سیاست حزب عدالت وتوسعه وجود نداشتهاند. همچنین سیاست کنونی ترکیه در ارتباط با خاورمیانه کاملا در نقطه مقابل سیاست چند دهه پیش ترکیه قرار دارد. زمانی ترکیه خود را از منازعات منطقهای دورمیکرد، اما این مرتبه خود را وارد منازعاتی میکند تا از این رهگذر به اهداف و چشماندازهای تعریف شدهای برسد.
در حقیقت ترکیه نقش پیشروانه برای خود تعریف کرده، نقشی که ترکیه را از قالب کنونی جدا میکند.
بدین ترتیب که این کشور سعی دارد تبدیل به قدرتی شود که الگوی سیاسی و حکومتی تازهای در خاورمیانه ارائه کند تا در آینده نیز توان چانهزنیاش را با غرب نیز افزایش دهد. حتی اگر ترکیه بخواهد در رابطه با سوریه با ایران رایزنی کند، به نظر میرسد که از این بعد نیز قصد دارد دیپلماسی منطقهای خود را فعال نشان داده و نقش خود را پررنگتر کند.
امریکا از ترکیه تقاضا کرده است که واسطه صلح اعراب واسراییل شود، این پیشنهاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
موضوع صلح اعراب و اسراییل مسالهای با سابقه طولانی است. گروه موسوم به کمیته چهارجانبه متشکل از سازمان ملل، اتحادیه اروپا، امریکا و روسیه است که از دهه 90 به بعد فعالیت زیادی انجام داد تا روند صلح را به مرحلهای برساند که در نهایت هم به بنبست رسید و در تقریبا در نه سال اخیر هیچ نشانهای از نکته مثبتی در این روند مشاهده نمی کنیم.
در دوران اخیر شاهد تحرکاتی از سوی ترکیه هستیم،تحرکاتی که در قالب آن ترکیه سعی دارد نقش میانجی را در روند صلحی که ازآن نام برده میشود، برای خود تعریف کند. ابتدا ترکیه به سوریه واسراییل پیشنهاد میانجی داد و دو طرف نیز پذیرفتند و چند دور این مذاکرات میانجیگرانه برگزار شد. در عین حال ترکیه تلاش کرده که خود را به لبنان و فلسطینیها نزدیک کند، کمااینکه جایگاه ترکیه نیز در بین مردم لبنان و فلسطین تقویت شده است.باید اذعان داشت که هدف اساسی و راهبردی ترکیه این است که از نگاه این کشورها به جایگاهی برسد که از سوی اعراب به عنوان طرفی معرفی شود که در مذاکرات صلح وارد شده است. کمااینکه زمانی هم یکی از رهبران حماس این موضوع را مطرح کرده بودند.بنابراین ترکیه قصد دارد با چنین نقشی وارد گروه چهارجانبه شود.
از طرف دیگر تمامی این رایزنیها از پیش برای امریکا مطرح بود که از الگویی نظیر ترکیه در خاورمیانه حمایت خواهد کرد تا بتواند حلقه وصل باشد و بنابراین این نگاه امریکا در ارتباط با ترکیه که واسطه صلح شود نیز در چارچوب همین رایزنیها است. باید اضافه کرد از دید امریکا، ترکیه دارای ظرفیتهایی است که میتواند بین طرفهای متخاصم نقش بازی کند تا از این جوی باریک بتواند پرونده صلح را تقویت کند که ترکیه هم چنین توانی را دارد.
به طور کلی باید گفت همسویی هایی که هر روز میان ترکیه و امریکا عمیقتر می شود، برگرفته از نوع تعاریفی است که ترکیه از خود کرده و انتظاراتی است که از سوی امریکا تعریف میشود. این امر در قالب کلی تر باید آینده تحولات خاورمیانه را اینگونه تعریف کرد که ترکیه قصد دارد در مکانی قرار گیرد که محل رجوع برای طرفهای متخاصم، گروههای مخالف و کشورهای دچار بحران باشد. به عبارت دیگر برای دولت،ملتها و بازیگرها چنین نقشی را برای خود تعریف کرده و در این راستا نیز حرکت میکند.
نظر شما :