جنگ ارزی!

۲۷ آبان ۱۳۸۹ | ۱۹:۰۳ کد : ۹۳۷۴ اخبار اصلی
دنیا از نیمه دوم سال 2010 بود که دچار بحران ارزی شد و میان کشورهای ابرقدرت اقتصادی دنیا جنگی به نام جنگ ارزی شکل گرفت. گقتاری از سعید لیلاز، تحلیل‌گر مسائل اقتصاد سیاسی ،برای دیپلماسی ایرانی.
جنگ ارزی!

دیپلماسی ایرانی: دنیا از نیمه دوم سال 2010 بود که دچار بحران ارزی شد و میان کشورهای ابرقدرت اقتصادی دنیا جنگی به نام جنگ ارزی شکل گرفت. در نشست اخیر گروه بیست یکی از مهمترین موضوعاتی که به آن پرداخته‌ شد جنگ ارزی میان دلار امریکا، یوآن چین و همچنین یورو و ین ژاپن بوده است. سعید لیلاز، تحلیل‌گر مسائل اقتصاد سیاسی، به بحث و بررسی نتایج و آثار این اجلاس، جنگ ارزی و تاثیر آن بر اقتصاد ایران پرداخته است.

گقتاری از سعید لیلاز، تحلیل‌گر مسائل اقتصاد سیاسی ،برای دیپلماسی ایرانی:

ماهیت اجلاس گروه بیست

اجلاس گروه بیست مثل بقیه اجلاس‌های جهانی که تعداد شرکت کنندگان آن از یک حدی بیشتر و تنوع جغرافیایی آن نیز گسترده است، به‌خودی‌خود مبین چیزی و متضمن خاصیت یا دستاورد روشنی نیست و مثل اتحادیه اروپا، اتحادیه نفت ها و یا مثل ناتو نیست. بلکه فقط بیست کشور اقتصادی جهان را جمع کرده است که این بیست کشور هم گرایش‌ها، منافع و مشخصات کاملا متفاوتی دارند. یکی مثل عربستان سعودی انرژی محور است و عرضه انرژی دارد و دیگری مثل روسیه که اصولا نظام اقتصادی اش با امریکا متفاوت بوده و بقیه هم مثل چین و یا ژاپن هستند که باز هم کاملا دارای شاخصه‌های متمایزی با سایر کشورها هستند.

در حقیقت این اجلاس خود‌به خود واجد ارزش نیست اما به عنوان یک نهادی که امکان رایزنی را بین قدرت‌های بزرگ اقتصاد جهان را فراهم می‌کند مهم شده است. هر تصمیمی که در این اجلاس گرفته شود به دلیل اینکه شامل بیش از نود درصد اقتصاد جهان می‌شود -و این نود درصد کاملا بر آن ده درصد باقیمانده تسلط دارد- و یا حتی می‌شود آن ده درصد را فراموش کرد، مورد توجه قرار گرفته است. ایران نیز یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیاست که خارج از گروه بیست قرار دارد.

 در این اجلاس دو اتفاق مهم افتاده است؛ یکی این موضوع که جهان به تازگی از سایه یک رکود و بحران بیشتر مالی و کمتر اقتصادی بزرگ بیرون می‌آید که هنوز برخی از کشورها، به ویژه کشورهای اروپایی را در برگرفته است. دراقتصاد ژاپن و امریکا هنوز نشانه‌های این رکود کاملا مشهود و نرخ بیکاری در امریکا هم چنان ده درصد است. همه این کشورها سعی دارند ابزارهایی فراهم کنند تا بتوانند تحرکی به اقتصاد خود داده و بر بحران‌های سیاسی و اجتماعی ناشی از آن غلبه کنند.

جنگ ارزی

نکته دومی که در این اجلاس مهم بوده، این است که به‌ دنبال تلاش این کشورها برای غلبه بر بحران‌ها جنگ بزرگ ارزی اتفاق افتاده است. بدین معنا که میان چهار ارز اصلی دنیا یعنی یوروی اتحادیه اروپا، دلار امریکا، ین ژاپن و یوآن چین جنگ ارزی بزرگی در جریان است. این جنگ از مدت‌ها پیش بوده، اما گویی که امروزه این کشورها برای بقای جان خود جنگ می‌کنند. اگر این جنگ بخواهد حالت لجام گسیخته داشته باشد، یک فروپاشی اقتصادی دیگر به ویژه فروپاشی مالی دیگری در اقتصاد دنیا ایجاد خواهد کرد.

اگر این چهار کشور بخواهند آنچه که در ذهن خود برای خروج از این بحران دارند را انجام دهند، ناگزیر خواهند بود که اسکناس چاپ کرده و در بازار اقتصادی خود نقدینگی ایجاد کنند. کاری که چهل سال است دولت‌های ایران انجام می‌دهند. و یا مثل کاری که امریکا اخیرا انجام داده و 600 دلار اوراق قرضه وارد بازار کرده و البته پیشتر هم یک میلیون دلار وارد بازار کرده بود.

در ابتدای ریاست جمهوری اوباما برخلاف دولت‌های پیشین به نظر می‌رسید که او خیلی نگران افزایش ارزش دلار نیست، اما بعدا شاهد آن بودیم که امریکایی‌ها سیاست کاهش ارزش دلار را در پیش گرفته‌اند.

تصور کنید که اگر بوآن چین، ین ژاپن و اتحادیه اروپا هم چنین کاری انجام دهند یعنی برای اینکه ارزش پول خود را پایین نگه دارند، اسکناس چاپ و وارد بازار کنند. اگر این اتفاق بیفتد ما دچار تورم جهانی خواهیم شد، که اتفاقا دود آن به چشم کشوری مثل ایران هم خواهد رفت.

در حقیقت موضوع ظاهرا موضوع اصلی این اجلاس بحث بر سر دلار امریکا و یوآن چین بوده است، اما جنگ بین چهار ارز اصلی وجود دارد. درست است که این دو ارز دیگر در سطوح سیاسی مطرح نمی‌شود اما نمی‌توان گفت که از اهمیت کمتری برخوردار هستند. حتی تضاد ین ژاپن و یورو با دلار امریکا بیشتر از یوآن چین است. به نظر می‌رسد که آنها الان این هدف را دنبال می‌کنند که ارزش پول خود را بیشتر در برابر دلار امریکا کاهش دهند. هدف امریکایی‌ها هم این است که نرخ بیکاری خود را پایین بیاورند و رشد اقتصادی خود را افزایش دهند. در این اجلاس آنچه که اهمیت حیاتی داشت در این حوزه بود.

ایران و جنگ ارزی

تاثیر این مسائل اقتصادی بر اقتصاد ایران هم بسیار چشم‌گیر است؛ کاهش ارزش دلار منجر به افزایش قیمت نفت خواهد شد، اما در عین حال قیمت تمام شده کالاهای وارداتی به ایران افزایش پیدا می‌کند. اگر به آماری که از بانک مرکزی اعلام شده مراجعه کنیم، شاهد آن هستیم که قیمت تمام شده ارزش کالاهای صادراتی ایران در هر تن به شدت کاهش پیدا کرده ولی متقابلا ارزش کالاهای وارداتی افزایش پیدا کرده است. این نشان دهنده آن است که بخش مهمی از افزایش ظاهری قیمت نفت توسط کاهش ارزش دلار و افزایش ارزش یورو خورده می‌شود.

در چنین فضایی ایران در پی افزایش قیمت ریال در برابر دلار و همین‌طور در برابر یوروست که این امر باعث تضعیف بیشتر صادرات و افزایش واردات خواهد شد.


نظر شما :