با مداخلات خارجی و تشدید احساسات ضدایرانی
ایران و عراق دشمن هم می شوند؟
دیپلماسی ایرانی: تظاهرات اخیر در عراق آن طور که از آتش زدن کنسولگری ایران در بصره برمی آمد، ماهیتی ضد ایرانی داشت. طبق گزاش ها در برخی رسانه های ایرانی و عراقی، نیروهای امنیتی عراق در جلوگیری از این حمله سهل انگاری کردند. تقریبا به طور همزمان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پایگاه های حزب دموکرات کردستان را که در چند ماه گذشته فعالیت های خشونت آمیز خود را در مناطق شمال غربی ایران افزایش داده اند، هدف گرفت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که این حمله هشداری به اربیل بوده تا آنها را از فعالیت های خود علیه ایران دست کم در خاک این کشور باز دارد. به رغم آنچه غرب و اعراب ادعا می کنند و حتی آنچه برخی مقامات ایرانی هم گفته اند که عراق به مثابه یک استان ایران تحت نفوذ جمهوری اسلامی است، بغداد هرگز به عنوان زیردست تهران عمل نخواهد کرد. حتی در اولین روزهای پس از سقوط صدام هم چه در سطح دولت و در سطح تشکیلات مذهبی بین ایران و عراق تنش و رقابت وجود داشت. نفوذ ایران در عراق بیشتر در حد حمایت از دولت شیعه در برابر کارشکنی های اعراب سنی بود.
اما رفتار برخی مقامات و فرماندهان ایرانی و اظهار نظر آنها درباره نفوذ ایران در عراق به تصویر ایران در بین مردم عراق خدشه وارد کرد و به خشم آنها دامن زد. مهم تر آنکه از همان ابتدای امر مشخص بود زمانی که عراق از پس مشکلات خود برآید، در صدد پس گرفتن هویت و کشور خود بر خواهد آمد و سعی خواهد کرد نقش منطقه ای خود را بازیابد. چنین اقدامی ناگزیر ابعاد رقابتی در رابطه عراق و ایران را مجددا پررنگ خواهد ساخت. به علاوه، در روند بازتعریف و ایجاد هویت ملی برای عراق به تصویر کشیدن ایران به عنوان دشمن ناگزیر خواهد بود.
این روند در آخرین انتخابات پارلمانی عراق و حتی پیش از آن، وقتی که مقتدی صدر و متحدان کمونیست ضد ایرانی او را به عنصر اصلی کمپین انتخاباتی خود تبدیل کردند، کاملا مشخص بود. حتی طرفداران پیشین ایران از جمله خانواده حکیم که نماینده کنونی آنها سید عمار حکیم است، اگرچه به تندی مقتدی صدر پیش نرفتند، اما از تهران فاصله گرفته اند. آیت الله سیستانی هم به رغم ریشه های ایرانی خود، تمام و کمال ایران را تایید نمی کند. این مساله همچنین نشان می دهد زمانی که پای قدرت و سیاست در میان باشد، وابستگی های فرقه ای اهمیت چندانی نخواهند داشت. با این حال، تا همین چند هفته پیش احساسات ضدایرانی، سخنرانی ها و دیدگاه ها علیه ایران چندان شدیدالحن نبودند. اما اکنون، دست کم در بصره به نظر می رسد که تظاهرکنندگان فراموش کرده اند که دوستان عربشان بودند که به داعش و دیگر گروه های افراطی کمک کردند و حالا آنها ایران را در همه مشکلاتشان از کمبود برق گرفته تا نبود خدمات اساسی مسئول می دانند.
با توجه به میزان حضور ایران در عراق، انتظار می رفت که روابط دو کشور به سردی گراید، چرا که آشنایی بیش از اندازه معمولا به اهانت می انجامد. در حقیقت، در ایران هم زمانی که مساله مشهد و هجوم مردهای عراقی برای رابطه با زنان احتمالا از طریق صیغه داغ شد، اتفاقی مشابه رخ داد. به عبارت دیگر، در هر دو کشور نوعی شکاف در روابط با طرف مقابل در حال شکل گیری است. دولت های هر دو کشور و به ویژه تهران، دشمنان ایران و عراق را عامل تحولات اخیر می دانند و معتقدند که دشمنان به دنبال برهم زدن روابط دو کشور هستند. اما به هر حال این حقیقت را که روابط ایران و عراق تحت فشار قرار گرفته است را نمی توان تغییر داد.
هیچ اتفاق مشخصی در ماه های اخیر در روابط دوجانبه ایران و عراق رخ نداده است که تنش های اخیر را توجیه کند. از این رو، شاید بعضا از طریق سیاست های منطقه ای و بین المللی به ویژه سیاست های شدیدالحن آمریکا در قبال ایران و عزم راسخ آن برای از بین بردن نفوذ ایران در دولت آتی عراق بتوان این اتفاقات را توضیح داد. رسانه ها و مفسران ایرانی به طور خاص بر همین مساله تمرکز کرده اند. در برخی بخش های عراق به ویژه در میان گروه هایی که روابط نزدیکی با تهران دارند نیز دیدگاه مشابهی به تحولات اخیر وجود دارد.
درباره نقش عربستان سعودی در ایجاد احساسات ضد ایرانی و حتی برانگیختن تظاهرات بصره هم حرف های زیادی شنیده می شود. عربستان سعودی و همچنین امارات متحده عربی از مدت ها پیش سعی داشته اند عراق را به قطع روابط با تهران متقاعد کنند.
اما شاید مهم ترین مساله رویکرد منفی آمریکا در قبال ایران و در ارتباط با حضور این کشور در عراق باشد. دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا بارها اعلام کرده است که قصد ایجاد آشفتگی در ایران را دارد که نمونه ای از اقداماتش در این زمینه می تواند افزایش عملیات کردها در خاک ایران باشد که از خاک عراق آغاز شد. او همچنین گفته است که قصد دارد متحدان منطقه ای تهران از جمله در عراق را نابود سازد. در تظاهرات بصره، علاوه بر کنسولگری ایران، دفاتر همه گروه هایی که با تهران در ارتباط بودند نیز هدف حمله قرار گرفتند، اما دفاتر گروه های وابسته به محور مقتدی صدر و حیدر العبادی، هیچ آسیبی ندیدند. برخی ناظران ایرانی درباره کشیده شدن آشوب بصره به شهرهای خرمشهر و آبادان هشدار داده اند. حتی برخی گفته اند هدف اصلی آشوب ها این دو شهر هستند و اگر چنین باشد، ایران ممکن است مجبور به مداخله شود که این مساله می تواند بهانه لازم برای حمله به ایران را برای کشورهای عربی و احتمالا امریکا فراهم کند.
ممکن است نگرانی بیش از اندازه به چنین اظهارنظرهایی انجامیده باشد، اما تشدید آشفتگی سیاسی در عراق با ابعاد ضد ایرانی آن، حقیقتا می تواند به یک درگیری بسیار جدی بین تهران و بغداد بیانجامد. و چنین درگیری ای می تواند به یک جنگ تمام عیار منطقه ای تبدیل شود و دوباره عراق را به جنگ داخلی بکشاند؛ اگرچه احتمال بروز جنگ داخلی در عراق بدون رخ دادن یک جنگ منطقه ای هم وجود دارد.
اما به رغم تنش های اخیر در روابط بغداد و تهران، دو کشور و مردمان آنها نقاط مشترک زیادی دارند. ایران هنوز پایگاه های زیادی در عراق دارد. شاید برای همه بهتر باشد که در عراق دولتی مستقل روی کار بیاید که توانایی صلح با همه همسایگان را داشته باشد. ایران هم بایستی محدودیت های خود را به ویژه در جهان عرب بشناسد و سیاستی اتخاذ کند که در جهت منافع ملی خودش باشد. رویدادهای بصره می تواند یک زنگ هشدار برای ایران باشد که از توهمات خود در ارتباط با جهان عرب دست بردارد.
منبع: لوبه لوگ / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :