واشنگتن به دنبال نوع دیگری از تفاهم با تهران
امریکا واقعیت ایران هستهای را پذیرفته است
دیپلماسی ایرانی: یکی از افراد آشنا به امور مرجعیت شیعه در نجف اشرف درباره روابط ایران و امریکا پرسید و این که آیا ایران می خواهد با ایالات متحده به تفاهم استراتژیک برسد؟ اما قبل از این که جواب سوالش را بدهم، گفت: «ما در عراق معتقدیم که مانور سیاسی می دهد یا فرصت سوزی می کند، همان طور که قبل از پایان جنگ با عراق در سال 1988 انجام می داد، اگر این گونه باشد ممکن است موفق نشود یا این که امریکا نمی گذارد که موفق شود. در آن موقع ایران مجبور شد که تصمیم شورای امنیت برای آتش بس را در نهایت بپذیرد.»
درباره حرفش نظر دادم: «روشن است که گفت وگوهای امریکایی – ایرانی تنها بر پرونده هسته ای متمرکز است و نیاز با یک سال یا کمتر برای رسیدن به اهدافش دارد، البته اگر مورد تحریم ها و سختی های جدید قرار نگیرد چرا که چنین چیزی ممکن است. من معتقدم که ایران در آخر موفق می شود و مانوری هم نمی دهد. فراموش نکن که یک سال بعد از تحریم های امریکا و تحریم های بین المللی اوضاع اقتصادی اش سخت شد. این را هم فراموش نکن که مردم از این وضعیت ناخرسندند چرا که این سیاست ها باعث ایجاد تنگناهایی در زندگی شان شده است. انتخاب چند ماه پیش آقای حسن روحانی به سمت ریاست جمهوری آن هم در همان دور اول، به رغم این که بسیاری از مقام های حکومت ایران از او حمایت نمی کردند، نشان جدی ای از واقعیت های جاری در داخل ایران دارد، رهبر انقلاب از انتخاب او استقبال کرد و از این که به این سمت انتخاب شد به او تبریک گفت و از مواضع و طرح هایش اگر چه با هشدار و ملاحظاتی استقبال کرد.»
سپس پرسید: «چه شد که ایران پذیرفت با امریکا بر سر پرونده هسته ای اش به مذاکره بنشیند و به تفاهم برسد؟» جواب دادم: «باید از تجربه رئیس جمهوری سابق محمد خاتمی جلوگیری شود. رئیس جمهوری جدید می داند که باید با رهبری هماهنگ عمل کند. روحانی با خاتمی فرق می کند. روحانی جزئی از حکومت و نهادهای آن است. خاتمی با انقلاب بود اما جزئی از نهادهای آن نبود. بنابراین انتخابش مشکلاتی به وجود آورد که دیدیم. به ویژه زمانی که عناصر ضد انقلاب و معترض به جمهوری اسلامی ایران نیز با او هم صدا شدند و مواضع خود را با مواضع او هماهنگ کردند. ثانیا روحانی به مقام های ارشد کشور گفته است که راه گشایش در برابر امریکا و جهان را به رغم انتقادهایی که به مواضعش می گیرند، ادامه خواهد داد. البته وقتی که ولی فقیه کسی که حرف اول و آخر را در جمهوری اسلامی ایران می زند بر ضرورت توقف این راه تاکید کند، همه چیز متوقف خواهد شد او نیز باید تمکین کند.»
گفت: «اما خطوط مختلفی در داخل ایران هستند که با یکدیگر در تعارضند. همچنین تناقضی در روش روحانی با جناح های مختلف دیگر وجود دارد.» گفتم: «طبیعی است که خطوط مختلفی باشند که با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. اما به نظرم به مرحله برخورد نرسیده اند. آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب حرف آخر را می زند و همه باید به حرف او تمکین کنند.»
گفت: «ما معقتدیم که باید گفت وگویی عربستانی – ایرانی آغاز شود.» گفتم: «درگیری بزرگ به اعتقاد من میان ایران و عربستان نیست به رغم این که این دو دشمنی بزرگی با هم دارند. دشمنی در حقیقت میان امریکا و هم پیمانانش از یک سو و ایران از سوی دیگر است. عربستان هیچ گاه در طول حیاتش تا به امروز وارد درگیری علنی نشده است. عربستان نگران است و ایران را تهدیدی جدی برای خود تصور می کند. اما نشستنش با ایران نیز مشکلی را حل نمی کند، به ویژه در سایه درگیری هایی که می دانی، چرا که به هیچ وجه قدرت آنها با یکدیگر برابری نمی کند، جنگ های شعله ور شده ای در منطقه وجود دارند و ممکن است در جنگ های دیگر نیز شعله های جنگ زبانه بکشند. ایران در بیشتر تحولات منطقه نقش دارد. گفت وگوهای ایرانی – امریکایی نیز آغاز شده است. اما بعید است که به این زودی ها بتواند جنگ را متوقف کند. وقتی که کار به جاهای حساس برسد امریکایی ها همه طرف های مختلف در منطقه اعم از مبارزان سنی و شیعه را جمع می کنند تا بتوانند با تروریسم اسلامی سنی که بسیاری به آنها تکفیری می گویند رویارو شود.»
پرسید: «توافق بین امریکا و ایران چه خواهد بود؟ ایران می خواهد دستاورد هسته ای داشته باشد. چرا باید با امریکا توافقی را بدون رسیدن به چنین دستاوردی امضا کند؟» جواب دادم: «ایران کشور هسته ای شده است. فکر می کرد که وقت دارد تا بتواند قبل از این که امریکا یا اسرائیل یا هر دو حمله نظامی علیهش انجام دهند به دستاورد نهایی هسته ای برسد اما به نظر می رسد در مورد دستاورد نهایی هسته ای ملاحظاتی را پی برده است.»
پرسید: «نظرت درباره عراق چیست؟» جواب دادم: «نمی دانم. آن چه بر اساس تحولات رخ می دهد درکم این است که یک حکومت منطقه ای که نزدیک به یک صد سال عمر کرد فروپاشید و گروهی هستند که همچنان می خواهند آن را نجات دهند. آن چه برداشت می کنم این است که ایران در موقعیت دفاعی قرار گرفته است و طرح منطقه ای اش (تهران – بغداد – دمشق – بیروت – فلسطین) بعد از تحولات سوریه گرفتار خطر بزرگی شده است و احتمال دارد این مساله بازتاب سلبی بر روی لبنانی ها بگذارد. بعد از خروج فلسطینی ها (حماس) از میان ایرانی ها، شاید عراق نقش حیاتی برای ایرانی ها داشته باشد و بخواهند بیش از پیش در آن نفوذ کنند. اما سوالی که در این جا مطرح می شود این است که کدام عراق؟ عراق واحد با دولت مرکزی یا عراق فدرالی یا عراق تجزیه شده؟»
منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :