افشای تبانی اخوان با امریکایی ها

دیپلماسی ایرانی: مصر در دوران اخوان سخت ترین دوران را سپری کرد. در حکومت یک ساله اخوانی ها بر مصر کمتر روزی را می توان یافت که مصر شاهد تظاهرات خیابانی نبود، اعتراض ها به خشونت کشیده نشد یا ارتش با جریان های خرابکار و تروریست ها درگیر نشد. از همان نخستین روزهایی که محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر به قدرت رسید صحرای سینا ناآرام شد، این مساله به درگیری ارتش و حتی دخالت ارتش اسرائیلی به صحرای سینا منجر شد که البته تا کنون نیز ادامه دارد. از آن طرف بحران های متعدد نیز سبب افزایش اعتراض ها در مصر شدند. دولت به طور روزانه با معترضین اقتصادی و اجتماعی در خیابان ها گلاویز می شد که این مساله نیز بر شدت بحران سیاسی جاری در این کشور افزود. در آن موقع تحلیلی وجود داشت مبنی بر این که اخوان برای فرار از تنش های سیاسی در کشور به سمت جریان های هم سو با خود از جمله جریان های سلفی حرکت کرده است. بسیاری از مخالفین اخوان حتی می گفتند که این جنبش با سلفی ها پشت پرده متحد شده است. اما زمانی که بنا شد دولت اخوانی سقوط کند، سلفی ها نیز به اخوان پشت کردند و به جمع مخالفان اخوان المسلمین و محمد مرسی پیوستند. به گونه ای که حتی از انحلال اخوان نیز حمایت کردند. روزنامه عراقی الزمان در همین رابطه گفت وگویی را با نبیل نعیم، موسس گروه سلفی الجهاد در مصر انجام داده است که در زیر می خوانید:

مصر در دوران شکننده ای به سر می برد. شکننده از این بابت که اعتراض ها علیه حکومت انتقالی همچنان ادامه دارد و به رغم گذشت حدود سه ماه به نظر می رسد کشور در وضعیت آتش زیر خاکستر به سر می برد، نظر شما در این زمینه چیست؟

حقیقت این است که اخوان المسلمین خود مسئول بازگشت خشونت در طول دوره گذشته است، برای این که این جریان در طول زمانی که قدرت را در دست داشت به گونه ای عمل کرد گویی که می خواهد از مردم و نهادهای نظامی مصر انتقام بگیرد و تلافی همه دوران هایی که از زمان جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری راحل تا زمانی که مرسی به قدرت رسید، مورد ستم واقع شده است را در آورد. آنها با نهادهای نظامی که از همان زمان با اخوان مشکل داشتند درگیر شدند تا این که محمد مرسی عزل و دستگیر شد و رهبران اخوان نیز به زندان افتادند.  

اما وضعیت سینا را چگونه می توان توجیه کرد. در آن جا که درگیری میان ارتش با گروه های خرابکار است که ارتباطی با اخوان المسلمین ندارند؟

در آن جا هم اخوانی ها به جریان های مسلح پول می دهند و آنها را برای اعمال خشونت در سینا تحریک می کنند. در سینا شاخه نظامی اخوان فعال است و طرح های خرابکارانه را طرح ریزی و پیاده می کند. اما این جماعت تلاش می کند تا خود را به هر نحوی شده تبرئه کند برای همین هم می گوید که مسئولیت کارهایی که این جریان ها در سینا انجام می دهند را بر عهده ندارد. در حالی که اظهارات اخیر دکتر محمد البلتاجی، یکی از رهبران اخوان نشان داد که اخوان در این عملیات دست دارد.

اگر حرف شما را بپذیریم آن گاه چگونه می توانیم عملیات خرابکارانه در سینا در زمانی که اخوان المسلمین در قدرت بودند را توجیه کنیم؟ در آن موقع نیز عملیات خرابکارانه در سینا وجود داشت و ارتش با آنها می جنگید؟

قبل از انقلاب 25 ژانویه میان اخوان المسلمین با گروه های تکفیری جدایی وجود داشت. آنها در یک جا کار می کردند و جهادی ها در جای دیگر و هیچ گونه ارتباطی میان آنها نبود. اما بعد از انقلاب 25 ژانویه که حالتی از فروپاشی به وجود آمد اخوان همکاری های خود را با جریان های پرشور مثل "جیش الاسلام" و "بیت المنصر" و "انصار الشریعه" آغاز کرد با این توجیه که مصالح مشترکی دارند که منافع جماعت اخوان را با آنها تامین می کند. به گونه ای که دو طرف اقدام به کارهای تجاری مثل تجارت اسلحه، کالا و مبالغ کلانی پول های تقلبی کردند تا آن جا که محمد الظواهری را نیز آزاد کردند. محمد الظواهری اندیشه های تکفیری دارد و به دلیل اعلام جهاد در سال 2007 به زندان افتاده بود. وقتی که دستور لغو سازمان جهادی او صادر شد مطابق با اندیشه های تکفیری اش کارهای خرابکارانه را آغاز کرد و بسیاری از مسلمانان را کشت. رفاعة الطهطاوی نقشی بسیار موثر در آزادی محمد الظواهری ایفا کرد، برای این که طی یک ارتباط نزدیک میان او با الظواهری و محمد مرسی و خیرت الشاطر تصمیم گرفته شده بود تو او تحت لوای یک گروه واحد نظامی فرماندهی جماعتی از گروه های شبه نظامی را بر عهده بگیرد اما حجم پول و سلاح هایی که به آنها می رسید به اندازه ای بود که آنها را بر آن داشت که هر گروهی بر اساس مصالح خودش پیش رود. در این میان تنها چیزی که اهمیت نداشت مصالح کشور بود که به سمت فروپاشی می رفت و همه اینها ساخته و پرداخته ایالات متحده است که خود تروریسم بین المللی را ساخته و موسس شبکه القاعده محسوب می شود.

در این میان اما ارتش اقدام به نابودی تونل های زیرزمینی کرده است که البته از زمان حکومت اخوان وجود داشت، این مساله با این حرف شما که می گویید ارتباطات اخوان با جریان های تروریستی ساخته و پرداخته امریکا است، تناقض دارد؟

بستن تونل های زیرزمینی دستوری بود که از جاهای دیگر آمده بود و همه حکومت هایی که تا کنون بر سر کار آمده اند این دستورات را اعمال کرده اند. برای این که هدف از این کار قطع ارتباطات میان جریان های تروریستی با حماس است، جریانی که تهدیدی برای ثبات در منطقه محسوب می شود، برای همین وظیفه ملی آنها است که این تونل ها را خراب کنند. به رغم این که این مساله باعث ناراحتی و ایجاد سختی برای اهالی سینا می شد. البته طبیعی است که هر عملیاتی هزینه هایی هم دارد، البته نهادهای نظامی نیز از بابت این موضوع ابراز تاسف کرده اند و به کسانی که از این عملیات خسارت دیدند نیز خسارت دادند.

نظر شما درباره خشونتی که در رابعة العدویة رخ داد چیست. در آن جا تظاهرکنندگان اخوانی توسط ارتش قتل عام شدند؟

ارتش هیچ مسئولیتی نسبت به آن خسارت ها ندارد. نیروهای نظامی تلاش بسیاری کردند که به اعتراض ها به شکل مسالمت آمیزی پایان دهند. حتی از اتحادیه اروپا خواستند که از دوستان اخوانی شان بخواهند که به این تظاهرات از راه های مسالمت آمیز پایان دهند. اما اخوان همه این میانجی گری ها را رد کردند. در حالی که لازم بود تلاشی برای پایان دادن به این وضعیت صورت بگیرد برای این که می رفت مسائل امنیتی برای کشور ایجاد کند. به ویژه که مردم آن منطقه نیز مورد تعرض بدترین نوع رفتارها از جانب تظاهرکنندگان شده بودند.

اما این حرکت با اعتراض امریکایی ها و اروپایی ها مواجه شد؟

ببینید توطئه ای امریکایی وجود دارد که می خواهد نفوذ خود را بر مصر تحمیل کند و جماعت اخوان المسلمین نیز به این توطئه گردن نهاد با این هدف که بتواند حمایت کاخ سفید را به خود جلب کند تا هم قدرت را حفظ کند و هم این که امریکایی ها را قانع کند که به قدرت آن در مصر تمکین کنند. اخوان در برابر این خدمت امریکا با آنها به طور سری توافق کرده بود تا از بخشی از سینا به سود نوار غزه کوتاه بیاید تا به این ترتیب اسرائیل بتواند فلسطینیان عربی که از سال 1948 از خانوه و کاشانه شان آواره شده بودند در این مناطق اسکان دهد و به این ترتیب بتواند نوار غزه ای که تراکم جمعیتی بالایی دارند را به زمین های دیگر بیاورد. در مقابل امریکا از اخوان حمایت مالی می کرد. چنین طرحی را امریکایی ها در سال 2007 در برابر 80 میلیارد دلار پول نقد به مبارک پیشنهاد داده بودند که او رد کرده بود اما اخوان پذیرفته بودند.

دادستانی مصر دستور به انحلال جماعت بین المللی اخوان المسلمین داد. آیا این مساله باعث نخواهد شد که اخوانی ها به طور سری فعالیت خود را دنبال کنند و این سبب مشکلات دیگری در مصر شود؟

انحلال اخوان مناسب ترین انتخاب در وضعیت فعلی است. برای این که این جماعت همیشه فعالیت سری و زیرزمینی داشته و هیچ گاه نتوانسته است به طور مستقیم و علنی فعالیت داشته باشد. به اعتقاد من دعوت هایی که از سوی بعضی از نیروهای سیاسی نسبت به مشارکت دادن آنها در قدرت می شود دستوراتی است که از ستون پنجم دشمن امریکایی می آید تا به این ترتیب آنها وارد قدرت شوند و توطئه امریکا توسط اخوان کامل شود.

آیا با این وضعیت موفقیتی برای آینده سیاسی اخوان پیش بینی می کنید؟

به اعتقاد من کمال الهبلاوی و ثروت الخرباوی و شماری از رهبران جدا شده از اخوان می توانند همکاری های تازه ای را میان جوانان اخوان و دیگر جریان های اسلامی به وجود آورند تا به این ترتیب موفقیتی متمایز برای این جماعت رقم بخورد.


تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

انتشار اولیه: چهارشنبه 8 آبان 1392/ باز انتشار: یکشنبه 12 آبان 1392