آیا روحانی سیاست خارجی را به خیابانها بازمیگرداند؟
چند سال است که موضوع هسته ای ایران به مهم ترین مسأله سیاست خارجی ایران و رابطه ایران و غرب تبدیل شده است؛ هرچند بسیاری از کار شناسان نسبت به اصالت موضوع هسته ای تردیدهایی دارند و آن را تنها مرحله ای دیگر از تنش در رابطه ایران و آمریکا می دانند که با نقشه و برنامه آمریکا به مبنایی برای تهدید ساختن از ایران تبدیل شده است، گویا باز در پایان مسأله هسته ای تاکنون، موضوع هسته ای ایران در حال تبدیل شدن به موضوعی میان ایران و آمریکاست.
تریبون های بین المللی و داخلی همان گونه که ابزاری برای بازی ـ هرچند پرخطر ـ محمود احمدی نژاد در موضوع هسته ای بود، در حال تبدیل شدن به ابزار پیشبرد سیاست های دولت جدید نیز شده است.
احمدی نژاد هم در تریبون مجمع عمومی سازمان ملل بخش زیادی از وقت خود را به مسأله هسته ای اختصاص می داد و هم در سفرهای استانی، جمعیت های بزرگی همراه با وی شعار می دادند که «انرژی هسته ای حق مسلم ماست».
به بیان دیگر، مسأله هسته ای در ذهن احمدی نژاد هم ابزاری برای همراه کردن شعار ها و هم گاهی ابزاری برای رقابت های سیاسی داخلی بود.
شاید همین روند پیموده شده در هشت سال پیش بود که باعث شد محمود سریع القلم، مشاور نزدیک به رئیس جمهور توصیه کند که «سیاست خارجی را از خیابان ها جمع کنیم. به پوپولیست ها بگوییم بروند کتاب بخوانند و کمتر سخن بگویند ».
آنهایی که به تغییرات در سیاست خارجی دولت جدید در راستای عقلانی تر شدن امید داشتند، در همین جهت امید هم دارند که سیاست خارجی واقعا از شکل یک ابزار دعواهای داخلی سیاسی دور شده و به بیان صریح تر از خیابان ها جمع شود.
بازگشت رئیس جمهور از سفر نیویورک، فرصتی بود که بخشی از رقابت های سیاسی خود را در اظهارنظر ها در این باره نشان دهند؛ صرف نظر از این که این حمایت ها و مخالفت ها، موضع گیری هایی بر مبنای فکر و یا آن که تنها رقابتی حزبی و جناحی باشد.
آنچه در این میان قابل پیش بینی نبود، سخنان رئیس جمهور پس از نشست هیأت دولت است که اظهار داشتند: «من خودم به دو دستگاه نظرسنجی گفته ام که نظر مردم را بگیرند تا ببینم با گامی که دولت پیش گذاشته، چند درصد موافقند؛ حتی اگر مخالفین این راه دولت یک درصد باشد حق دارند حرف بزنند و نقد کنند ».
به نظر می رسد رئیس جمهور بر خلاف توصیه های پیشین مشاور ارشد خود تصمیم گرفته که سیاست خارجی را به خیابان ها باز گرداند؛ کاری که تا حدی پاسخی به استفاده مخالفان سیاست خارجی دولت وی از خیابان ها خواهد بود و در عین حال بازی کردن در زمین مخالفان نیز هست.
به احتمال قریب به یقین، رویکرد رئیس جمهور در سیاست خارجی با حمایتی جدی در خیابان ها همراه خواهد بود، ولی روش اثبات اقبال عمومی به این سیاست، خطرات خاص خود را نیز خواهد داشت:
نخست این که منطق زورآزمایی خیابانی را بر سیاست خارجی تحمیل خواهد کرد و این دقیقا در راستای خلاف روشی است که سریع القلم در رسانه ها توصیه می کند.
دوم آن که نتایج این نظرسنجی فشارهایی را بر بازی دولت در مقابل طرف خارجی تحمیل خواهد کرد. برخی کار شناسان خارجی تلاش دارند این ایده را برجسته سازند که روحانی از بعضی مخالفت های داخلی به مثابه «لولویی» برای امتیازگیری از غرب استفاده می کند. دلیلی ندارد که روحانی خود را از این لولو محروم سازد.
نکته سوم این که شاید بعد ها همین روش داخلی برای ایجاد فشار بر سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد. فرض کنید روزی سرنگ های معیوب چینی به چند کودک ایرانی آسیب بزند. ممکن است روزی برسد که نظرسنجی ها نشان دهد، مردم مخالف داشتن رابطه با انگلیس، روسیه و یا مثلا عربستان هستند. آیا آن روز هم دولت تحت فشار این نظرسنجی ها حاضر خواهد بود سفیر روسیه یا چین را از ایران بیرون کند؟ فرا تر از این، در حوزه های دیگر و از جمله در فرهنگ و اجتماع مسائلی هست که احتمالا نتوان آن ها را به نظرسنجی گذاشت.
نظر شما :