چهل و ششمین بخش از سلسله نوشتههای جدید سرکیس نعوم
بشار حاضر است کوتاه بیاید
دیپلماسی ایرانی: سال گذشته سایت دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، روزنامه نگار و نویسنده مشهور و از چهره های مشهور فرهنگی لبنانی را که جوایز متعددی در زمینه های مختلف روزنامه نگاری و فرهنگی به دست آورده است که به طور مرتب در روزنامه النهار لبنان منتشر می شدند، ترجمه و منتشر کرد که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند. این یادداشت ها عموما درباره تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا بودند که نعوم در سفرش به ایالات متحده امریکا که هر ساله انجام می دهد در دیدارش با مقام های مختلف امریکایی که برخی از آنها سابقه طولانی در دستگاه سیاست خارجی امریکا داشته اند و شماری نیز همچنان در این دستگاه مشغول به کارند، در میان گذاشته بود. نعوم نامی از این افراد نمی آورد ولی سمت همگی آنها را یاد می کند، از این رو خواننده می تواند حدس بزند که فرد مورد اشاره چه کسی است یا این که از لحاظ تاثیرگذاری در سیاست خارجی امریکا از چه اهمیتی برخوردار است و یا این که چه اطلاعات پشت پرده ای را می داند که کمتر ردی از آنها در رسانه ها دیده می شود. یکی دیگر از نکات مورد اهمیت این یادداشت ها به روز بودن آنها و هم زمانی شان با تحولات خاورمیانه است. خاورمیانه ای که از سال 2010 به بعد و با آغاز بهار عربی رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ویژگی دیگر این یادداشت ها حالت گفت وگو بودن آنها با مقام های امریکایی است که جذابیت بیشتری به آنها می دهد.
امسال نیز نعوم همانند سال های گذشته در همان زمان همیشگی به ایالات متحده امریکا رفته و مشابه همان گفت وگوها را انجام داده است و اکنون که به لبنان بازگشته این یادداشت ها را یک به یک در روزنامه النهار منتشر کرده است. دیپلماسی ایرانی نیز به رویه سال گذشته تلاش می کند، همگی این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. در این جا چهل و ششمین بخش از این سلسله یادداشت ها پیش رویتان قرار می گیرد:
از یکی از دیپلمات های فعال روسی در سازمان ملل درباره اوضاع سوریه و مواضع کشورش در قبال اوضاع منطقه پرسیدم. گفت: «به روسیه می گویند که تو با سوریه و نظام آن هستی برای این که مصالح مالی و تجاری با آن داری. این صحیح نیست. مگر سوریه چه گنج و ثروتی دارد که برای روسیه مصالح مالی و تجاری و اقتصادی داشته باشد؟ همچنین می گویند که روسیه با نظام بشار اسد مصالحی دارد برای این که می خواهد از پایگاه نظامی دریایی اش در شهر طرطوس و کارهای دیگرش محافظت کند. روسیه از این پایگاه استفاده می کند اما این پایگاه که چندان بزرگ نیست، می توان از آن بی نیاز بود. می خواهم بگویم که این دلیل مواضع مهم و ایجابی روسیه در قبال سوریه و بشار اسد نیست.»
وی سپس گفت: «می گویند که می خواهیم نظام بشار اسد (Régime) سرنگون شود. یک بار بحث شخص بشار اسد است یک بار بحث سیستم (Système). نظام به معنای رژیم به چیزی که به رهبر گره بخورد، گفته می شود. اما نظام به معنای سیستم یعنی چیزی که شامل مصالح و ارتش و امور دیگر می شود. در سوریه در ابتدا انقلابی یا به معنای دیگر اعتراضی حقیقی آغاز شد که خواستار تغییر از جانب مردم بود. اما اسلام گرایان تندرو و تروریست ها و افرادی فاسد تلاش کردند که آن را بربایند و از آن سوء استفاده کنند و خواسته های خود را تحقق بخشند و به مکاسب شخصی خود برسند و به فسادشان ادامه دهند. برای همین امور به سمتی رفت که همه دیدیم. خنده مان می گیرد وقتی که جهان عرب می گوید که می خواهد در سوریه دموکراسی و آزادی برقرار شود. کدام یک از کشورهای عربی آزادی و دموکراسی دارند، همه آنها یا پادشاهی مطلق هستند یا امارت مطلق یا حکومت های مستبد دیگر؟ در کجای عربستان تساهل و تسامح وجود دارد؟ آیا به مسیحیانی که مقیم آن کشور هستند که قطعا غیر عربستانی اند اجازه می دهند که آزادانه عبادتشان را انجام دهند؟ آیا معبد یا کلیسا در این کشور دارند؟ آیا ممکن است عربستانی مسیحی ای در آن کشور وجود داشته باشد؟ وضعیت اقلیت های مسلمان در عربستان چگونه است، مثلا شیعیان؟ عربستان در بحرین چه می کند؟ اکثریت شیعیان این کشور را قلع و قمع می کند. یعنی دموکراسی را قلع و قمع می کند و اصلا اجازه به رشد آن نمی دهد. امریکا و شورای امنیت و غرب در برابر آن چه کردند؟ در حالی که سوریه تکثرگرا است. مسیحیان و علوی ها حداقل 16 درصد جمیعت ملت سوریه را تشکیل می دهند. نسبت اقلیت سوری ها به حدود 25 درصد از کل جمعیت این کشور می رسد، یعنی چیزی بیش از 5 میلیون نفر از جمعیت کل کشور. اکثریت هم شامل طیف های مختلف اهل تسنن است. آنها با اقلیت ها چه می کنند؟ آیا به حقوق آنها احترام می گذارند؟ حکومت اسلامی رادیکال دیگران را قبول ندارد. همه در سوریه در وضعیتی طبیعی و قابل قبول زندگی می کردند. اما ناگهان اتفاق مهمی افتاد که همان اعتراض ها باشد و آن چه می بینیم حاصل شد که همه می دانند.»
این دیپلمات روس فعال در نیویورک در ادامه گفت: «آیا امریکا از حکومت های دیکتاتوری در جهان عرب و جهان گسترده تر از آن حمایت نمی کند؟ آیا از چنین نظام هایی حمایت نمی کند؟ چگونه الآن برای ما صحبت از دموکراسی در سوریه اسد می کند؟ آیا این سوریه روابط با همه کشورهای جهان از جمله امریکا و فرانسه و اروپا و روسیه و چین نداشت؟ چرا امریکا و غرب و اروپا فقط این کشور را دیکتاتوری می دانند؟ چرا برای ملت سوریه خواستار آزادی نمی شود؟ انقلاب هایی که ما می بینیم شاهد خشونت های شدیدی هستند و سال ها طول خواهند کشید تا به این خونریزی ها و استمرار آنها پایان دهند. بعد از آن چه خواهد شد؟ ما در گذشته با امریکایی ها کارهای مشابهی را انجام دادیم، نتیجه اش چه شد؟ در افغانستان چه شد؟ امریکا در افغانستان چه کرد؟ از اسلام گرایان افراطی حمایت کرد و الآن می بینیم که چه چالشی با آن دارد و دنیا چگونه با آنها به چالش خورده است. در ایران چه شد؟ اسلام سیاسی بر این کشور مستولی شد و حکومت دینی بر آن حاکم شد.»
نظر دادم: ایران غیر از سوریه است. در ایران واقعا تکثرگرایی وجود دارد. فارس، آذری و بلوچ و عرب همگی در کنار هم زندگی می کنند. اما آن چه آنها را کنار هم نگه داشته است، وابستگی شان به مذهب جعفری شیعه است. برای همین است که اسلام گرایان شیعی ایران توانستند پس از انقلاب مهم سال 1979 بر کشورشان مسلط شوند و از همین جا بر دیگر کشورها در منطقه استیلا یابند. اما در سوریه اقلیت در حدود 25 تا 30 درصد و مابقی اهل تسنن هستند. اما سنی ها که همه اسلام گرا نیستند، یعنی این که اسلام گرایان تندروی افراطی که نمی توانند بر سوریه حکومت کنند و بر آن مسلط شوند. به هر حال خاندان اسد و وفادارانشان نزدیک به 42 سال است که بر این کشور حکومت می کنند و اگر سقوط کنند ستم های بسیاری متوجه آنها خواهد شد. چرا که خودشان هم برای دفاع از نظامشان رفتار خوبی نداشته اند. در آخر اگر نیاز پیدا کنند، خط تماسی می کشند و و می گویند که ما به کشورمان وفاداریم و مرزهای جدیدی را ترسیم می کنند و به دنیا می گویند که که ما در معرض تهدید نسل کشی هستیم. علاوه بر آن خواهش می کنم اسرائیل و مصالح آن و نقشی که در این رابطه ایفا می کند را فراموش نکن.»
جواب داد: «من به آن چه تو می گویی قانع نیستم. به هر حال، بشار اسد آماده است که کوتاه بیاید. این مساله را علنی گفته است و در بسیاری از جلسات نیز اعلام کرده است که حاضر است از قدرت اگر ملت می خواهد کنار برود. و گفت که آماده اصلاحات است. ولی باید راه حل سیاسی باشد، راه حل سیاسی ای که فرزندان کشور رهبری آن را بر عده داشته باشند و هیچ دخالت خارجی از سوی کشورهای خارجی در آن نباشد. ما یک کشور عثمانی جدید نمی خواهیم. و نمی خواهیم که رادیکال تروریسم بر منطقه مسلط شود. و نمی خواهیم که یک کشوری خواستار سرنگونی کشوری دیگر و رئیس آن شود، یا این که ملت کشوری علیه رئیس جمهورش حرکت کند، یا این که اگر علیه رئیس جمهورش برخواست از آن حمایت شود.»
نظر شما :