اگر رفیق حریری هم زنده بود کاری نمى توانست انجام دهد
گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با دکتر نسيم الخورى سردبير سابق مجله المستقبل
دکتر نسیم الخوری پژوهشگر سال 2007 لبنان، سردبیر سابق مجله المستقبل و یکی از اعضای حزب المرده به رهبری سلیم الحص است. وی که دکترای زبان شناسی خود را از دانشگاه سوربون در فرانسه دریافت کرده در ابتدای دهه نود از تدریس در دانشگاه های فرانسه منصرف شد و برای انجام فعالیت های سیاسی به مهینش بازگشت. وی اکنون از کار روزنامه نگاری بازنشسته شده و به کانادا رفته است.
دیپلماسی ایرانی : آقای دکتر روزهای سختی از لحاظ سیاسی و اجتماعی بر لبنان می گذرد. اکنون پس از گذشت 33 سال از جنگ داخلی لبنان آیا گمان میکنید به دلیل اوضاع نا به سامان سیاسی حاکم بر کشور اوضاع لبنان بار دیگر به مرز انفجار برسد و لبنان شاهد جنگ دومی باشد؟ آیا به اعتقاد شما اوضاع کنونی مشابه دهه هشتاد میلادی شده است؟
دکتر نسیم الخوری: حقیقت امر این است که واقعا نمیدانم کی قرار است دایره واژگانمان را از حدود و مرزهای تفنگ و گلوله خارج کنیم. هر روز شاهد تشدید نطقهای آتشین هستیم و متاسفانه باید بگویم روز به روز نیز بر شدت آنها افزوده میشود. دقیقا همانند سنگ آسیاب واژههای آتشین و تند و تیز دور سرمان میچرخند.
نه قادریم این حجم از دشنامها و ناسزاگوییهای سیاسی را هضم کنیم و نمیتوانیم به دنبال راه حلی باشیم تا از آنها فاصله بگیریم. این وضعیت هم بر جبهه مخالفان دولت یعنی 8 مارس حاکم است و هم بر جبهه جناح اکثریت یعنی 14 مارس.
پرسیدید به عرصه جنگ داخلی باز میگردیم باید بگویم اوضاع فعلی بیشتر به یک خلاء سیاسی لاینحل شبیه است. یعنی این که نه در آستانه جنگ هستیم و نه در آستانه آرامش. یعنی نه میتوانیم شاهد انفجار جدیدی در عرصه سیاسی لبنان باشیم که همانند جنگهای داخلیمان همانند همان آسیاب و گندمی که مثال زدم تخمیر کند و خمیر بسازد و نان جنگ برایمان بپزد و به خوردمان بدهد و نه میتواند این فضا را رها کند و روی آرامش بخود ببیند. در جنگ داخلیای که از سر گذراندیم لبنان تبدیل شد به معادلات مختلف جناحهای داخلی، منطقهای و اقلیمی و بینالمللی.
بهتر است سئوالت را این گونه پاسخ دهم که سیاست در لبنان از یک عیب بزرگ رنج میبرد. عیبی بسیار بزرگ که در دهانها حبس میشود و هنگامی که قرار است خارج شود به خون آغشته میشود. بله درست است اکنون در گفتارهای سیاسی سیاستمدارنی که در لبنان با آهنگهای سیاسی میرقصند، بوی خون را حس میکنیم.
به اوضاع ما بنگر. ببین در اطراف و در منطقه چه میگذرد. در نشست دمشق که چندی پیش برگزار شد بحران لبنان تبدیل به یک موضوع پرتنشی شد که کل نشست را تحت تاثیر قرار داد. از این طرف توپها و تانکها ما را احاطه کردهاند. از آن طرف کوههای غزه در آتش بمبهای اسرائیلیها میسوزند. بوی جنگ از اطراف کارزار سیاسی ایران به مشام میرسد. اسرائیلیها دائما حریم مرزهای جنوبی ما را نقض میکنند و قصد دارند در برابر زخمی که از ترور عماد مغنیه بر پیکر حزبالله جاری شده آن را تحریک کنند. سفارتخانههای عربی و غربی در لبنان به لرزه در آمدهاند. مجامع بینالمللی دائما هشدار میدهند.
یقینا وجود این عیب از مرگ بهتر است. اما بسته شدن افقها نیز ما را بیش از پیش میترساند. لبنان همانند یک بانوی خسته و خمودی است که در تاریکی به تنهایی راه میرود. زوزههای ترس و دلهره در اطرافش روز به روز شدیدتر میشود و وی هر لحظه دشنام میدهد که چرا به دادم نمیرسید و نوری به راه تاریک من نمیتابانید.
دیپلماسی ایرانی : جنگ در لبنان با ظهور شخصیتی همانند رفیق الحریری که تلاش کرد یک حرکت مشترک با تمام گروههای سیاسی ایجاد کند و طائفههای لبنانی را به دور هم جمع کند به پایان رسید. اولا آیا گمان میکنی لبنان اکنون نیز نیازمند رفیق حریری دومی برای عبور از این بحران است؟ ثانیا اکنون شخصیتی همچون رفیق حریری در لبنان یافت نمیشود. آیا گمان نمیکنی به خاطر این خلاء سیاسی لبنان به سمت جنگ داخلی متمایل شده باشد؟
دکتر نسیم الخوری: من بوجود قهرمان و قهرمان سازی چندان اعتقاد ندارم. مشکل لبنان اکنون این نیست که چرا رفیق حریری نیست و اگر رفیق حریری بود اوضاع بهتر میشد. کما این که اگر به عقب برگردیم میبینیم که بحران لبنان از زمان خود رفیق حریری آغاز شد. مضافا بر آن چه تضمینی هست که اگر رفیق حریری بود، اختلافهای کنونی بوجود نمیآمد.
از گذشتگان فعال در صحنه سیاسی لبنان فقط رفیق حریری حذف شد. اما چهرههای دیگر که ماندند. امین جمیل، ولید جنبلاط، سید حسن نصرالله، سلیم الحص، شیخ نعیم قاسم حتی سمیر جعجع و میشل عون همگی کسانی بودند که هم در لبنان قدیم فعال بودند و هم در لبنان جدید. لبنان هم هیچ گاه کشوری نبوده و نیست که قائم به ذات یک نفر باشد. یعنی حول یک نفر بچرخد.
اتفاقا از خصوصیات کشور ما همین است. لبنان تنها کشور عربی است که به معنای واقعی کلمه جنبشها و تحرکات مدنی در آن آزادند و تضارب آرا بدون ترس صورت میگیرد. همین که همه احزاب و گروهها و طائفهها علیه هم داد سخن میدهند و همه عقاید خود را آزادانه بیان میکنند یعنی دموکراسی.
ما در لبنان زندانی سیاسی نداریم. هیچ کس در لبنان زندانی سیاسی نیست. مطبوعات آزادند. اگر یک نگاه به مطبوعات لبنان بیاندازی آزادی آرا و بیان را بوضوح در آنها میبینی که چگونه موج میزند. پس ما برای تغییر و رسیدن به چنین آرمانهایی مبارزه یا حتی رقابت نمیکنیم که احتیاج به قهرمان داشته باشیم. چون از بدو تاسیس لبنان آنها را داشتهایم. لبنان فقط بدنبال آرامش و استقرار است. ما آرامش میخواهیم.
البته در این شکی نیست که رفیق حریری یک مرد بزرگ برای لبنان بود. او کسی بود که برای آبادی لبنان نهایت تلاش خود را کرد. ترقی و پیشرفت را او برای ما آورد. رفیق حریری بود که لبنان را برای ما به مرز شکوفایی رساند و در جاده رشد قرار داد. اما او نهایت یک آرمان نبود.
ببین، مشکل اصلی ما فرهنگ ما است. بر عکس فرهنگ صبر و آرامش و لبخند و گونههای قرمزی که سیاستمداران گذشته ما نشان منتقدان خود میدادند، امروز زبان تلخ و تند و تیز و دشنام و سب و تحقیر و له کردن یکدیگر فرهنگ سیاستمداران و یارانشان و تمام کسانی که به نوعی از وجودشان بهره میبرند، شده است. آنها بجای نقد همدیگر را به شدیدترین شکل ممکن رد میکنند و حتی تهدید به خونریزی و هتک حرمت هم میکنند.
متاسفانه علاوه بر آن این روزها دروغ و اکاذیب رونق محافل شده است. کمتر جایی پیدا میکنی که تعدی و افترا و دشنام و شایعه وجود نداشته باشد. در محافل که مینشینی منابع خبریشان همگی به نقل از جلسات محرمانه، تماسهای مخفی و پیغامهای سری است. جلسات و تماسها و پیغامهایی که غیر از سازندگان دروغها کسی از آنها خبر ندارد. انگار نه انگار که در دنیای مدرن و زندگیهای مدرن زندگی میکنند. گویی در جنگ و غار به سر میبرند.
در حقیقت خود را محکوم به استفاده از غریزه و حس ششم و فعل و انفعالات غیر مطمئنی کردهاند که در نهایت میتواند به متلاشی شدن بنیان سیاسی، میهنی و اخلاقی لبنان منتهی شود. مشکل اساسی ما همین است. فرهنگ غلط و بسیار خطرناکی که متاسفانه در مغز سیاستمداران و روشنفکران و روزنامهنگاران ما هم رخنه کرده است. به اعتقاد من اینها همگی نشانههای انفجار لبنان بزرگ است. حال هر چه میخواهی نامش را بگذار. الزاما جنگ داخلی هم میتواند نباشد.
دیپلماسی ایرانی : معروف است که میشل عون برای رسیدن به نیات سیاسیاش جنگ داخلی لبنان را گسترش داد. ظاهرا میشل عون همچنان از این روبه تبعیت میکند. آیا گمان میکنی میشل عون تلاش میکند اوضاع بد فعلی را در لبنان ادامه دهد تا به منصب ریاست جمهوری برسد؟
دکتر نسیم الخوری: ببین اوضاع آشفته کنونی تنها مرتبط به کارهای یک فرد نیست. لبنان اکنون اگر به هم ریخته است به این دلیل است که همه در آشفتگی آن دخالت دارند. مگر سمیر جعجع نیست. مگر غیره نیستند. سمیر جعجع هنوز که هنوز است برای تهدید رقبا فالانژهای خود را به رخ میکشد. همه دخالت دارند. شاید اتفاقا میشل عون کارهایی کرده باشد که بسیار مثبت تر از دیگران باشد. مثلا وی بر سر انتخاب میشل سلیمان کوتاه آمد. در مذاکرات سه جانبه با عمرو موسی شرکت کرد.
ببین همانطور که گفتم مشکل ما ریشهای است. مشکل ما فرهنگی است. وقتی که فحش و دشنام کانالهای ارتباطی میشوند و خود را جای حقایق جا میزنند، دیگر چه انتظاری میتوان داشت. بویژه این که از طریق رسانهها هم نشر و پخش شوند. مردم هم همین حرفها را تحویل میگیرند و آنها را بهانه میکنند.
مثلا شما همین اختلالهای میشل عون را از کجا شنیدهای. از روزنامه و شبکههای تلویزیونی. درست است میشل عون یک سری حرف زده که به نظر غیر قابل قبول میآید. اما هیچ کدام از ما از پشت پرده خبر نداریم. مثلا وقتی میگوید عجلهای نیست رئیس جمهوری به همین زودی انتخاب شود، ]اشاره به اظهارات میشل عون در شب کریسمس درباره انتخابات ریاست جمهوری لبنان که گفته بود، عجلهای نداریم. بگذارید از تعطیلات برگردیم با هم مذاکره میکنیم.[ و این گفته هم همزمان از شبکههایی پخش میشود که عموما دولتی هستند و جهتدار عمل میکنند، طبیعی است که شما طور دیگری برداشت میکنی. دولتها همواره تلاش کردهاند، آنچه خود میخواهند و به نفع منافعشان است به دیگران تلقین کنند.
در حالی که میشل عون در آن موقع از جلسهای بیرون آمده بود که هیچ نتیجهای در بر نداشت. گروههای 14 مارس تلاش میکنند، دولت و حکومتی باب میل خودشان تشکیل شود. طبیعی است مذاکرات به نتیجه نمیرسد.
این را بدانید آنچه در گذشته بوده نمیتواند ملاک حال باشد. شاید در گذشته میشل عون سیاستهایی داشته که با منافع لبنان در تضاد بوده ولی اکنون میتواند سیاستهایش تغییر یافته و کاملا به نفع لبنان عمل کند. در عرصه سیاسی نمیتوانیم کسی را بخاطر عقبه سیاسیاش محاکمه کنیم. انسانها تغییر میکنند. اصلاح میشوند و طرز فکرهشان عوض میشود. ما نمیتوانیم سیاستمداری را در تمام زمانها بخاطر عقبه سیاسیاش توبیخ کنیم.
دیپلماسی ایرانی : حزب الله در سال 1982 تاسیس شد. بعد از پایان یافتن جنگهای داخلی در لبنان حزبالله نپذیرفت که سلاح خود را تحویل دهد. در حالی که در تمام کشورهای جهان این قاعده پابرجا است که سلاح تنها باید در دستان دولت باشد. آیا ممکن است این وضعیت سرنوشتی دیگری برای حزبالله رقم بزند و یک روزی این موضوع بحرانی برای حزب الله بوجود آورد؟
دکتر نسیم الخوری: سلاح حزبالله جزئی از مقاومت است. حزبالله متعلق به همه لبنانیها است. پس نمیتوان گفت، یک گروه خاصی سلاح دارد. کما این که در جنگ اخیر اسرائیل با حزب الله این حزب الله بود که از حیثیت و تمامیت ارضی لبنان دفاع کرد و ارتش نیز به قدرت و مدیریت آن تمکین کرد. تا زمانی که اسرائیل از تمام خاک لبنان خارج نشده و همچنان تهدیدش برای لبنان وجود دارد، نمیتوان گفت مقاومت پایان یافته است.
در تمام کشورهای اشغال شده دنیا که بنگری این موضوع وجود دارد. کشوری که تحت اشغال است در مقابل اشغالگران مقاومت میکند و تا آخرین لحظه اشغال به مقاومت ادامه میدهد. لبنان نیز از این قاعده مستثنا نیست. حزب الله در برابر تجاوزهای اسرائیل مقاومت میکند. سرزمینهای ما مانند مزارع شبعا همچنان در اشغال اسرائیل است و این خود دلیل واضحی است بر این که مقاومت ادامه دارد.
مضافا بر آن تهدید اسرائیل برای حمله به لبنان و حزب الله همچنان وجود دارد و طبیعی است که حزب الله نیز نیازمند ابزار برای مقاومت در برابر تجاوزها و ایستادگی در برابر تهدیدهای اسرائیل است.
حزب الله در قلب مردم لبنان جای دارد. همه به آن ایمان دارند و جزء لاینفک لبنان است.
دیپلماسی ایرانی : آیا گمان میکنید لبنان به عرصه تسویه حسابهای شخصی کشورهای مختلف تبدیل شده است؟
دکتر نسیم الخوری: متاسفانه بله. اگر یادتان باشد مقالهای چند ماه پیش برایت فرستادم که در آنجا گفته بودم ما دروازه تحولات جهانیم. آمریکا میخواهد خاورمیانه بزرگ را به اجرا در آورد که آغاز آن از لبنان است. ما شدیم نقطه آزمون و خطای آمریکا برای خاورمیانه بزرگ. رایس در زمان جنگ 33 روزه اسرائیل با حزب الله لبنان گفته بود، لبنان سر آغاز تحولات خاورمیانه و خاورمیانه بزرگ خواهد بود.
در این میان همه از این موضوع نگرانند. عربستانیها و متحدانشان تلاش دارند برپایی خاورمیانه بزرگ را به چالش بیاندازند آن هم به شیوه خودشان یعنی دوستی با آمریکا و همزمان حمایت از دولتی که تحت حمایت و کنترل خودشان باشد. هکذا سوریه و اروپا و غیره.
از طرفی اسرائیل هم از قدرت گرفتن روز افزون حزب الله هراسان است. اسرائیل از این که حزب الله خود را بازسازی کرده و توانسته بر قدرت خود بیفزاید، دلهره دارد. از این رو تلاش میکند به هر نحوی همانند دیگر کشورها در امور داخلی لبنان وارد شود تا شاید بتواند از قدرت روزافزون حزب الله جلوگیری کند. طبیعتا حزب الله نیز نمیخواهد چنین اتفاقی بیافتد و از اسرائیل ضربه بخورد. از این رو دست به کار میشود تا جلوی نفوذ صهیونیستها را بگیرد.
الآن ببین همانطور که در بالا گفتم چه معادله سختی در منطقه حاکم است. معادلهای که چندین مجهول دارد و به اندازهای پیچیده است که نمیتوان به آسانی راه حلی برای آن پیدا کرد.
نظر شما :