در صورت عدم اتخاذ تصمیم فوری
باید انتظار دلار دوهزار تومانی را داشت
آقای دکتر همانطور که اطلاع دارید با حمله به سفارت انگلستان در تهران و ایجاد بحران در روابط ایران و انگلستان برخی به تاثیرات اقتصادی این اقدام اشاره کردند. به نظر شما این اتفاق چه تاثیرات اقتصادی میتواند داشته باشد؟
حوادثی از این قبیل نظیر حمله به سفارت کشور دیگر بدون تردید تاثیرات کم و بیش سوئی را در روابط آن دو کشور خواهد داشت. اما این که تصور کنیم این قبیل حوادث میتواند بر مسائل اقتصادی و شاخص های اقتصادی کشور تاثیرجدی داشته باشد، تصور چندان درستی به نظر نمیرسد. البته قطعا این واقعه میتواند برکاهش شدید مبادلات اقتصادی میان ایران و انگلیس عمیقا تاثیر گذار باشد.
آیا اساسا ایران و انگلستان دارای روابط اقتصادی جدی بوده اند که این مسئله تاثیر جدی ایجاد کند؟
مسئله این است که این اولین بار نیست که روابط ایران و انگلستان دچار بحران میشود. در اواسط دهه 70 نیز روابط ایران و انگلیس، بحرانی و منجر به تعطیلی سفارت این کشور شد، ولی روابط دو جانبه قطع نشد. پیش از آن حجم مبادلات اقتصادی ایران و انگلستان بیش از 2 میلییارد دلار بود ولی بعد از تیره شدن روابط، این مبادلات به حداقل کاهش پیدا کرد و در سالهای اخیر به چیزی حدود 200 تا 300 میلیون دلار رسیده بود که آنهم به طور غیر مستقیم و از طریق دوبی امارات، ترکیه و دیگر کشورهای همسایه ما صورت میگرفت. حمله به سفارت انگلیس و تعطیلی سفارت خانه ها در دو ک شور قطعا میتواند کاهش بیشترمبادلات تجاری و اقتصادی را به دنبال داشت باشد، اما نمیتواند تاثیر مستقیمیبر قیمت سکه و ارز در کشور داشته باشد.
ولی برخی معتقدند که صعود قیمت سکه و ارز در روزهای اخیر به تبع مسائل سیاسی و به خصوص بحرانی است که در روابط خارجی ایران ایجاد شده است؟
این تجزیه و تحلیلی که این روزها شنیده میشود دادن آدرس اشتباهی به افکار عمومیاست. صعود قیمت سکه و ارز در کشور یکی دو سال است که شدت گرفته است. آنهم به دو دلیل مربوط است. یکی به اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و دیگری ابلاغ بسته پولی سال 90 به بانک ها که بر اساس آن نرخ سود سپرده گذاری درازمدت به طور غیرمنطقی و غیر واقعی کاهش پیدا کرد و نرخ سود سپرده گذاری دراز مدت 15 درصد شد. وقتی جاذبه سپرده گذاری در بانک ها کاهش پیدا کند، نقدینگی در کشور که چیزی حدود 300 تا 350 هزار میلیارد تومان برآورد میشود، در جامعه سرگردان میشود. بخشی از این نقدینگی سرگردان به بورس میرود که اتفاق خوبی است. یعنی این سرمایه ها از بانک بیرون کشیده شده و در بورس سرمایه گذاری شده است و قطعا این موجب رونق بازار بورس شده است. اما از آنجا که بورس ما قدرت محدودی دارد و توان جذب همه سرمایه سرگردان را ندارد، بخش کوچکی از این نقدینگی، جذب بورس میشود. بخش عمده آن سرگردان میماند و از آنجا که نرخ تورم بالا است، صاحبان نقدینگی برای پیدا کردن ضربه گیری برای جلوگیری از افول قدرت خرید سرمایه شان به سراغ فلزات گرانبها و ارزهای معتبر دنیا میروند. یعنی اقدام به خرید سکه یا دلار میکنند.
با توجه به بحران اقتصادی آمریکا و وضعیت دلار چرا شاهد افزایش قیمت دلار در ایران هستیم؟
اگرچه قدرت خرید دلار در دنیا به دلیل بحران اقتصادی آمریکا به شدت کاهش پیدا کرده است ولی این ارز در ایران هنوز پول معتبری است و واردکنندگان ما برای وارد کردن کالا به آن نیازمند هستند. دلار پولی است که تولید کنندگان ما برای خرید ماشین آلات، تجهیزات صنعتی و مواد اولیه مورد نیاز خود به آن احتیاج دارند.
این وضعیت چه تاثیری در اقتصاد کشور خواهد داشت؟
در نبود جاذبه کافی در بانک ها برای سرمایه گذاری، سرمایه های سرگردان سراغ سوداگری های بی حاصل مثل خرید و فروش سکه و ارز میروند که هیچ گونه خاصیت و نتیجه ای برای اقتصاد کشور ندارد. این اقدام نه اشتغال ایجاد میکند، نه ارزش افزوده ایجاد میکند و نه تولید را افزایش میدهد. بلکه فقط به بالا رفتن قیمت منجر میشود.
از طرف دیگر خزانه بانک ها تضعیف میشود و نمیتوانند تسهیلات در اختیار کسانی که میخواهند سرمایه گذاری تولیدی کنند قرار دهند. بنابراین این مسئله همانند قانون دومینو مهره هایی به هم متصلند و هم به هم آسیب میرسانند و اقتصاد کشور از این با بت ضرر میکند پس یکی از کارهایی که بانک مرکزی میتو اند بکند اصلاح سیاست های پولی در ارتباط با نرخ سود سپرده گذاری در بانک ها و نرخ سود تسهیلات است.
تا چه حد این وضع میتواند تداوم داشته باشد؟
به نظر من اگر فکر عاجلی برای این سوداگری نشود ما باید تا شب عید امسال انتظار سکه یک ملیون تومانی و دلار دو هزار تومانی را هم داشته باشیم.
بانک مرکزی چه اقدامیدر این رابطه میتواند انجام دهد؟
درست است که بانک مرکزی با اعمال سیاست های پولی و یا باز کردن در خزانه طلا میتواند در راستای کنترل این وضعیت تلاش کند ولی نمیتواند این وضع را حل کند چرا که این پولی که سرگردان است اینقدر حجم زیادی دارد که هرچه ارز در بازار هست و هرچه سکه بانک مرکزی پیش فروش و حراج کند را میبلعد. برای کنترل این وضعیت بانک ها باید نرخ سود سپرده گذاری خود را واقعی کنند. شورای پول و اعتبار باید با واقع نگری نسبت به نرخ سود بانکی برخورد کند. وقتی ما تورمیبالاتر از نرخ 15 درصد داریم، نمیتوانیم به مردم بگوییم پولتان را در بانک بگذارید و سود 15 درصد بگیرید. چرا که مردم میپرسند تکلیف کاهش قدرت خرید پولشان چه میشود؟
دومین کاری که میتوان کرد کاهش حجم پایه پولی کشور است. بانک مرکزی باید در سیاست های خود از حداقل استقلال عمل از دولت برخوردار باشد. بانک مرکزی نباید به قلک پول دولت تبدیل شود که دولت هروقت به اسکناس نیاز داشت به بانک مرکزی ارز بفروشد و ریال بخرد و به جامعه تزریق کند و تورم ایجاد کند. بانک مرکزی ما نیاز به برخورداری از یک استقلال دارد. نه استقلال مطلق بلکه استقلال نسبی که بتواند سیاست های پولی را برنامه ریزی و مدیریت کند. بانک مرکزی باید بتواند کنترل کند که چقدر اسکناس به بازار وارد شود و تا چه اندازه حجم پایه پولی افزایش پیدا کند. این اقدامات در محدوده اختیارات بانک مرکزی است. اما این تصور که این بانک مرکزی است که باید همه مسئولیت های اصلاح وضعیت موجود را بر عهده بگیرد، اصلا درست نیست.
غیر از بانک مرکزی، اقدامات دیگر برای اصلاح این وضعیت چیست؟
به نظر میرسد برای حل مشکل کنونی، فضای کسب و کار در مملکت باید بهبود پیدا کند. باید شاخص های اقتصادی اصلاح شود و جاذبه سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران تولیدی افزایش یابد. دولت باید جلوی پای صاحبان سرمایه بخش خصوصی فرش قرمز پهن کند. باید کاری کرد که صاحبان سرمایه با آسودگی خاطر به ایجاد و احد های تولیدی و صنعتی اقدام کنند. بدون این اقدامات، محال است اقتصاد ما از وضعیت وخیم کنونی نجات پیدا کند. بدون اتخاذ چنین تصمیماتی سیر صعودی قیمت طلا و سکه و ارز همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و همانطور که عر ض کردم شاهد خواهیم بود که در شب عید مردم سکه یک میلیون تومانی و دلار دو هزار تومانی را هم بخرند. بانک مرکزی با دستور و تشر نمیتواند قیمت سکه و ارز را پایین بیارد. هرچه قدر هم سکه و ارز به بازار وارد کند این 350 هزار میلیارد تومان آن را میبلعد، چون کار دیگری نمیتو اند بکند. چرا که فضا برای سرمایه گذاری و کسب و کار مساعد نیست. چون نرخ سود بانکی پایین است، جاذبه های سرمایه گذاری از بین رفته است و از این رو مردم به خرید سکه و طلا و ارز اقدام میکنند تا از افت قدرت خرید پولشان در مقابل تورم جلوگیری کنند. بنابراین گناه تصمیمات اقتصادی را به گردن تسخیر مسائل سیاسی نیندازیم. طرح مسئله حمله به سفارت انگلیس به عنوان عامل افزایش قیما ارز و سکه آدرس غلط دادن به مردم، افکار عمومیو برنامه ریزان است.
نظر شما :