با حاکم شدن شرایط تازه بر منطقه

شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی است

۰۱ تیر ۱۳۸۹ | ۱۴:۵۶ کد : ۷۶۶۴ گفتگو
يادداشتى از کريم جعفرى، روزنامه‌نگار و تحليل‌گر مسائل بين‌الملل
شورای همکاری خلیج فارس در آستانه فروپاشی است

شورای همکاری خلیج‌فارس که 30 سال پیش و با هدف مقابله با جمهوری اسلامی ایران از یک سو و مشارکت در ترتیبات امنیتی منطقه‌ای مد نظر آمریکا و انگلیس با مشارکت کشورهای عربستان، کویت، قطر، مجمع‌الجزایر بحرین، عمان و امارات متحده عربی شکل گرفت. شورای همکاری در طول جنگ هشت ساله عراق علیه ایران با تمام توان و قوا پشت سر عراق ایستاد و بعد از حمله عراق به کویت تمام امکانات خود را به کار گرفت تا متحد قدیمی را از کویت اخراج کند.

تحولات شورای همکاری خلیج‌فارس از زمان آزادسازی کویت تاکنون به گونه‌ای بوده که به نظر می‌رسد این مجمع متشکل از کشورهای هم‌رنگ و نه هم‌سو، به تعارضات درونی آنها خود را نشان داده و باید منتظر از هم پاشیدن آن بود. شواهد و قراین بسیاری نشان دهنده این موضوع هستند و باید منتظر بود که با کوچک‌ترین جرقه و حادثه‌ای نه تنها اثری از شورای همکاری نباشد، بلکه در ژئوپلتیک منطقه نیز شاهد دگرگونی‌های چندی باشیم.

فروپاشی نظام پادشاهی در ایران که رسما ژاندارمی منطقه و تشخیص خوب و بد را برای کشورهای عربی در دست داشت، نظم حاکم بر منطقه را به شدت مختل کرد. این نظم که مبتنی بر پذیرفتن شرایط موجود در خلیج‌فارس و برتری ایران بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هرچند موجب هراس و سراسیمگی سران عربی شد و آنها را گرد هم در قالب شورای همکاری جمع کرد، حمله عراق به ایران و سرگرمی ایران به این جنگ باعث شد تا این کشورها تا اندازه‌ای احساس امنیت کنند. تداوم جنگ و ناکامی عراق در غلبه بر ایران این کشورها را به این نتیجه رساند که تنها در پناه قدرت‌های فرامنطقه‌ای می‌توانند احساس امنیت کنند و از این رو در سا‌ل‌های پایانی جنگ از آمریکا و دیگر کشورهای غربی دعوت کردند تا با حضور در خلیج‌فارس ترتیبات امنیتی جدیدی را که در آن ایران حضور نداشته باشد به مرحله اجرا درآورد.

حضور آمریکا در منطقه خلیج‌فارس پس از جنگ دوم خلیج‌فارس پایدار و دایمی شد و نظامیان این کشور به صورت پراکنده در کشورهای شورای همکاری و همچنین در ناوهای خود در آب‌های خلیج‌فارس و دریای مکران – اقیانوس هند – مستقر شدند. کشورهای عضو شورای همکاری هرکدام نیت خاصی از تدام حضور این نظامیان در کشور خود داشتند و تنها راه حفظ خود را تداوم این حضور ارزیابی می‌کرد؛ ترس‌های خودساخته‌ای که از ایران ارائه می‌شد تا نگرانی از قدرت‌یابی مجدد صدام و حمله او به کویت.

اما حمله سال 2003 آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث باعث شد تا معادلات تازه‌ای در منطقه خاورمیانه شکل بگیرد، معادلاتی که بر دو محور اساسی با مدیریت ایران شامل سوریه و گروه‌های مختلف مقاومت و کشورهای عربی به رهبری عربستان و هدایت آمریکا موسوم به گروه اعتدال عربی. این دو جریان تاکنون در چند مورد با هم زورآزمایی کرده‌اند که در موارد مختلف این محور اعتدال عربی بود که بازنده از آب درآمد. انتخابات پارلمانی سال 2005 عراق شیعیان متحد ایران را به قدرت رساند، جنگ 33 روزه 2006 اسرائیل علیه حزب‌الله با شکست این رژیم به پایان رسید، جنگ زمستان 1387 اسرائیل علیه باریکه غزه موسوم به جنگ 22 روزه با ناکامی اسرائیل در نابودی جنبش حماس تمام شد، در جریان اختلافات داخلی لبنان این محور مقاومت به رهبری ایران بود که توانست توافقنامه دوحه را طرف‌های طرفدار غرب قبولانده و لبنان را به آرامش برساند، در جنگ سال گذشته محور اعتدال عربی علیه اقلیت شیعیان زیدی یمن که به حمایت از طرف ایران مشهور بودند باز هم ارتش‌های عربی شکست مفتضحانه‌ای خوردند، در انتخابات اخیر عراق علی‌رغم آنکه جریان سکولار و ضد شیعی و ایرانی العراقیه توانستند 91 کرسی پارلمان را کسب کنند، اما با این وجود باز هم شیعیان طرفدار ایران بودند که بیشتر کرسی‌های پارلمان را به دست آوردند، محور اعتدال عربی که خود را طرفدار صلح فلسطینی‌ها و اسرائیل و تشکیل کشور فلسطینی نشان می‌داد با وجود امتیازهای فراوانی که داد تنها با دهن کجی مقامات اسرائیلی مواجه شد و از صلح تنها سراب آن را دیدندو...

نگاهی به موارد بالا نشان‌گر آن است که محور موسوم به اعتدال عربی در طول پنج سال گذشته همواره با ناکامی‌های متعدد مواجه شده است. از آنجایی که رهبری این جریان را عربستان سعودی بر عهده داشت از میزان تاثیرگذاری این کشور در معادلات منطقه‌ای کاسته شد و ماهیت دیپلماتیک خود را از دست داد. روند ناکامی در محور اعتدال عربی در حالی جریان دارد که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس نگرانی‌های شدیدی از این بابت دارند. آنها که روزگاری روی اسب صدام سرمایه‌گذاری کرده بودند، اما او را بر بالای دار مشاهده کردند؛ چندان مطمئن نیستند که عربستان با وجود کاستی‌های فراوانی که دارد بتواند آنها را به سر منزل مقصود برساند.

به همان اندازه که محور اعتدال عربی در طول‌ سال‌های گذشته شکست را پذیرا شده است؛ در طول این سال‌ها شورای همکاری خلیج‌فارس وارد مرحله دگردیسی خود شده و عملا به شیر بی‌یال‌ و دم ‌و اشکمی می‌ماند که هیچ توانایی ندارد. بیانیه‌های متعددی که در پایان نشست‌های مختلف صادر می‌شود عملا قابلیت اجرایی نداشته و در این مسیر تصمیم‌گیری‌های شورا چندان وارد مرحله عمل نمی‌شود. اختلاف‌ نظر‌های شدید اعضا در مورد مسایل مختلف آنها را از رفاقت به صحنه رقابت کشانده و با نو شدن زخم‌های کهنه به نظر می‌رسد که آینده شورای همکای خلیج‌فارس چندان نپاید.

بدون شک اگر فشارهای پشت‌ پرده آمریکا برای تشکیل جلسات این شورا نبود و اگر پشت پرده جریانات موجود در روابط این کشورها به خارج درز می‌کرد، آنگاه با اطمینان بیشتری می‌شد بر فروپاشی این شورا انگشت گذاشت.

اختلاف نظرهای اعضای شورا در طول ماه‌های اخیر چنان به چشم می‌آید که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. بدون شک برخی از این اختلافات ناشی از خودخواهی و یک‌جانبه گرایی عربستان به عنوان برادر بزرگ‌تر در شورا به وجود آمده است:

1- عربستان در حال ادامه روند خرابکارانه خود در عراق است. کویت به عنوان کشوری که بیشترین ضرر را از رژیم بعث دیده نگران آن است که مبادا حمایت‌های عربستان و طرح‌های تروریستی این کشور در عراق موجب بر هم خوردن وضعیت کنونی شده و بعثی‌ها بار دیگر زمام امور را در دست بگیرند، این مهم نگرانی ایران نیز می‌باشد که باعث نزدیکی بیشتر این کشور به ایران شده است.

2-قطر و عربستان به شدت در امور سیاسی و دیپلماتیک با هم اختلاف نظر دارند. این اختلاف نظرها که گاهی علنی هم می‌شود باعث جذب آرام قطر به سمت ایران شده است. قطر میزبان کنفرانس‌هایی است که عربستان چندان دل خوشی از برگزاری آن ندارد.

3- امارات متحده عربی بر سر منطقه مرزی و غنی نفتی العدید با عربستان اختلاف نظر دارد. این اختلاف تا جایی پیش رفته که باعث تیراندازی گارد دریایی امارات به قایق‌های ماهیگیری عربستان شده است.

4- در حالی که قرار بود پول واحد عربی توسط اعضا منتشر شده و رسمیت بیابد، تاکید عربستان بر استقرار مقر این بانک در ریاض و پافشاری امارات بر محوریت ابوظبی در این مساله به همراه مخالف عمان با پول واحد شورا عملا سیاست‌های مقامات سعودی را ناکام گذاشته است.

5- اختلافات حکام مجمع‌الجزایر بحرین با قطر بر سر جزایر مرزی بار دیگر عود کرده است. این اختلافات تا جایی بود که موجب تیراندازی گارد مرزی قطر به ماهیگیران بحرینی شد و بحرین نیز دفتر الجزیره را به تلافی آن بست.

6- کویت و بحرین چندی است که دچار اختلاف نظر شدید در روابط خود شده‌اند، به گونه‌ای که حاکم مجمع‌الجزایر بحرین با آگاهی از اختلافات عربستان و کویت به عنوان دهن‌کجی به کوچکترین بهانه به عربستان سفر می‌کند و روابط کویت – ریاض را بیشتر شکرآب می‌کند.

7- هر چند می‌توان به این موارد نکات دیگری چون عدم حمایت بی‌چون‌وچرای اعضای شورای همکاری از ادعاهای امارات متحده علیه خاک ایران و یا نزاع بر سر فرماندهی نیروهای موسوم به سپر خلیج‌فارس اشاره کرد، اما چند مساله دیگر به نظر نگارنده تاثیر سرنوشت‌سازی در تصمیم‌گیری کشورهای عربی برای جدا کردن سرنوشت خود از همدیگر و اتخاذ رویکرد تازه‌ای در قبال مسایل منطقه‌ای دارد که به آنها اشاره می‌شود:

الف) توان جمهوری اسلامی ایران: جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم تحریم‌های اعمال شده همچنان روند توسعه و قدرت‌نمایی خود را در ابعاد گوناگون طی می‌کند. این قدرت‌نمایی که در عرصه‌های مختلف صورت گرفته کشورهای عرب خلیج‌فارس را به این نتیجه رسانده که نمی‌توانند ایران را نادیده گرفته و بدون ایران به حیات خود ادامه دهند. مانورهای برگزار شده در خلیج‌فارس توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و دستیابی ایران به تکنولوژی‌های پیشرفته تسلیحاتی اعراب را به این نتیجه رسانده که آمریکا توان مقابله با ایران را ندارد و در صورتی که کبریت جنگ کشیده شود، منطقه با هم خواهد سوخت.

ایران در مانورهایی که در سال جاری برگزار کرد دو اقدام مهم انجام داد: نخست آنکه نشان داد راهکار بستن تنگه هرمز را می‌داند و در صورت جنگ حرف آمریکایی‌ها برای ممانعت از این امر تنها بلوف است؛ دوم پرواز هواپیمای شناسایی ایران برفراز ناو هواپیمابر آمریکایی و عدم اقدام علیه این هواپیما توسط نظامیان آمریکایی اعراب را به این نتیجه نهایی رساند که نمی‌توانند به سخنان ژنرال‌های آمریکایی مبنی بر دفاع از این کشورها در صورت درگیری حساب کنند و ایران وارد مرحله تازه‌ای از قدرت‌نمایی شده است.

حضور برخی از ژنرال‌های کشورهای عربی در نقش ناظر – علی‌رغم مخالفت‌های آمریکا و عربستان – نشان داد که شکاف‌های موجود برای جدایی نهایی اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس در حال عمیق‌تر شدن است. ایران همچنین در عرصه منطقه‌ای نیز گوی رقابت را از آمریکا ربوده و این کشور را به موضع انفعالی سوق داده است. ایران همچنین با تاکید بر تداوم مساله هسته‌ای خود به شدت در برابر درخواست‌های آمریکا و برخی از کشورهای غربی ایستادگی کرده و خواست‌های ملی خود را پی‌گیری می‌کند و عدم توانایی آمریکا در قبولاندن هژمونی خود به ایران و متوسل شدن این کشور به شورای امنیت برای مقابله با ایران همه از سوی کشورهای عربی دلیلی بر ضعف آمریکا قلمداد می‌شود.

این درک که دیگر آمریکا نمی‌تواند محافظ این کشورها در برابر هر تهدیدی باشد – به خصوص از طرف ایران – این نتیجه منطقی را باعث شده تا سران عاقل این کشورها به این نتیج برسند که از هم‌اکنون به فکر ترسیم دور تازه‌ای از تعاملات و ترتیبات امنیت منطقه‌ای خود با ایران باشند، تعاملاتی که می‌تواند بدون حضور شورای همکاری خلیج‌فارس و با رهبری و هدایت ایران صورت بگیرد، این مهم با توجه به آنچه در بالا برشمرده شد چندان دور از انتظار هم نیست.


نظر شما :