ترکیه؛ دوستی مصحلتی و نه رفیقی شفیق!

۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ | ۱۷:۱۴ کد : ۷۳۱۲ گفتگو
نویسنده خبر: بهرام گل زاده
در جهان سیاست، منافع ملی و مردم هر کشور، اساساً اولویت نخست هر دولت و دغدغه ی دولتمردان است و اینگونه نیز باید باشد. مقاله ی ترجمه شده از "فارین پالسی" با عنوان "ترکیه رقیق شفیق ایران یا دوست مصلحتی؟" که بر روی خروجی سایت وزین دیپلماسی ایرانی قرار گرفت، بهانه ای شد که به بحث بیشتر در این رابطه بپردازم.
ترکیه؛ دوستی مصحلتی و نه رفیقی شفیق!
در عالم سیاست، به ویژه سیاست ورزی جهانی، تعریفی از دوستی ِ مطلق و دشمنی ِ مطلق، وجود نداشته و اصولا معنا ندارد. هیچ تضمین و توصیه عقلی و عرفی و تجربی وجود ندارد که دولتی، دولت دیگر را همواره دوست مطلق و همیشگی و یا دشمن مطلق و دائمی قلمداد کند. در جهان سیاست، منافع ملی و مردم هر کشور، اساساً اولویت نخست هر دولت و دغدغه ی  دولتمردان است و اینگونه نیز باید باشد.

مقاله ی ترجمه شده از "فارین پالسی" با عنوان "ترکیه رقیق شفیق ایران یا دوست مصلحتی؟" که بر روی خروجی سایت وزین دیپلماسی ایرانی قرار گرفت، بهانه ای شد که به بحث بیشتر در این رابطه بپردازم.

ترکیه منافع گوناگون کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت در جهان و منطقه دارد و بر همین اساس است، سیاست های خود را تنظیم کرده و از فرصت ها و تهدیدها در جای خود، درجهت منافع ملی اش بهره می برد و سابقه تاریخ سیاسی چند دهه ی اخیر ترکیه نیز بر این تحلیل مهر تایید می زند.

نباید فراموش کرد که یکی از مباحث و اولویت های جدی در سیاست خارجی آنکارا، حضور رسمی و ایفای نقش در اتحادیه اروپا و به رسمیت شناخته شدن در این اتحادیه ی مهم اقتصادی و سیاسی است. و البته با مقاومتی از سوی برخی کشورهای اروپایی مواجه است و تلاش آنکارا نیز همواره بر مدار و محور خروج از این بن بست، استوار بوده است.

بی شک، دولت ترکیه بنا ندارد به دلایل روشن سیاسی و اقتصادی، به رابطه سنتی خود با غرب پشت پا بزند و لذا در صدد است، هر چه بیشتر زمینه های لازم ایجابی و سلبی برای حضور در این اتحادیه جهت بدست اوردن منافع بیشتر و تاثیرگذاری در سیاست های منطقه ای و جهانی را فراهم نماید.

به همین منظور دولتمردان این کشور از فرصت های ایجاد شده در منطقه ی خاورمیانه و مناقشات فرامنطقه ای غفلت نمی ورزد و جهت بهره مندی حداکثری از هرگونه فرصت، و رسیدن به مقصود، از ابزارهای سلبی و ایجابی به طور همزمان یا جداگانه سود می جوید.

جلب نظر همزمان کشورهای مسلمان و اعراب خاورمیانه و پیدا کردن دوستانی تازه برای این مقطع از تاریخ سیاسی خود یکی از اهداف استراتژیک ترکیه است. به دلایل گوناگون. به همین علت نیز از ایفای نقش در مسائل مربوط به فلسطین و غزه، حل مسائل مربوط به اختلافات داخلی لبنان، سوریه و اسراییل، و بحران هایی از این دست، غافل نیست. آنکارا تلاش می کند از حاشیه مناقشات منطقه ای به متن وارد شود و به عنوان یک عنصر و مهره اصلی و تاثیر گذار ایفای نقش نماید و البته تا حدود زیادی به خصوص در طول چند سال اخیر موفق عمل کرده است. 

همچنین موضوع ایران و پرونده هسته ای و حساسیت غرب و اعراب در ارتباط با این مسئله را ترکیه برای خود فرصتی سودآور می داند که هم از حیث سلبی و هشدار به اروپا با نزدیکی به ایران به دنبال امتیازاتی باشد، و درعین حال، منافع اقتصادی و اهمیت تداوم و حفظ مبادلات تجاری با تهران نیز همچنان مورد توجه بوده و در فهرست برنامه های اصلی اش قرار داشته باشد.

نقش آفرینی در پرونده ی هسته ای و بحث تبادل سوخت، و مطرح شدن ترکیه به عنوان گزینه ای برای پل ارتباطی انتقال سوخت هسته ای ۳درصد غنی شده ی ایران به فرانسه و تحویل و انتقال و عودت سوخت ۲۰ درصد به تهران، منافعی نیست که آنکارا بتواند به راحتی از آن چشم بپوشد.

تردید نباید کرد که تلاش ترکیه بر این امر استوار است تا موقعیت خود را در منطقه به عنوان قدرتی جدید و محوری تثبیت کند و گوی سبقت را از سایر رقبا بگیرد و به تعبیری با اتکای به موقعیت سیاسی و اقتصادی خود، نقش برادر بزرگی را ایفاء نماید.

به همین دلیل تلاش می کند در مسئله فلسطین و اعراب و اسراییل به عنوان دولتی محوری برای حل مناقشات عمل کند. و البته سعی وافری هم دارد که به مناسبات سیاسی اش با اسراییل نیز آسیبی جدی وارد نشود و بحران در روابط سنتی سیاسی و اقتصادی اش با این رژیم، ایجاد نگردد.

در عین حال، در مقاطعی نیز دولتمردان ترک، با برخی تصمیمات سیاسی مقطعی، به جلب نظر مسلمانان و ایجاد محبوبیت برای خود، به بسیج افکار عمومی در داخل ترکیه و در میان مسلمانان منطقه نیز مبادرت می ورزند تا در مسیر کسب  منافع ملیِ منطقه ای و جهانی خود از این امتیاز و اهرم فشار نیز بی بهره نباشند.

بر پایه این تحلیل، ترکیه اصولا و بر اساس ادبیات و منطق حاکم بر سیاست، نمی تواند برای همیشه رفیق شفیق ایران باشد و اطلاق دوست مصلحتی، شاید به واقعیت نزدکتر است زیرا ممکن است ترکیه امروز دوست ایران باشد و فردا دوستِ دشمنِ ایران. منافع ملی ترکیه در اتخاذ سیاست های منطقه ای و جهانی، تنها اصل تغییرناپذیر و دائمی است. 

دوستی و رابطه براساس منافع و تنظیم روابط سیاسی و اقتصادی با دولت آنکارا به عنوان یک کشور مهم منطقه ای و مسلمان و اقتصادی، در عین حالی که به دلایل گوناگون،اجتناب ناپذیر است و اصلی انکارناپذیر، اما بی تردید هنری است که باید با توجه ضرورت های موجود و هوشمندی کامل صورت پذیرد.

بهرام  گل زاده

نویسنده خبر


نظر شما :